هرمنوتیک (آیت‌الله سبحانی)

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    هرمنوتیک(سبحانی تبریزی، جعفر)
    هرمنوتیک (آیت‌الله سبحانی)
    پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده)
    ناشرمؤسسه امام صادق علیه‌السلام
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1385ش
    چاپ2
    شابک964-357-023-1
    موضوعهرمنوتیک
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ﻫ‎‏4 241 ‏BD‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    هرمنوتيك، تألیف آیت‌الله جعفر سبحانی (متولد ۱۳۰۸ش)، به بررسی مفهوم هرمنوتیک در دو بُعد روش‌شناختی و فلسفی می‌پردازد. هدف اصلی آن تبیین اصول تفسیر صحیح متون دینی، به‌ویژه قرآن، و دفاع از کشف مقاصد قطعی الهی در مقابل دیدگاه‌های نسبی‌گرا و سوبژکتیو (ذهنی) معاصر است.


    ساختار

    این کتاب در دو بخش کلی، هرمنوتیک روش‌شناسی (به‌عنوان بحث نخست) و هرمنوتیک فلسفی (به‌عنوان بحث دوم) تدوین شده است. هر بحث در ضمن عناوین متعددی مطرح شده است.

    سبک نگارش

    ویژگی‌های اصلی شیوه نگارش این کتاب عبارت‌اند از:

    1. استناد به منابع اصیل اسلامی: در بخش روش‌شناسی، برای تبیین شرایط مفسر، از آثار بزرگان تفسیر اسلامی نظیر راغب اصفهانی یا جلال‌الدین سیوطی [۱]‏ بهره می‌برد.
    1. اصول ثابت اسلامی:مباحثی مانند تأویل (در مقابل تنزیل و متشابه) را بر اساس اصول ثابت اسلامی بررسی می‌نماید [۲]‏.
    2. تفسیر جامع (ظاهر و باطن): نویسنده با پذیرش وجود دو لایه ظاهر و باطن برای قرآن، تفسیر باطنی را مشروط به وجود دلیل و شاهد از ظاهر متن یا روایات معتبر می‌داند تا از انحرافات باطنیه جلوگیری شود [۳]‏.


    گزارش محتوا

    نویسنده پیش از ورود به بحث، لازم دیده که نکته‌ای را متذکر شود و آن اینکه در زبان علمی امروز، هرمنوتیک از دایره تفسیر یک متن پا فراتر نهاده و در مورد فهم تاریخ (حوادث تاریخی) به‌ویژه باتوجه‌به فاصله زمانی مفسیر با آن حوادث (هرمنوتیک تاریخی) فهم عواطف و احساسات (هرمنوتیک روان‌شناختی) و به‌طورکلی فهم جهان بیرون از خود، دسترسی به جهات درونی دیگران، از طریق علایم و الفاظ و اصوات، به کار می‌رود. تو گویی هرمنوتیک جریان و مکانیزم فهمیدن را می‌آموزد، بنابراین تعجب نخواهید کرد که در مورد تفسیر یک تصویر نقاش، و یا یک مجسمه نیز به کار رود. ولی آنچه که برای ما در این بحث مطرح است همان دایره محدود، به نام تفسیر متون و بالاخص متون دین است هر چند ملاک در همه‌جا یکسان نیست. [۴]‏.

    هرمنوتیک روشی: در این روش متون علمی و یا متون دینی با دیگر متون تاریخی و اجتماعی فرقی ندارند و در همه سعی و کوشش می‌شود که پیام مؤلف به دست آید. بالاخص کتاب‌های آسمانی که پیام آن سعادت‌آفرینی برای انسان‌هاست، در تفسیر آن سعی بر این است که مقصود واقعی از متن به دست آید، زیرا انحراف از آن واقعیت جز غلتیدن در وادی ضلالت چیزی نیست [۵]‏.

    نویسنده در ادامه شواهدی را ذکر کرده که حاکی از آن است که در شرق اسلامی در میان مسلمین، مفسران کتاب آسمانی قبل از طرح «هرمنوتیک جدید» انگیزه‌ای جز کشف واقعیت و اهداف مؤلف نداشته‌اند؛ بنابراین چون هدف از تفسیر متن جز واقع‌گرایی چیزی نبوده پیامبر اسلام(ص) امت خود را از تفسیر به رأی یا پیش‌داوری بازداشته است[۶]‏.

    تأویل در قرآن در دو بخش تأویل در مقابل تنزیل و تأویل در مورد متشابه تقسیم شده است [۷]

    بخش هرمنوتیک فلسفی به نقد و بررسی دیدگاه‌های فلاسفه غربی در زمینه هرمنوتیک می‌پردازد که تفسیر متن را مقید به فهم ذهنی مفسر می‌دانند و نه صرفاً کشف مقاصد مؤلف. دیدگاه شلایرماخر[۸]‏ که تفسیر را در گرو آگاهی از خصوصیات ذهنی نویسنده و فرهنگ حاکم بر عصر نگارش می‌داند، مورد نقد قرار می‌گیرد؛ زیرا وحی الهی از عالم بالا سرچشمه می‌گیرد و صرفاً متأثر از فرهنگ روز نیست. سپس به نظریه هایدگر و گادامر[۹]‏ پرداخته می‌شود که معتقدند مفسر با پیش‌فرض‌های ذهنی خود سراغ متن می‌رود و فهم متن همواره با قالب‌های ذهنی مفسر ترکیب می‌شود. نویسنده این نظریه را از ریشه مورد نقد قرار می‌دهد، خصوصاً با استناد به مبحث مقولات ذهنی کانت که پایه‌گذار چنین اندیشه‌هایی بوده است. اگر تفسیر حاصل ترکیب پیش‌فرض‌های مفسر باشد، نتیجه آن نسبیت در فهم و عدم امکان دستیابی به واقعیت عینی خواهد بود. در مقابل، نویسنده «پیش‌فرض‌های مشترک» (مانند عاقل و هدفمند بودن نویسنده) [۱۰]‏ را که باید پذیرفته شوند، از «پیش‌فرض‌های غیرمشترک»[۱۱]‏ (مانند تحمیل فرضیه‌های علمی مثل داروینیسم بر متن) که موجب انحراف در تفسیر می‌شوند، تفکیک می‌کند. نتیجه نهایی دیدگاه‌های فلسفی غربی، ترویج شکاکیت و نسبیت است[۱۲]‏؛ حال‌آنکه متون دینی باید به‌عنوان منبع حکمت و احکام قطعی، از این نسبیت بری باشند.

    پانویس

    1. ر.ک: همان، ص 16-15
    2. ر.ک: ص 47، 61
    3. ر.ک: همان، ص 37-33
    4. ر.ک: همان، ص 9-10
    5. ر.ک: همان، ص11
    6. ر.ک: همان، ص17
    7. ر.ک: همان، ص25
    8. ر.ک: همان، ص54
    9. ر.ک: همان، ص62
    10. ر.ک: همان، ص68
    11. ر.ک: همان، ص70
    12. ر.ک: همان، ص73

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها