قواعد کلامی (توحید)
قواعد کلامی (توحید) توسط رضا برنجکار (متولد 1342ش- آستارا)، نویسنده، پژوهشگر، مترجم و استادتمام دانشگاه تهران در رشته فلسفه و مهدی نصرتیان اهور (1359ش)، محقق، پژوهشگر و دانشیار فقه و حقوق دانشکده علوم و معارف اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث ری، نوشته شده است. این کتاب به بررسی و توضیح هشت قاعده مهم کلامی در زمینه توحید میپردازد که از منابع نقلی و عقلی استخراج شدهاند.
| قواعد کلامی (توحید) | |
|---|---|
| پدیدآوران | برنجکار، رضا (نويسنده)
نصرتیان اهور، مهدی (نویسنده) وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. پژوهشگاه قرآن و حدیث ( سایر) |
| ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. سازمان چاپ و نشر |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1396ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | - |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | -- -- - BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اهمیت کتاب
- رویکرد جامع و نظاممند: این کتاب با ارائه قواعد کلامی (توحید) به روشی نظاممند و دوسویه عقلانی و وحیانی برگرفته از مبانی مکتب اهلبیت(ع)، و استخراج شده از قرآن و احادیث، خلأ موجود در این زمینه را پر میکند و به خوانندگان امکان دسترسی آسان به مباحث اعتقادی را میدهد.
- تبیین قواعد توحیدی: این اثر با تمرکز بر مهمترین قواعد کلامی مربوط به توحید، به تبیین دقیق اصول اعتقادی میپردازد و به شناخت عمیقتر خداوند و صفات او کمک میکند[۱].
ساختار
کتاب در هشت قاعده اصلی مربوط به توحید تنظیم شده است که هر قاعده شامل مقدمهای، دلایل نقلی و عقلی، و آثار و لوازم آن است.
سبک نگارش
- نظاممند و تحلیلی: هر قاعده با تعریف مفاهیم و پیشینه بحث آغاز شده، سپس دلایل نقلی و عقلی بهتفصیل بیان و در نهایت آثار و لوازم آن قاعده در مباحث اعتقادی بررسی میشود[۲].
- استدلالی: مطالب بر پایه استدلالهای عقلی و نقلی ارائه شدهاند تا اعتبار و استحکام علمی بحث افزایش یابد[۳].
- تفسیری و توضیحی: کتاب به تفسیر عمیقتر مفاهیم اعتقادی میپردازد و اختلافات میان متکلمان را شرح میدهد[۴].
- جامعنگر: دیدگاههای مختلف متکلمان در مورد هر قاعده مطرح و نقد و بررسی شده است تا تصویری کامل از مباحث ارائه شود[۵].
گزارش محتوا
- قاعدة نفی قیاس: این قاعده به رد استفاده از قیاس (قیاس فقهی و کلامی) در دین و اعتقادات میپردازد. بر اساس این قاعده، استفاده از قیاس در استنباط احکام شرعی و فهم عقاید دینی مردود است. در این بخش، روایات متعددی از ائمه (علیهمالسلام) ارائه میشود که قیاس را نهی میکنند و دلایل عقلی برای بطلان آن ذکر میگردد، از جمله اینکه خداوند خالق و مخلوقات کاملاً متفاوتاند و نمیتوان احکام جزئی را با تشابه به یک اصل کلی سنجید[۶].
- قاعدة خروج از حدین: این قاعده به معنای پرهیز از دو انحراف تعطیل (نفی کامل صفات الهی) و تشبیه (همانند دانستن خداوند با مخلوقات) در شناخت خداوند و صفات او است. در این بخش، دیدگاههای مختلف شارحان حدیث در مورد این قاعده بررسی میشود و تأکید میگردد که شناخت صحیح خداوند نه به سمت نفی مطلق صفات میرود و نه به سمت تشبیه او به مخلوقات[۷].
- قاعدة نفی معرفت بنفسه مصنوع: این قاعده بیان میکند که موجودات خلق شده نمیتوانند خداوند را از طریق ذات خود و بهتنهایی بشناسند، بلکه شناخت خداوند از طریق آثار و افعال او حاصل میشود. این بخش به دلایل عقلی و نقلی تأکید میکند که معرفت خالق از طریق مخلوقات، اگرچه ممکن است محدود باشد، تنها راه شناخت ممکن برای انسان است، زیرا موجودات محدود و متناهی هستند و نمیتوانند ذات نامحدود الهی را درک کنند[۸].
- قاعدة نفی کمالات مخلوق از خالق: این قاعده بر این اصل تأکید دارد که کمالات موجود در مخلوقات را نمیتوان به همان صورت به خالق نسبت داد. خداوند به دلیل وجوب وجود و کمال مطلق، از هرگونه نقص و محدودیتی مبرا است. این قاعده در برابر دیدگاههایی قرار میگیرد که کمالات مخلوقات را به خداوند تعمیم میدهند و بر تفکیک ذاتی خالق و مخلوق پافشاری میکند[۹].
- قاعدة غیریت صفت و موصوف: این قاعده به موضوع غیر متعین بودن صفات الهی با ذات خداوند میپردازد. به این معنا که صفات الهی عین ذات خداوند نیستند، بلکه مفاهیم انتزاعی از ذات او هستند که برای بیان کمالات او به کار میروند. این بخش به بررسی ادله نقلی و عقلی این قاعده میپردازد و دیدگاههای متکلمان را دراینخصوص تحلیل میکند[۱۰].
- قاعدة نفی صفات: این قاعده بیان میکند که هرگونه توصیف خداوند با صفاتی که مستلزم نقص، حد و محدودیت هستند، باطل است. بهعبارتدیگر، صفات الهی باید بهگونهای درک شوند که با کمال مطلق و بینهایت بودن خداوند سازگار باشند و بههیچوجه نباید صفاتی به او نسبت داد که از ویژگیهای مخلوقات مانند جسمانیت، مکان، زمان و تغییر حکایت کند[۱۱].
- قاعدة فاعلیت: این قاعده درباره فاعلیت خداوند و ارتباط آن با افعال مخلوقات بحث میکند. تأکید میشود که خداوند فاعل مطلق و مختار است و اراده او علت اصلی همه آفرینشها است. همچنین، به نقش اراده و اختیار انسان در افعالش اشاره میشود و تبیین میشود که این اختیار با فاعلیت مطلق خداوند در تعارض نیست[۱۲].
- قاعدة خلق لا من شیء این قاعده به مفهوم آفرینش از هیچ اشاره دارد. برایناساس، خداوند جهان و موجودات را بدون نیاز به ماده قبلی یا الگوی پیشین آفریده است. این قاعده مفاهیمی چون ابداع (آفرینش بیسابقه)، اختراع (ایجاد بدون ماده قبلی) و احداث (نوپدید آوردن) را توضیح میدهد و بر قدرت و حکمت الهی در آفرینش تأکید میکند[۱۳].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.