بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع)

    از ویکی‌نور
    بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیر مومنان(ع) (نظم الغرر و نضد الدرر)
    بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع)
    پدیدآورانقزوینی، عبدالکریم بن محمدیحیی (نويسنده)

    فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (نویسنده)

    جعفریان، رسول ( مصحح)
    عنوان‌های دیگرآئینه شاهی ** نظم الغرر و نضد الدرر
    ناشرکتابخانه عمومی حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1371ش
    چاپ1
    موضوععلي بن ابي طالب(ع)، امام اول، ‎۲۳ قبل از هجرت - ‎۴۰ق. -- کلمات قصار
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP ۳۹/۲۰۲‪/ق۴
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع)، تألیف عبدالكريم بن محمد یحیی قزوینی (زنده در ۱۱۲۴ق)، شرح و توضیح عبارات سیاسی امیرالمؤمنین علی(ع) است که با اقتباس از کتاب «نظم الغرر و نضدالدرر» در خصوص عوامل پایداری و فروپاشی حکومت‌ها و اصول حکمرانی عادلانه تدوین شده است. این کتاب به‌ضمیمه رساله آئینه شاهی فیض کاشانی با مقدمه رسول جعفریان منتشر شده است.

    انگیزه نگارش

    نویسنده در مقدمه، عدم امکان استفاده بسیاری از شیعیان فارسی‌زبان ایران از احادیث کتاب شریف «غرر و درر (غرر الحكم و درر الكلم)» را هدف از تألیف این اثر دانسته تا به تعبیر خود ایشان «شرح واضحی به زبان فارسی بر فقرات اعجاز سمات آن نگارد و مخفیات آن پرده کیان نهان‌سرای وحی و الهام را در نظر حقایق نگر پاک‌بینان به لباسی که منظور خاص و عام تواند بود آراید». [۱]‏. نویسنده در این اثر کوشیده است که بر اساس کلمات کوتاه امام علی(ع) اثری در باب اخلاق عملی و در زمینه حکومت و سیاست پدید آورد[۲]‏.

    اقتباس

    این کتاب در حقیقت باب ششم تا هشتم از «نظم الغرر و نضدالدرر» و به‌احتمال‌قوی جلد سوم آن است[۳]‏.

    ساختار

    این اثر شامل مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن اصلی است که به‌صورت سه بخش موضوعی (درباره دولت و نشانه‌های پیشرفت و پسرفت آن، در منافع عدالت و انصاف و ضرر ستم و تجاوز، و در تعلیم خدمت نزد حاکمان و سیاست‌مداران) تنظیم شده است و در انتها نیز «رساله آئینه شاهی» ضمیمه گردیده است.

    سبک نگارش

    1. سبک نگارش کتاب اندرزی و موعظه‌آمیز است و به طور خاص پادشاهان و سیاست‌مداران را هدف قرار می‌دهد [۴]‏.
    1. برای تبیین مفاهیم اخلاقی و سیاسی، نویسنده به‌صورت گسترده از نقل حکایات و تمثیل‌ها برای روشن‌سازی نتایج عدل و ظلم استفاده می‌کند [۵]‏.

    گزارش محتوا

    • درباره دولت و نشانه‌های پیشرفت و پسرفت آن: در این بخش، کلمات امیرالمؤمنین(ع) با هدف تبیین ارتباط مستقیم میان رفتار حاکم و سرنوشت دولت ارائه شده است [۶]‏.

    نویسنده در توضیح «ثبات الدولة باقامة سنن العدل» چنین می‌نویسد: «این فقره شریفه اعجاز، طریقه تعلیمی است مر ارباب دولت و صاحبان قدرت و شوکت و شبانان و پاسبانان رعیت و متصدیان معموری دیار و مملکت را اگر خواهند که دولت ایشان برقرار و شوکت ایشان پایدار باشد باید دست از طایفه عدالت بر ندارند و همت بر سنت و طریقه منقول از ائمه عدل و معلمان حکمت و عقل گمارند که هیچ سبب و وسیله برای استحکام بنای دولت مانند داد و عدل، و هیچ مخربی برای اساس شوکت و استقلال مثل ظلم و بیداد نیست؛ پس باید طریقه و دستور عدالت را از استادان و مرشدان سبیل هدایت آموخت و به آن وسیله سعادت دارَین اندوخت[۷]‏. دولت عادل از واجبات است، یعنی ثابت و لازم و پایدار و پرواست. دولت ظالم از ممکنات است، یعنی بی‌ثبات و در عرضه فنا و زوال است. دولت صاحبان کرم از جمله بلندمرتبه‌ترین غنیمت‌هاست. دولت‌های ناکسان محل خواری کریمان است[۸]‏.

    • در منافع عدالت و انصاف و ضرر ستم و تجاوز: در این بخش پس از اشاره به معنای لغوی عدالت به مساوات میان دو چیز، عدالت را مخصوص پادشاهان و حکام منصوبین از سوی ایشان نمی‌داند، بلکه رعایت آن را بر هر فردی از خلایق لازم می‌داند؛ چراکه هر کس دست‌کم یک نفر یا دو نفر زیردست خواهد داشت از زن و فرزند یا رفیق و مصاحب و خویشاوند که لازم است عدالت را درباره ایشان بکار بندد[۹]‏. در سطور بعد به ابیاتی از حکیم نظامی در مبالغه این معنی اشاره شده است:

    «شنیدم شهی از شهان زَمَن / نمی‌خواست از کشور خویش زن» «که اینان امام پروران من‌اند / همه خواهران، دختران من‌اند»[۱۰]‏.

    نویسنده در این بخش تأکید می‌کند که صد هزاران امیر و وزیر و سلاطین عالم‌گیر آمدند و رفتند؛ از ایشان هیچ‌کس یاد نکند مگر جمعی که تخم نیکنامی در مزرعه دنیا افشانده و نام نیک و ذکر باقی به یادگار گذاشتند، چون بمردند زندگانی جاوید یافتند در نعیم جنان [۱۱]‏.

    • در تعلیم خدمت نزد حاکمان و سیاست‌مداران: در این قسمت به آداب و رفتار مطلوب برای کسانی که در خدمت حاکمان و سیاست‌مداران هستند، پرداخته می‌شود و به احتیاط در خدمت توصیه می‌شود: بدان که خدمت ملوک و سلاطین ذی‌شأن امری‌ است به‌غایت صعبناک و به اندک مسأله و غفلت سبب می‌شود برای هوان و هلاک. چنانچه از تتبع اخبار و حکایات ملوک و خدمتکاران معلوم و به رجوع به تجربه و وجدان مفهوم است[۱۲]‏.

    نویسنده در بخش انتهایی کتاب در توضیح «فقدان الرؤساء اهون من ریاسة السفل» می‌نویسد: حاصل آنکه نبودن سرکردگان با وجود شدت احتیاج به ایشان و وقوع هرج‌ومرج و مفاسد عظیمه که بر آن مرتب می‌شود سهل‌تر و آسان‌تر و مفسده آن کمتر است از سرکردگی مردم دنی پست‌مرتبه و تجربه نیز شاهد این حال است[۱۳]‏.

    • رساله آئینه شاهی: این رساله که به‌عنوان ضمیمه در انتهای کتاب آمده است ترجمه‌ای است همراه با تلخیص از رساله دیگر فیض با نام «ضیاء القلب» که به زبان عربی نگاشته شده است. اهمیت این رساله اشتمال آن بر مباحثی است درباره شناخت انسان و ارتباط وی با شرع و عرف (سلطنت). او با یک تحلیل عقلانی – روائی کوشیده است تا قوای مختلفی که بر انسان حکم می‌رانند را شناسانده، تضادهای آنان را مطرح کرده و تقدم‌وتأخر هر یک از این قوا را بیان کند، این قوا عبارت‌اند از: عقل، شرع، طبع، عادت و عرف. این عرف در وقت استیلا همان سلطنت است. فیض در دوازده فصل مباحث خود را در شناساندن این قوا و ارتباط آنها با یکدیگر مطرح کرده است. ازاین‌رو این متن باید یکی از رساله‌هایی باشد که در کار شناخت اندیشه سیاسی شیعه به کار می‌آید[۱۴]‏.

    در فرق میان شرع و سلطنت چنین آمده است: فرق میان شرع و سلطنت آن است که سلطنت اصلاح جمعیت نفوس جزئیه و نظام اسباب معیشت ایشان می‌کند تا در دنیا باشند و بس و آن از نفوس جزئیه صادر می‌شود که خطا بر ایشان روا و شرع اصلاح جمعیت کل و نظام مجموع دنیا و آخرت با هم با بقای صلاح هر یک در هر یک؛ پس ناچار به یاد جماعت دهد که ایشان را بازگشت به عالمی بالاتر از این عالم خواهد بود که باقی و جاوید باشد[۱۵]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص27،26
    2. ر.ک: مقدمه محقق، ص20
    3. ر.ک: همان، ص16
    4. ر.ک: متن کتاب، ص213
    5. ر.ک: همان، ص105،104
    6. ر.ک: همان، ص 31
    7. ر.ک: همان، ص34،33
    8. ر.ک: همان، ص38
    9. ر.ک: همان، ص90،89
    10. ر.ک: همان، ص91
    11. ر.ک: همان، ص97
    12. ر.ک: همان، ص216،215
    13. ر.ک: همان، ص225
    14. ر.ک: همان، ص229
    15. ر.ک: همان، ص238،237

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.



    وابسته‌ها