مبانی معرفت شناختی علوم انسانی در اندیشه اسلامی
مبانی معرفتشناختی علومانسانی در اندیشه اسلامی، اثر محمد حسینزاده است. این کتاب (دفتر اول: ارائه مبانی) به بیان اصول و پایههای معرفتشناسی در چهارچوب اندیشه اسلامی میپردازد تا مبنایی برای نظریهها و راهکارهای علومانسانی فراهم آورد.
| مبانی معرفت شناختی علوم انسانی در اندیشه اسلامی | |
|---|---|
| پدیدآوران | حسینزاده، محمد (نويسنده) |
| ناشر | مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره). انتشارات |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1393ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 978-964-411-852-4 |
| موضوع | شناخت (فلسفه اسلامی) - علوم انسانی - فلسفه |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /ح53 ع85 55 BBR |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب در سه بخش اصلی تنظیم شده است: بخش اول با عنوان «مبانی یا اصول معرفتشناسی»، بخش دوم با عنوان «آموزههای معرفتشناسی دینی» و بخش سوم با عنوان «منطق فهم یا قواعد عقلایی گفتمان».
سبک نگارش
شیوه نگارش کتاب دارای ویژگیهای کلیدی زیر است:
- بنیادی و نظاممند: هدف اصلی، ارائه اصول معرفتشناختی بهصورت منسجم و پایهای است که زیربنای نظریههای علومانسانی قرار گیرد[۱].
- تحلیل مفهومی و استدلالی: مباحث عمیق فلسفی و منطقی (مانند تصور، تصدیق، و مفاهیم حقیقی و غیرحقیقی) باتکیهبر استدلال و مبانی عقلانی بررسی میشوند[۲].
- تعهد به حقیقت و مقابله با شکگرایی: نگارش بر اساس تعهد به حقیقت و پاسخگویی به چالشهای معرفتشناختی رایج، مانند سوفسطائی گری و نسبیگرایی، استوار است[۳].
گزارش محتوا
بخش اول: مبانی یا اصول معرفتشناسی؛ این بخش با بحث در خصوص عقلانیت معرفت آغاز میشود و بر امکان دستیابی انسان به معرفتهای یقینی و تردیدناپذیر بر اساس اندیشه اسلامی تأکید میکند. یکی از مسائل محوری این بخش، لزوم تعهد به حقیقت و رهایی از گرایشهای شخصى است تا انسان بتواند به اصول خدشهناپذیر عقلی و اعتقادی دست یابد. در ادامه، کتاب به رد بطلان سوفیسم و نسبیگرایی میپردازد و بیان میکند که حقیقت ثابت است و معرفت دگرگون نمیپذیرد، اگرچه معلوم در معرض تغییر است. همچنین، امکان دستیابی به واقعیات و پدیدهها موردبحث قرار گرفته و معرفت حضوری بهعنوان یکی از مهمترین راههای دستیابی به واقعیت بدون واسطه مطرح میشود. منابع معرفت از جمله حواس ظاهری و باطنی، عقل و گزارههای پیشین نیز تشریح میشوند. این بخش شامل تقسیم معرفت به حضوری و حصولی، و تقسیم علوم حصولی به تصور و تصدیق است. مفاهیم حقیقی و غیرحقیقی، و اقسام و ویژگیهای مفاهیم کلی (ماهوی، منطقی و فلسفی) تبیین میشوند. در نهایت، معیار صدق قضایای نظری و بدیهی، شامل راههای دستیابی به صدق از جمله ارجاع به بدیهیات اولیه، موردبررسی قرار میگیرد[۴].
بخش دوم: آموزههای معرفتشناسی دینی این بخش به آموزههای خاص معرفتشناسی دینی میپردازد و امکان دستیابی انسان به معرفت دینی را موردبحث قرار میدهد. منابع مشترک معرفت (حواس، عقل، حافظه، مرجعیت و...) و منابع اختصاصی معرفت دینی (وحی، الهام و تجربه دینی) باتوجهبه نقش هر یک در کسب معرفت شرح داده میشوند. مباحثی همچون معیار صدق گزارههای دینی و مسئله تعارض احتمالی بین گزارههای دینی و غیردینی نیز مطرح شده و انواع تعارضهای ممکن در اندیشه اسلامی (تعارض دلیل نقلی با عقلی یا تجربی) طبقهبندی میشوند. در ادامه، موضوع ثبات حقایق ادیان و آیینها موردبحث قرار میگیرد و بر این نکته تأکید میشود که آموزههای الهی و شریعت پیامبر (ص) حاوی حقایق غیر قابل تحریف هستند. مسئله رستگاری (نجات) و نقش ایمان و عمل صالح در آن نیز تشریح میشود[۵].
بخش سوم: منطق فهم یا قواعد عقلایی گفتمان؛ در این بخش، به منطق و قواعد مرتبط با فهم متن و گفتمان پرداخته میشود. ابتدا این پرسش مطرح میگردد که آیا قرائتها و تفسیرهای مختلف از یک متن بیپایان هستند یا محدود. سپس نقش پیشدانستهها (مجموعهای از دانستههای شخص، انتظارات، سلایق و...) و افق معنایی (دامنه معنایی متون) در فرایند فهم مورد تحلیل قرار میگیرد. در نهایت، علل اختلافنظر در فهم متون بررسی میشود که شامل اختلافات مربوط به نص و ظاهر، یا اختلافات ناشی از دیدگاههای ذهنی و غیردینی است، و راهکارهایی برای کاهش اختلافات در مسائل فقهی ارائه میشود[۶].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.