آب و سراب (۴)؛ نقد افکار کریشنامورتی

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آب و سراب (۴)؛ نقد افکار کریشنامورتی، تألیف قادر فاضلی (متولد1341ش) و بهرام دلیری، به نقد و بررسی افکار جیدو کریشنامورتی، یکی از جریان‌های عرفانی نوظهور معاصر، می‌پردازد و آن را در تقابل با مفاهیم اصیل الهی و اسلامی تحلیل می‌کند.

آب و سراب4
آب و سراب (۴)؛ نقد افکار کریشنامورتی
پدیدآورانفاضلی، قادر (نويسنده) [[.]] (نویسنده)
عنوان‌های دیگرنقد افكار كريشنامورتي
ناشرفضيلت علم
مکان نشرایران - تهران
سال نشر1389ش
چاپ1
شابک978-964-7393-41-6
موضوعک‍ری‍ش‍ن‍ام‍ورت‍ی‌، ج‍ی‍دو، ‏‫1895 - ‏1986م- نقد و تفسیر - عرفان هندی
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
2ف4ک 585 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگیزه نگارش

نقد آثار کریشنامورتی به درخواست آقای قادر فاضلی از آقای بهرام دلیری انجام شده است. فاضلی آن‌گونه که نوشته، خود از منظر دیگری بر بخشی از افکار و آثار کریشنامورتی توجه کرده و مطالب ناگفته را افزوده تا دو نگرش مکمل یکدیگر باشند[۱]‏.

ساختار

مباحث کتاب در سه فصل اصلی تنظیم شده است و مطالب هر فصل در ذیل عناوین متعدد مطرح شده است.

سبک نگارش

سبک نگارش این کتاب، تحلیلی و انتقادی است و ویژگی‌های زیر در آن مشاهده می‌شود:

  1. استناد به منابع اصیل اسلامی و عرفانی: نویسندگان برای دفاع از عرفان ناب و نقد عرفان‌های نوظهور، به آیات قرآن، احادیث و اشعار بزرگانی چون مولوی، حافظ و اقبال لاهوری استناد می‌کنند[۲]‏.
  2. استفاده از زبان علمی و فلسفی: این اثر، تلاش می‌کند تا نقدی فلسفی و علمی بر مبانی فکری کریشنامورتی ارائه دهد و صرفاً به رد کلامی اکتفا نمی‌کند[۳]‏.
  3. توجه به مفاهیم کلیدی: نویسنده مفاهیم اصلی کریشنامورتی (مانند آزادی، خدا، باور، ذهن و فکر) را به‌صورت مجزا تفکیک کرده و آن‌ها را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد[۴]‏.

گزارش محتوا

فصل اول (دام‌ها و دانه‌ها): این فصل، با تمرکز بر عرفان‌های نوظهور به‌صورت کلی آغاز می‌شود. در ابتدا عشق، خدا و آزادی به‌عنوان مسائل محوری و اساسی در عرفان‌های نوظهور مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مسائل محوری که بیش از همه مسائل دیگر مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، مسئله خداست؛ البته خدایی که این عرفان‌ها معرفی می‌کنند خدایی است که هیچ امر و نهی و تکلیفی ندارد. خدایی که با همه چیز می‌سازد؛ با عیاشی، لودگی، بی‌بندوباری، کشورگشایی، استعمار و... خدای موجود در عرفان‌های کاذب، امر به معروف و نهی از منکر ندارد، تولی و تبری ندارد، جهاد و شهادت ندارد[۵]‏.

یکی از کارهای اساسی مدعیان عرفان‌های نوظهور، القای تردید یا شبهه‌افکنی است. تردید در همه چیز حتی خدا که نتیجه‌اش سر از بی‌هویتی درآوردن است. علاوه بر تردیدافکنی، به آن قداست نیز می‌بخشند؛ درصورتی‌که به هیچ امر مقدسی قائل نیستند[۶]‏.

فصل دوم (سیری در افکار کریشنامورتی): این فصل، به معرفی مستقیم اندیشه‌های کریشنامورتی می‌پردازد. نکته جالب توجهی که در ابتدای این فصل تحت عنوان «اشاره» آمده این است که که جرقه اولیه تألیف کتاب را علامه محمدتقی جعفری با اهدای کتاب رستاخیز کریشنامورتی در ذهن قادر فاضلی ایجاد کرده است. علامه در مورد کرشنامورتی چنین اظهار نظر کرده است: «فکر نمی‌کنم این شخص یک دانشمند واقعی باشد. به گمانم او به یکی از دستگاه‌های سیاسی استعماری شرق و غرب وابسته است و آن‌ها سعی دارند که او را به‌عنوان یک دانشمند به مردم تحمیل کنند. آدم دانشمند شاید به‌غلط برود و انحراف فکری داشته باشد، ولی نمی‌تواند بی‌مبنا حرف بزند. دانشمند شاید مبنایش غلط باشد، مانند راسل و امثال او، ولی نمی‌تواند بی‌مبنا سخن بگوید. این شخص (مورتی) هیچ مبنایی ندارد. هدف اصلی‌اش نفی اعتقاد و عقاید دینی است. دین‌ستیزی جز دستگاه‌های استعماری مشتری محکمی ندارد». سال‌ها بعد که فاضلی این موضوع را با محمدتقی فعالی مطرح می‌کند، وی با تأیید سخن علامه به عکس‌ها و مدارکی اشاره می‌کند که حاکی از ملاقات‌های خصوصی کریشنامورتی با مسئولین درجه اول موساد است[۷]‏. «کریشنا مورتی عقیده را مقابل حقیقت قرار داده است که این از جمله اشتباهات فاحش اوست؛ زیرا عقیده، نشانه حقیقت است. چیزی که ارزش عقیده‌مند شدن نباشد، از ارزشمندی به‌دور خواهد بود. ارزش عقیده به مقدار ارزش حقیقت و حقیقت‌مند بودن عقیده است» [۸]‏.

عقیده‌ستیزی مورتی او را به راهنماستیزی و به‌عبارت‌دیگر روحانی‌ستیزی کشانده است؛ زیرا مردم عقیده‌مند همیشه در پی عالمان دینی بوده‌اند. آن‌که عقیده‌ای ندارد، عالمی نیز ندارد. مورتی همان‌ گونه که عقیده را به‌طور مطلق نفی می‌کند، عالم و راهنماجویی را نیز به‌طور مطلق نفی کرده و هیچ‌ تفاوتی بین عقیده‌ها و عالمان ننهاده است. او انتخاب قائد را بر اساس تعصب می‌داند[۹]‏.

فصل سوم (نقدی بر افکار کریشنامورتی): این فصل، با ارائه مقدمه‌ای انتقادی توسط نویسنده دوم آغاز می‌شود. نویسنده معتقد است که اساس اندیشه‌های کریشنا مورتی ترکیبی است از عناصر اصلی آیین‌های هندو، یعنی تناسخ، قانون کرمه و یوگا از یک‌سو و اندیشه‌های روان‌شناختی که امروز در جامعه مطرح است. وی مؤلفه‌های مزبور را با یکدیگر مخلوط ساخته، سعی بر آن دارد که مرهمی و درمانی برای خلأها، نیازها و کاستی‌های انسان مدرن دست و پا کند[۱۰]‏.

مورتی همان گونه که علامه جعفری با تیزبینی پی برده بود، فاقد مبانی علمی است و با مطالعه آثارش نمی‌توان به مبانی او پی برد. «روش نگارش کریشنا مورتی در بیشتر آثارش به‌صورت پرسش و پاسخ است که در جای خود می‌تواند بسیار پسندیده باشد. اگر آثار وی را دقیقاً مورد بررسی قرار داده و تمام آثارش را مطالعه کنیم، نمی‌توانیم به مبانی و تعریف‌های مفاهیمی که در آثارش آمده، پی ببریم؛ به‌عنوان مثال آزادی، عشق، مذهب، خدا و... را وقتی از دیدگاه کریشنا مورتی دنبال می‌کنیم چیزی به دست نمی‌آوریم و این قبیل مفاهیم را در جاهای متعدد از آثارش می‌آورد، ولی در هیچ‌یک تعریف دقیق که بتوان به آن اعتماد کرد ارائه نمی‌دهد. ازاین‌رو بیشتر آثارش متخیلانه است»[۱۱]‏.

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص51
  2. ر.ک: همان، ص‌71-73
  3. ر.ک: همان، ص192
  4. ر.ک: همان، ص92 و 179-180
  5. ر.ک: همان، ص20-23
  6. ر.ک: همان، ص30
  7. ر.ک: همان، ص51-53
  8. ر.ک: همان، ص55
  9. ر.ک: همان، ص63
  10. ر.ک: همان، ص88
  11. ر.ک: همان، ص89

منابع مقاله

متن کتاب.

وابسته‌ها