مجموعة رسائل في علوم الحدیث

مجموعة رسائل في علوم الحدیث، شامل شش رساله حدیثی است که در آن، مسائلی مانند شناسایی راویان احادیث و طبقات آنان و آداب حدیث‌شناسی بیان می‌شود. این رساله‌ها که با تحقیق نصر ابوعطایا و مقدمه مصطفی ابوسلیمان ندوی منتشر شده، از دو شخصیت جداگانه به شرح ذیل است:

مجموعة رسائل في علوم الحدیث
مجموعة رسائل في علوم الحدیث
پدیدآوراننسائی، احمد بن علی (نويسنده)

خطیب بغدادی، احمد بن علی (نویسنده) أبو عطایا، نصر (محقق)

ندوی، مصطفی ابو سلیمان (مقدمه نويس)
ناشردار الکتب العلمية
مکان نشرلبنان - بیروت
سال نشر1413ق - 1993م
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
/ن5م3 115 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

تسمية فقهاء الأمصار من الصحابة فمن بعدهم

الطبقات

  • نسائی در اینجا راویان احادیث را به چند طبقه تقسیم کرده و برای هر طبقه، اسامی تعدادی از روایتگران را ثبت نموده است. [۳] مثلا «عبدالکریم ابوامیه»، «لیث بن ابی‌سلیم» و «حجّاج بن ارطاة» را از ضعیفان شمرده است. [۴]

تسمية من لم يرو عنه غير رجل واحد

  • نسائی در این رساله، کسانی را معرفی کرده است که فقط یک راوی از آنان روایتی را نقل کرده است. [۵] مانند «عبدالله بن دینار» که فقط «اسماعیل بن عیاش» از او سخنی نقل کرده است. [۶]
  • سه رساله نوشته ادیب، محدث، سخنور و مورخ شافعی اشعری قرن پنجم هجری قمری، ابوبکر احمد بن على بن ثابت، معروف به خطیب بغدادى (392-463ق):

الإجازة للمعدوم و المجهول

  • خطیب بغدادى در رساله مذکور به این پرسش پاسخ می‌دهد: آیا دادن اجازه نقل روایت به معدوم (مانند پسری که هنوز متولد نشده است) یا شخص مجهول و نامشخص، صحیح است یا نه؟ و حکم معلّق کردن آن اجازه به شرطی مانند «أجَزتُ لمن شاء» چیست؟ [۷]

مختصر نصیحة إلی أهل الحدیث

  • نگارنده در این رساله بر این مطلب تأکید دارد که نقل روایت، متفاوت از درایت است و راوی باید عنایت اصلی خودش را بر درایت و تفقه قرار دهد و زمان مناسب برای فقیه شدن، دوران جوانی است. [۸] به‌گفته او در نزد شافعی، از دانشور گزافه‌گو سخن به میان آمد، گفت: این مانند هیزم‌کشی است که شبانه و نادیده هیزم‌ها را برمی‌دارد و شاید در میان آن، ماری باشد و به او نیش بزند. [۹]

الرحلة في طلب الحدیث

  • خطیب بغدادى در این رساله بعد از اشاره به سفر موسی(ع) در طلب علم، اسامی صحابه و تابعینی را ذکر کرده که برای دستیابی به احادیث به مسافرت پرداختند [۱۰] *عمر بن ابی‌سلمه گوید به اوزاعی گفتم من تو را از 4 روز قبل تاکنون گرامی داشتم ولی از تو بیش از 30 روایت نشنیدم! گفت: جابر بن عبدالله بار سفر بست و به مصر رفت و از عقبه بن عامر از یک روایت پرسید و بازگشت ولی تو شنیدن 30 روایت در 4 روز را کم می‌شماری؟! [۱۱]

پانویس

  1. متن کتاب، ص21- 44.
  2. همان، ص29.
  3. همان، ص47-66.
  4. همان، ص54-55.
  5. همان، ص67-75.
  6. همان، ص72.
  7. همان، ص103-117.
  8. همان، ص121-136.
  9. همان، ص124.
  10. همان، ص139-238.
  11. همان، ص189-190.

منابع مقاله

  • مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها