سری از عشق

    از ویکی‌نور
    سری از عشق
    سری از عشق
    پدیدآوراننجفی یزدی، سید علی (نويسنده) مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس. هیات تحریریه (سایر)
    عنوان‌های دیگرشرحی عرفانی و بی نظیر بر ادعیه روزهای ماه مبارک رمضان توسط عارف و خطیب توانا حجة الاسلام و المسلمین سید علی نجفی (ره)
    سال نشر13سده
    چاپ3
    موضوعدعاهای ماه رمضان - نقد و تفسیر - دعاهای ماه رمضان - جنبه‌های قرآنی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP ۲۷۰/ر۸۰۴۲۲س۴
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سرّی از عشق، از آثار سخنور و عارف معاصر، سید محمدعلى نجفى یزدى مشهور به سید على نجفى یزدى (۱۳۲۶- ۱۳۷۱ش)، مجموعه گفتارهایی است که به شرح و توضیح پیام‌های دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان می‌پردازد و ابعاد اخلاقی، تربیتی، معنوی و عرفانی آن را روشن می‌سازد.

    هدف و روش

    1. ادعیۀ ماه مبارك رمضان از حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى(ص) صادر شده است و منبع آن كتب زادالمعاد و بلدالامین مى‌باشد. علامه مجلسى در زادالمعاد صفحۀ 214 مى‌نویسد: «از ابن‌عباس روایت شده كه رسول گرامى اسلام(ص) براى هر روز از ماه مبارك رمضان دعاى مخصوصى با فضیلت و پاداش فراوان ذكر كرده‌اند.» بر این دعاها شرح‌هایى نوشته شده است از جمله كتاب حاضر كه شرح این ادعیۀ معجز بلاغ صادره از حضرات معصومین علیهم السلام از زبان عالم عامل حجت‌الاسلام آقاى سید على نجفى است كه در نیمه‌شب‌هاى ماه مبارك رمضان سال 1409ق و در مسجد قندى تهران ایراد شده است كه تأثیر نورانیت این شب‌هاى پربركت در فضاى روحانى كلام پربار ایشان مشهود است.
    2. این سخنرانى‌ها چون در فضاى سیاسى - اجتماعى دهۀ 60 ایراد شده بود سعى این مؤسسه بر آن بوده است كه تا حد امكان كتاب را از فضاى محدود به زمانى خاص خارج و مطالبى كه متناسب با مقتضیات آن روز جامعه بیان شده است را حذف نماید تا پیوستگى مطالب كتاب بهتر رعایت شده و متن كتاب براى هر خواننده‌اى در هر زمانى گویا باشد.
    3. این استاد گرانقدر ادعیۀ ماه مبارك را در مسجد دانشگاه امیركبیر هم شرح كرده‌اند كه فایل صوتى بعضى از آن دعاها در اختیار این مؤسسه بود و از آن براى تكمیل شرح دعاى روز دوازدهم، كه فایل صوتى آن ناقص بود، و نیز براى شرح دعاى روز بیست‌وششم كه فایل صوتى آن خراب و غیر قابل پیاده‌سازى بود استفاده شده است.
    4. از آنجا كه فایل صوتى شرح دعاى روز اول و بیست‌ونهم و سى‌ام به دست ما نرسیده است این كتاب با شرح دعاى روز دوم شروع و با شرح دعاى روز بیست‌وهشتم خاتمه مى‌یابد.
    5. دقت و عمق این معارف خود حكایت از قدرت فكرى و عرفانى این مرد بزرگ دارد و قوت و نورانیت بیانات ایشان، تماماً در گرو معارف دریافتى از قرآن و عترت علیهم السلام است كه خود با تمام وجود آن معارف را چشیده و از آن سیراب شده بود. لذا این مؤسسه سعى نموده است تا حد امكان منابع روایى و قرآنى سخنان ایشان را به صورت پانوشت براى استفادۀ هرچه بیشتر خوانندگان عزیز قید نماید.
    6. این عارف گمنام از زمرۀ سالكانِ مجذوب بودند كه به نقل از فرزند بزرگوارشان، آقاى مهندس محمد نجفى در اواخر عمر شریفشان غرق در جذبات ربّانى بودند به نحوى كه حتى خواب میسورشان نبود كه مختصرى از زندگینامۀ ایشان در ادامۀ مطلب براى آشنایى بیشتر خوانندگان عزیز آورده شده است.
    7. این بزرگوار به آقاى سیدعلى نجفى یزدى معروف هستند و نام اصلى ایشان سید محمدعلى نجفى یزدى مى‌باشد. در این كتاب از نام معروف ایشان استفاده شده است.
    8. مجموعۀ سخنرانى‌هاى این عالم عامل توسط این مؤسسه و با كمك فرزند برومندشان جمع‌آورى شده است. [۱]

    ساختار و محتوا

    • این اثر شرحی عرفانی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان است ولی توضیحات نویسنده درباره دعاهای 3 روز (اول و بيست‌ونهم و سي‌ام) در دسترس نیست. [۲]
    • هرچند ناشر شرح روز اول رمضان را مفقود شمرده است ولیکن در متن کتاب حاضر، مطالب با دعای روز اول و شرح آن آغاز شده است! [۳] و ناشر هیچ توضیحی در جهت رفع این ناسازگاری ارائه نکرده است.
    • یادآوری: اختلال در نظم و ترتیب و شماره صفحات در دعاهای اول و دوم وجود دارد به این صورت: شرح دعای اول از ص1 شروع شده و تا ص18 ادامه یافته است و در شرح دعای دوم شماره‌گذاری پیاپی متوقف شده و بار دیگر مطالب شرح از ص1 آغاز شده و تا ص22 ادامه یافته است!
    • این اثر، شرحی گسسته (غیرمزجی) و به ترتیب دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان است و موضوعات و مسائلی را بررسی می‌کند که در این دعاها آمده است مانند: رضا و غضب الهی، تفکیک‌ناپذیری توحید و ولایت، آشتی عقل و دل، ذکر خدا و حضور قلب در دعا، معنای استغفار و انواع ظلم و محدوده اختیار انسان و معنای صحیح توکل و فرق توکل و تنبلی.

    نمونه مباحث

    ... هم «اغسِلنى فيهِ مِنَ الذُّنوبِ‌» و هم «طَهِّرنى فيهِ مِنَ العُيوبِ‌» او درست بود اما در مرحلۀ سوم «امتَحِن قَلبى فيهِ بِتَقوى القُلوبِ‌» يوسف عليه‌السلام زمين خورد و تجديد شد و ... حضرت يوسف عليه السلام به گفت كه اُذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ‌، وقتى از زندان آزاد شدى و ساقى شاه شدى و دوباره از مقربين شدى، فقط به سلطان بگو كه براى يك بدبختى پرونده ساختند و او را به زندان انداختند فقط به پروندۀ من رسيدگى كند. من چقدر اينجا بمانم. او هم گفت: باشد آقا مى‌گويم و از در زندان بيرون رفت. روايت دارد كه جبرئيل نازل شد و گفت: پيغمبر، ديدى اشتباه كردى! ديدى اينجا قافيه را باختى! گفت: چه كردم‌؟ گفت: خدا مى‌فرمايد زمين را نگاه كن. پايش را زد و زمين شكافت و به اعماق زمين نگاه كرد، ديد كرمى چيزى در دهانش دارد. گفت: آن چيزى كه در دهان اوست، رزق او است. خدا مى‌فرمايد: ما كرم كورى را در ته چاه فروگذار نمى‌كنيم. اى پيغمبر! آيا ما نمى‌توانستيم تو را اداره كنيم‌؟ آيا ما نمى‌فهميديم كه تو زندان هستى‌؟ چرا حاجتت را به غير ما گفتى‌؟ چيزى نداشت كه بگويد. گفت: اى يوسف، هفت سال ديگر در زندان مى‌مانى تا خوب بفهمى كه جز خدا نمى‌تواند گره را باز كند.... [۴]

    نقد

    • ناشر در این مورد انتقاد کرده است که:

    علامه طباطبايى در تفسير الميزان در ذيل آيۀ مذكور مى‌فرمايد:

    • «ضميرهايى كه در جمله فَأَنْسٰاهُ اَلشَّيْطٰانُ ذِكْرَ رَبِّهِ‌ هست همه به كلمه "الذى" بر مى‌گردد، و معنايش اين است كه: شيطان از ياد رفيق زندانى يوسف محو كرد كه نزد ربّش یعنی اربابش از يوسف سخن به ميان آورد و همين فراموشى باعث شد كه يوسف چند سالى ديگر در زندان بماند و بنا به گفتۀ ما معناى "ذكر رب" ياد كردن نزد آن ارباب است نه ياد خدا.
    • و اما اينكه دو ضمير مذكور را به يوسف برگردانيم و در نتيجه معنا چنين شود كه شيطان ياد پروردگار يوسف را از دل او ببرد و لا جرم در نجات يافتن از زندان دست به دامن غير آورد و به همين جهت خدا عقابش كرد و چند سال ديگر در زندان بماند، كه بعضى از مفسرين هم گفته‌اند و چه بسا به روايت هم نسبت داده باشند؛ احتمال ضعيفى است و با نص كتاب مخالفت دارد چون:
    • صرف‌نظر از ثنايى كه خداوند در اين سوره از آن جناب نموده و تصريح كرده بر اينكه او از مخلصين بوده و نيز تصريح كرده كه مخلصين كسانى‌اند كه شيطان در ايشان راه ندارد، اخلاص براى خدا باعث آن نمى‌شود كه انسان به غير از خدا متوسل نشود، زيرا اين از نهايت درجۀ نادانى است كه آدمى توقع كند كه به طور كلى اسباب را لغو بداند و مقاصد خود را بدون سبب انجام دهد بلكه تنها و تنها اخلاص سبب مى‌شود كه انسان به سبب‌هاى ديگر دل‌بستگى و اعتماد نداشته باشد.
    • و در جمله « اُذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ‌ » قرينه‌اى كه دلالت كند بر دل‌بستگى يوسف عليه‌السلام به غير خدا، وجود ندارد. به علاوه جملۀ قٰالَ اَلَّذِي نَجٰا مِنْهُمٰا وَ اِدَّكَرَ بَعْدَ اُمَّةٍ‌...  خود قرينۀ روشنى است بر اينكه فراموش‌كننده ساقى بوده است، نه يوسف عليه‌السلام.» [۵]

    پانویس

    1. مقدمه ناشر، ص بیست‌ونه- سی.
    2. مقدمه ناشر، ص سی.
    3. متن کتاب، ص1- 18.
    4. ر.ک: متن کتاب، ص499.
    5. ر.ک: همان، ص499. پاورقی1.

    منابع مقاله

    • مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها