سنتگرایی در هنر
سنتگرایی در هنر: رویکردی انتقادی به مبانی سنتگرایی و کاربست آن در آرای هنری، از آثار نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی، غلامرضا یوسفزاده به بررسی جامع مبانی فکری جریان غربی «سنتگرایی» و کاربرد این مبانی در اندیشههای هنری میپردازد و ویژگیهای هنر توحیدی را در برابر هنر سکولار، بیان میکند.
| سنت گرایی در هنر | |
|---|---|
| پدیدآوران | یوسفزاده، غلامرضا (نويسنده) |
| عنوانهای دیگر | رویکردی انتقادی به مبانی سنت گرایی و کاربست آن در آرای هنری |
| سال نشر | 13سده |
| چاپ | 1 |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف و روش
- غلامرضا یوسفزاده در این اثر كوشيده است تا ابتدا تصوير درستى از سنتگرايى « Traditionalism » بهويژه در باب بحث هنرى ارائه دهد و سپس اشكالات وارده را منصفانه طرح كند. [۱]
ساختار و محتوا
- مطالب اصلی این اثر از 3 فصل به ترتیب ذیل تشکیل شده است:
- «بحثهای مقدماتی»: پس از بحث درباره زمينههاى پيدايش سنتگرايى، به معرفى چهرههاى شاخص سنتگرا همچون گنون، شووان، بوركهارت و نصر پرداخته شده است؛ چراكه شناخت تفكر سنتگرايى بدون توجه به زندگى اين شخصيتها ناكافى است؛ بهويژه در مورد دو شخصيت مهم يعنى گنون و شووان. سير تحول فكرى گنون و مسيرى كه براى رسيدن به سنتگرايى طى ميكند، در شناخت اصول تفكر سنتگرايى تأثير بسزايى دارد و نيز توجه به شخصيت جذاب، پرحاشيه و مهم شووان در شناخت عميق از سنتگرايى مؤثر است. تعریف «سنت» و مباحث هستیشناسی (مانند سلسله مراتب هستی و انسانشناسی سنتی) نیز مطرح شده است.
- «اصول فكرى سنتگرايى»: نویسنده در این فصل بر روى اصل وحدت متعالى اديان و نقدهاى آن تمركز کرده و همچنین دیدگاه چهار متفکر شیعی معاصر (شهید مطهری، آیتالله سبحانی، جوادی آملی و مصباح یزدی) در رد کثرتگرایی دینی آورده و چند نقد کلی را نیز بر سنتگرایان مطرح کرده است.
- «مبانی هنری»: مباحث سنتگرايى در باب هنر، طرح و نقد شده است. این فصل ویژگیهای هنر سنتی، از جمله هنر جمعی و عدم تفکیک هنر زیبا از مفید و همچنین رد سبکهای مدرن مانند ناتورالیسم و سوررئالیسم را شرح میدهد. در نهایت، هنر سنتی در ادیان مختلف، بهویژه اسلام (معماری و خوشنویسی) بیان میشود.
نمونه مباحث
- از آنجا كه سنتگرایان، بر عرفان و تصوف اسلامى تكیهداشته و نیز با توجه به وسعت نظر و تحلیلى كه از هنر ادیان مختلف دارند، بسیارى از نگاشتههاى آنان در توصیف هریك از هنرهاى سنتهاى مختلف، استفادهشدنى است و بیشك، هر پژوهشگر براى توصیف هنر اسلامى، هندوئیسم، بودیسم، كنفوسیوس و مانند آن ناچار است به این نگاشتهها مراجعه كند. اشكال، زمانى رخ خواهد داد كه بخواهیم این احكام را تعمیم یا تجویزهاى سنتگرایان را چراغ راه آینده قرار دهیم. با رد تقابل هنر سنتى و هنر مدرن، میتوان تقابل هنر حق و هنر باطل را بهجاى آن نشاند؛ البته با توجه به موارد زیر:
- هسته مركزى هنر حق، هنر توحیدى است كه در تقابل با هنر سكولار و كفرآمیز و هنر شركآلود است.
- مهمترین شاخصه هنر توحیدى آن است كه بر هستیشناسى، انسانشناسى حق و توحیدى استوار است.
- میان هنر توحیدى و غیر توحیدى، طیف وسیعى از آثار هنرى است؛ یعنى هنر توحیدى، وجودى تشكیكى است.
- از آنجا كه رابطه زبان صورى و محتوا را اقتضایى دانستیم، هنر توحیدى در هیچ یك از زبانهاى صورى، محصور نمیشود؛ بلكه میتواند از تمام سبكهاى سنتى و مدرن استفاده كند، مگر اینكه تخالف زبان صورى و محتوا به اثبات برسد. [۲]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.