جستارهایی در مدرسه کلامی قم

جستارهایی در مدرسه کلامی قم، مجموعه مقاله‌هایی است از نویسندگان مختلف زیر نظر محمدتقی سبحانی که هریک بُعدی از ابعاد و مسئله‌ای از مسائل مرتبط با مدرسه کلامی قم را پژوهش نموده و به کوشش سید حسن طالقانی عرضه شده است.

جستارهایی در مدرسه کلامی قم
جستارهایی در مدرسه کلامی قم
پدیدآورانسبحانی، محمدتقی (نويسنده)

جمعی از نویسندگان (سایر) طالقانی، سید حسن (گردآورنده) پژوهشگاه قرآن و حدیث. پژوهشکده کلام اهل بیت علیهم‌السلام (سایر)

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. پژوهشگاه قرآن و حدیث (سایر)
ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. سازمان چاپ و نشر
مکان نشرایران - قم
سال نشر1395ش
چاپ1
شابک978-964-493-882-5
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
ق8ط2 1354 LA
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب در سه فصل سامان‌دهی شده است.

  • فصل اول (شکل‌گیری):

این فصل مشتمل است بر:

  1. مدرسه کلامی قم: سید حسن طالقانی در این مقاله اندیشه کلامی امامیه در طول تاریخ و چگونگی شکل‌گیری «مدرسه کلامی قم» را بررسی کرده است. این مدرسه ریشه در «مکتب حدیثی کوفه» داشت و به‌تدریج با مهاجرت محدثان کوفی به قم، هویت مستقل خود را به‌عنوان یکی از مراکز مهم حفظ و ترویج حدیث اهل‌بیت(ع) در قرن سوم هجری قمری پیدا کرد و با رویکرد حدیث‌محور و اجتناب از انحرافات فکری و کلامی، بر حفظ و نشر روایات امامان تأکید داشت[۱]. برای همین، بر اساس «اصول حدیثی» و تمرکزی که بر «میراث حدیثی اهل‌بیت(ع)» شد، در مقایسه با مکاتب کلامی دیگر کمتر به جدل‌های عقلی و استدلال‌های محض پرداخت و بدین‌گونه از سایر حوزه‌های فکری (همچون مدرسه کوفه) متمایز شد. مهاجرت محدثان از کوفه به قم، به‌ویژه «خاندان اشعری»، نقش مهمی در شکل‌گیری و تقویت این مکتب حدیثی در قم داشته است[۲]. این مهاجرت‌ها زمینه را برای تبدیل قم به مرکزی برای علوم حدیث و فقه شیعه فراهم آورد[۳]. نویسنده در این‌باره، نقش چهره‌های کلیدی مانند «احمد بن محمد بن عیسی اشعری» و «سعد بن عبدالله اشعری قمی» را در انتقال میراث حدیثی از کوفه به قم برجسته می‌کند. همچنین به رویکردهای این مدرسه در مواجهه با اندیشه‌های غلو و نقش آن در حفظ و گسترش میراث اهل‌بیت اشاره دارد[۴].
  2. خاندان اشعری و تأثیر آن بر سیر تحول مکتب حدیثی قم: نوشته سهیلا پیروزفر و محمدمهدی آجیلیان مافوق است. این دو نویسنده، مهاجرت اشعریان از کوفه به قم و دلایل آن را بررسی کرده، تأثیر فرهنگی و علمی آنان بر محیط فکری قم را شرح می‌دهند[۵]. این خاندان با حفظ و انتقال میراث حدیثی اهل‌بیت(ع) و تعمیق کلام امامیه در قم، از ستون‌های مکتب حدیثی قم شناخته می‌شوند[۶]. این مقاله به بررسی طبقات مختلف محدثان اشعری و ارتباط آنان با ائمه می‌پردازد[۷]. خاندان اشعری، اصالتی کوفی داشتند و در پی فشارهای سیاسی و مذهبی در کوفه در قرن سوم هجری قمری به قم مهاجرت کردند[۸]. آنان در این شهر با تکیه بر حدیث اهل‌بیت(ع) و مبارزه با غلو، پایه‌های فکری این مکتب را تقویت کردند[۹].
    مالک بن عامر از نخستین مهاجران اشعری به قم است و هویت حدیثی این شهر را شکل داده است[۱۰]. این خاندان رابطه نزدیکی با ائمه(ع) داشتند و بسیاری از روایات آنان از امامان معاصرشان جوادالائمه(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نقل شده است[۱۱]. این ارتباط، اعتبار حدیثی آنان را افزایش داد. حضور اشعریان در قم، نه‌تنها به تقویت مکتب حدیثی کمک کرد، بلکه هویت فکری شهر قم را به سمت رویکردی حدیث‌محور بُرد[۱۲].
  3. اخراج راویان از قم؛ اقدامی اجتماعی یا اعتقادی: نوشته سید حسن طالقانی است. او به واقعه تاریخی بیرون‌ راندن برخی از راویان از قم در اوایل سده سوم هجری، می‌پردازد. آنان به غلوّ درباره ائمه و یا ضعف حدیثی متهم بودند. طالقانی انگیزه‌های این دسته از راویان را تحلیل می‌کند. وی این رویداد را در بستر تحولات فکری و اجتماعی قم جای می‌دهد و به این پرسش که «آیا این اخراج ریشه‌های عقیدتی داشته یا صرفاً یک اقدام اجتماعی بوده است؟» پاسخ می‌دهد[۱۳].
    نویسنده به نقش محوری احمد بن محمد بن عیسی اشعری در این اخراج‌ها اشاره می‌کند[۱۴]. وی دلایل و پیامدهای این اقدام را از دیدگاه‌های مختلف بررسی می‌نماید[۱۵]. یکی از اصلی‌ترین دلایل، اتهام غلو بود. مکتب حدیثی قم در آن زمان به‌شدت با غالیان مقابله می‌کرد و هرگونه افراط در مورد جایگاه ائمه(ع) را انحراف از مسیر صحیح دین می‌دانست. برخی تحلیل‌ها این اخراج‌ها را دارای ابعاد اجتماعی و سیاسی نیز می‌دانند[۱۶]. حضور این افراد در جامعه قم می‌توانست موجب بروز اختلافات داخلی و تضعیف موقعیت مکتب حدیثی قم شود. این اقدام نوعی دفاع از هویت دینی و اجتماعی قم در برابر جریان‌های فکری متضاد بود. این اخراج‌ها، به‌منظور حفظ میراث حدیثی صحیح و پالایش آن از روایات ضعیف و غالی صورت گرفت. هدف اصلی، تقویت بنیان‌های اعتقادی و حدیثی جامعه شیعه در قم بود. برخی نیز بر این باورند که اخراج برخی از راویان، صرفاً به دلیل اتهام غلو نبوده و ممکن است دلایل دیگری مانند ضعف حدیثی یا حتی رقابت‌های شخصی و سیاسی نیز در آن نقش داشته باشند[۱۷].
  • فصل دوم (اندیشه‌ها و آثار): این فصل، مشتمل است بر:
  1. انتقال میراث حدیثی کوفه به قم؛ جایگاه و نقش ابراهیم بن هاشم: نوشته سید حسن طالقانی است. او به نقش محوری ابراهیم بن هاشم قمی در انتقال و تثبیت میراث حدیثی کوفه در قم می‌پردازد. ابراهیم بن هاشم یکی از بزرگان و شاگردان برجسته ائمه(ع)، به‌ویژه امام رضا(ع) و از مهم‌ترین محدثانی است که نقش کلیدی در انتقال میراث حدیثی کوفه به قم داشت[۱۸]. او از طریق فرزندش علی بن ابراهیم قمی، بسیاری از روایات را منتقل کرده است.
    ابراهیم از کوفه به قم مهاجرت کرد و حلقه ارتباطی مهمی بین مکتب حدیثی کوفه و قم شد[۱۹].
  2. جریان متهم به غلو در قم: نوشته سید حسن طالقانی است. او واکنش مکتب حدیثی قم را به جریان‌هایی که در قم به غلو متهم بودند، شرح می‌دهد. کسانی که نویسنده درباره آنان پژوهش نموده، عبارتند از: محمد بن اورمه؛ محمد بن علی صیرفی (ابوسمینه)؛ سهل بن زیاد آدمی؛ حسین بن عبیدالله محرر؛ احمد بن حسین بن سعید؛ حسن بن علی بن ابی‌عثمان؛ حسین بن شاذویه؛ حسن بن خرزاد؛ عبدالرحمن بن حماد؛ قاسم بن حسن یقطینی؛ علی بن حسکه و... مکتب حدیثی قم به‌شدت با این جریان‌ها مقابله می‌کرد و از راویان خود می‌خواست تا از نقل روایات غالیانه پرهیز کنند. این مقابله، به‌منظور حفظ خلوص عقاید شیعه و اعتبار میراث حدیثی بود[۲۰].
    حساسیت مدرسه حدیثی قم نسبت به غلو با اخراج محدثان کوفی از قم که به غلو متهم بودند، سبب شد که اثری از میراث حدیثی غالیان در قم نباشد. دیگر اینکه، برخورد و مواجهه همه مشایخ قم با متهمان یکسان نبود؛ کسانی چون «احمد بن محمد بن عیسی» و «ابن ولید» در مواضعی تندتر و گاه در حد طرد و حذف این افراد و میراث ایشان بوده‌اند، ولی سایر مشایخ قم به‌تفاوت با این افراد مرتبط بوده و میراث ایشان را روایت کرده‌اند[۲۱].
  3. بازخوانی سیره حدیثی محمد بن خالد برقی: نوشته علیرضا بهرامی و سید علیرضا حسینی است.
    محمد بن خالد برقی، از جمله سرشاخه‌های انتقال میراث حدیثی اصحاب کوفی به قم بشمار می‌رود. تنوع آثار و حجم گسترده روایاتی که او در اختیار داشته است، وی را سرسلسله این جریان در کنار حسین بن سعید – و البته بعدها ابراهیم بن هاشم – قرار داده است. برقی در جایگاه حدیث‌شناسی صاحب اندیشه برخلاف جریان غالب آن روز مدرسه قم که هیچ تعاملی با ضعفا را برنمی‌تابیدند، ممیزی آثار ایشان و پذیرش بخشی از آثار آنها را که از انتسابش به معصوم اطمینان دارد، گفتمانی منطقی و عقلانی می‌شمارد و آن را رهبری می‌کند[۲۲].
  4. زمینه‌های تاریخی کتاب کافی با تکیه بر جنبه‌های کلامی:
    نوشته علی معموری است. دوره زندگی کلینی در قرن سوم و چهارم از جهات گوناگون، دوره ای پرآشوب و به‌شدت اثرگذار در دوره‌های پس از خود است. ضعف و افول خلافت عباسی، روند روزافزون پیدایش مکتب‌ها و دیدگاه‌های متنوع، نهضت تدوین متون در حوزه‌های گوناگون فرهنگ اسلامی و شدت منازعات و مجادله‌های فرقه‌ها در کنار برخورد ادیان در تماس با مسلمانان، از مهم‌ترین شاخصه‌های این دوره است که هریک به‌گونه‌ای در تدوین مجموعه کافی اثرگذار بوده‌اند[۲۳].
    معموری بحثی را درباره معیارهای کلینی در گزینش حدیث آورده است[۲۴] و در ادامه، ابواب کلامی کافی را توضیح می‌دهد[۲۵].
  5. کلینی و عقل‌گرایی: نوشته محمد اخوان است. موضوع این نوشتار، بررسی عقل‌گرایی در آثار کلینی و انگیزه پرداختن به این موضوع، نشان دادن جامعیت شخصیت کلینی است؛ دانشمندی که در آغوش اسلام و مکتب تشیع پرورش یافته و حدیث‌گزاری وی موجب ظاهرگرایی و عقل‌‌گریزی او نشده است[۲۶].
  6. گستره علم امام از منظر کلینی و صفار: نوشته عبدالرضا حمّادی است. کلینی و صفار، هر دو از شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار در حدیث و کلام شیعه محسوب می‌شوند. مقاله، مشترکات و افتراقات نظری آنان را در موضوع علم امام بررسی می‌کند[۲۷]. نویسنده نشان می‌دهد که کلینی و صفار، باوجود تفاوت‌های جزیی، در اصل بر دانش گسترده ائمه(ع) شامل علم غیب، اسمای الهی و قرآن اتفاق نظر دارند.
  7. عقل‌گرایی شیخ صدوق و متکلم‌ بودن او: نوشته رضا برنج‌کار و سید محسن موسوی است. نویسندگان نخست در مورد مفهوم عقل‌گرایی در برابر نص‌گرایی و احتمالات مختلف در آن را بررسی کرده و سپس نوشته‌اند: هدف اصلی این نوشتار نشان دادن مقدار بهره‌گیری شیخ صدوق از عقل در معارف دینی است. ایشان، شیخ صدوق را هم عقل‌گرا و هم نص‌گرا دانسته‌اند؛ زیرا او گذشته از اینکه نص را منبع معارف دینی می‌داند و از نقل استفاده می‌کند، همه کارکردهای شش‌گانه یا سه‌گانه عقل در علم کلام را قبول دارد[۲۸].
  • فصل سوم (شخصیت‌ها): در این فصل، چهار مقاله با عناوین زیر عرضه شده است:
  1. «بررسی شخصیت و احوال عبدالله بن جعفر حمیری»،
    نوشته علیرضا بهرامی؛
  2. سعد بن عبدالله اشعری، نوشته محمدتقی شاکر؛
  3. جایگاه محمد بن حسن صفار و کتاب بصائر الدرجات در میراث حدیثی شیعه، نوشته جعفر رحیمی؛
  4. علی بن ابراهیم بن هاشم، نوشته روح‌الله رجبی[۲۹].

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص12-14
  2. ر.ک: همان، ص15 و 41
  3. ر.ک: همان، ص42
  4. ر.ک: همان، ص21-16
  5. ر.ک: همان، ص44-39
  6. ر.ک: همان، ص45-46 و 59-60
  7. ر.ک: همان، ص53-47
  8. ر.ک: همان، ص37 و 42
  9. ر.ک: همان، ص45 و 60
  10. ر.ک: همان، ص43-38
  11. ر.ک: همان، ص56-49
  12. ر.ک: همان، ص60-59
  13. ر.ک: همان، ص75-69
  14. ر.ک: همان، ص72-71
  15. ر.ک: همان، ص81-76
  16. ر.ک: همان، ص75-71
  17. ر.ک: همان، ص74 و 76
  18. ر.ک: همان، ص86 و 90
  19. ر.ک: همان، ص91-92
  20. ر.ک: همان، ص104-121
  21. ر.ک: همان، ص105-104
  22. ر.ک: همان، ص124
  23. ر.ک: همان، ص161
  24. ر.ک: همان، ص170-165
  25. ر.ک: همان، ص170-175
  26. ر.ک: همان، ص179
  27. ر.ک: همان، ص۲۰۷
  28. ر.ک: همان، ص‌229-228
  29. ر.ک: همان، ص276-344

منابع مقاله

متن کتاب.

وابسته‌ها