مختصر المذكر و المؤنث

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    مختصر المذكر و المؤنث
    مختصر المذكر و المؤنث
    پدیدآورانمفضل بن سلمه (نويسنده) عبدالتواب، رمضان (محقق)
    ناشرچاپخانه آبان
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشر1349ش - 1391ق
    چاپ1
    موضوعزبان عربی - صرف
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    3م7م 6131 PJ
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مختصر المذکر و المؤنث ، تألیفمفضل بن سلمه (متوفی حدود 300ق)، کاتب، ادیب، لغوی و شاعر کوفی، از جمله منابع مهم در موضوع مذکر و مؤنث است لغویون عرب از آن در بررسی پدیده مذکر و مؤنث استفاده کرده‌اند.

    آنگونه که در مقدمه محقق اثر آمده است این کتاب از جمله کتب در موضوع «مذکر و مؤنث» است که کتب تراجم و طبقاتی که شرح حال مفضل بن سلمه را متذکر شده‌اند آن را معرفی نکرده‌اند. نسخه خطی قدیمی این کتاب به سال 352ق باز می‌گردد که در صفحه عنوان آن نام مفضل بن سلمه به صراحت ذکر شده است؛ همانطور که در سماع کتاب به سندی متصل نام مفضل بن سلمه آمده است. کوفی بودن مفضل از مطالب کتاب پیداست چرا که تنها از فرّاء نقل می‌کند و اصطلاحاتی که مختص مکتب نحوی را ذکر می‌کند؛ مانند نامیدن ظروف به «المحال»ّ و تصریح به اینکه کسائی آن را «الصفات» نامید[۱]

    محقق اثر با مراجعه به دیگر آثار در موضوع مذکر و مؤنث، اختلافات این تألیفات را یافته و در پانوشت کتاب به آنها اشاره کرده است. همچنین با مراجعه به معاجم و کتب لغت، ضبط بسیاری از کلمات را ذکر کرده است. در مقدمه‌ای هم که بر کتاب نوشته اخبار و اطلاعاتی درباره مفضل بن سلمه و تعداد اساتید و شاگردان و تألیفات وی ذکر کرده است. سپس از کتاب و محتوای و شیوه نگارش آن گزارش داده است.[۲]

    ساختار

    این کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و سیزده باب است.[۳]

    گزارش محتوا

    مفضل در مقدمه کتاب علامات تأنیث را عبارت از «هاء» و «الف ممدوده» و «الف مقصوره» دانسته است. سپس به این موضوع پرداخته شد که ضمیر «هاء» به مؤنث سماعی در هنگام تصغیر باید الحاق شود و الفاظی را که از این قاعده استثنی شده را برشمرده است.

    • در باب اول به وجوب تفکیک بین مذکر و مؤنث با استفاده از هاء در توصیف پرداخته است؛ این در صورتی است که در آن مشترک باشند، مانند: «قائم و قائمه»، اما اگر وصف خاص مؤنث باشد از ادخال «هاء» به آن بی‌نیاز است؛ مانند «حائض و طاهر و طامث و طالق». و البته گاهی به ندرت در شعر همین موارد نیز با «هاء» ذکر می‌شود.
    • در باب دوم، مفضل به بررسی صیغه‌ی «فعیل» که تغییر یافته «مفعول» است و در توصیف به آن، مذکر و مؤنث یکسان است، پرداخته است؛ به شرط آنکه موصوف ذکر شود؛ مانند «امرأه قتیل» و «کفّ خضیب».
    • در باب سوم نیز صیغه «فعول» که تغییریافته از «فاعل» است و در توصیف به آن مذکر و مؤنث برابر است ذکر شده است؛ مانند: «امرأه صبور و شکور».
    • در باب چهارم، صیغه «مفعال» در مانند: «امرأه مذکار و مئناث» که «هاء» بر آن وارد نمی‌شود، مطرح شده است؛ چراکه تغییریافته از صفتی تغییر یافته که از صبور و شکور شدیدتر است و از لحاظ معنایی قوی‌تر و تأثیرگذارتر هستند.
    • در باب پنجم بعضی الفاظی ذکر شده که اگرچه با مؤنث به کار روند اما مذکر هستند؛ چراکه استعمال آنها با مذکر است؛ مانند: «امیرنا امرأه» و «وصی بنی فلان امرأه».
    • در باب ششم بحث در «هائی» است که بر مذکر وارد می‌شود و برای تأنیث نیست، بلکه برای دلالت بر مبالغه در مدح و ذم است؛ مانند «رجل راویه و علامه و هلباجه».
    • در باب هفتم جمعی که با هاء از مفرد متمایز می‌شود و اسم جنس است، و تذکیر و تأنیث در آن جایز است، مطرح شده است.[۴]

    ویژگی‌ها

    1. این کتاب با کتاب فرّاء در موضوع مذکر و مؤنث مقایسه می‌شود. مفضل در بسیاری از موارد عبارات فرّاء را خلاصه کرده است؛ اگرچه جز در موارد اندکی به آن اشاره نکرده است.
    2. نویسنده در این کتاب بنای بر اختصار داشته و در انتهای باب هفتم به آن تصریح کرده است.[۵]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص279
    2. ر.ک: همان، ص280
    3. ر.ک: همان، ص297
    4. ر.ک: همان، ص298-297
    5. ر.ک: همان، ص298

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.

    وابسته‌ها