صوفیان! الصلای پنهانی: مقالههایی درباره شمس و مولانا
صوفیان! الصلای پنهانی: مقالههایی درباره شمس و مولانا تألیف سید علیمحمد سجادی، شمس تبریزی دریایی است مواج که رودی پرجوش و خروش چون مولانا از آن نشئت میگیرد و این کتاب دربرگیرندۀ مقالاتی است دربارۀ آن دو با مطالبی از این دست: نظری بر شعر صوفیانه، چرا مولانا، از مولانا بیاموزیم، جلالالدین محمد و جمال دین محمد(ص) و ... .
| صوفیان! الصلای پنهانی | |
|---|---|
| پدیدآوران | سجادی، سید علیمحمد (نویسنده) |
| ناشر | اطلاعات |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 9ـ111ـ435ـ600ـ978 |
| موضوع | مولوی,شمس تبریزی,شمس تبریزی,، جلالالدین محمدبن محمد,، محمد بن علی,، محمد بن علی,، ۶۰۴ - ۶۷۲ق.,، ۵۸۲؟-۶۴۵ق,، ۵۸۲؟-۶۴۵ق.,-- نقد و تفسیر, -- نقد و تفسیر, -- مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، ۶۰۴ - ۶۷۲ق.,aqcf,aqcf,aqcf,مولوی، جلالالدین محمد بن محمد، ۶۰۴ - ۶۷۲ق,.مثنوی, -- نقد و تفسیر,شعر فارسي, -- تاريخ و نقد, -- قرن ۷ق. |
| کد کنگره | PIR ۵۳۰۱/س۳ص۹ ۱۳۹۸ |
گزارش کتاب
شمس تبریزی دریایی است مواج که رودی پرجوش و خروش چون مولانا از آن نشئت میگیرد و این کتاب دربرگیرندۀ مقالاتی است دربارۀ آن دو با مطالبی از این دست: نظری بر شعر صوفیانه، چرا مولانا، از مولانا بیاموزیم، جلالالدین محمد و جمال دین محمد(ص) و ... .
شمس تبریزی از آن خوبان پارسیگویی است که بهراستی بخشندگان عمرند و شاید که رندان پارسا و پارسایان رند سخنان آنان را برای جان و دل بشارتی شمرند و آویزۀ گوش هوش کنند، بهویژه که شمس جویباری باریک نیست که چون سرچشمه را بربندی، خشک ایستد و برکهای نیست که چون از جوی ببرد و در جای بماند، بگندد. دریایی است متلاطم و مواج که رودی پرجوش و خروش چون حضرت مولانا از آن نشئت میگیرد. او نهتنها در جایماندگان را به حرکت درمیآورد، بلکه پویندگان را نیز در راهی جز آنچه میپویند میدواند، که خود گفت: «کار ما به عکس همه خلق باشد: هر چه ایشان قبول کنند، ما رد کنیم، و هر چه ایشان رد کنند، ما قبول کنیم!». نویسنده در اولین نوشتار این کتاب کوشیده تا برخی مخالفخوانیهای شمس را با دگر بزرگان بازگو کند و هم از مشابهتهای گفتاری و تأثیرات فراوان او در افکار مولانا سخن بگوید و بعضی از سرچشمههای فکری که ذهن او را سیراب کرده، بازشناسی کند.
از تأمل و بررسی در اشعار صوفیانه این حقیقت روشن میشود که نوعی کشمکش در پرداختن یا عدم توجه به شعر و شاعری در میان صوفیان آن روزگاران بوده است؛ برخی که جنبۀ زاهدانۀ تصوف را وجهۀ همت خود قرار دادهاند، پا را از دایرۀ اشعار تعلیمی فراتر نمینهند و برخی که بدان عاشقانه مینگرند، جز آن چاره نمیبینند که دستکم در مجالس سماع خود از ابیات بهجتانگیز و طربزا و گاه در قالب مصطلحات استعاری و کنایی بهره جویند و صدالبته نیز ملامت طاعنان را به جان و دل بخرند. نوشتار دوم کتاب نظری و گذری بر شعر صوفیانه است.
نویسنده در بخشی از نوشتار سوم خود آورده است: «در اینجا نه از دیوان کبیر سخن خواهد رفت و نه مهر از سر مکاتیب برخواهیم گرفت و نه درونمایۀ فیهمافیه را جستجو خواهیم کرد؛ تنها و تنها زلالی از جام جهاننمای مثنوی برخواهیم گرفت که:
| قطرهای برریز بر ما زان سبو | شمهای زان گلستان با ما بگو | |
| میر مجلس نیست در دوران دگر | جز تو ای شه در حریفان درنگر | |
| این سر خم را به کهگل درمگیر | کاین برهنه نیست خود پوشش پذیر |
در نوشتار چهارم کتاب کوشیده شده تا به برخی از جنبههای عملی افکار مولانا که در روزگار ما نیز میتواند مطرح باشد، پرداخته شود. اینها مطالبی است که موافق و مخالف، ناگزیر از پذیرفتن آنند.
جلالالدین محمد و جمال محمد(ص)، پرتوی از کلام روحانی در مثنوی معنوی ربانی، نطق آب و نطق خاک و نطق گل، مولا و مولانا، مولانا و برخی از نیازهای جامعۀ امروز، گر نبودی عشق، پنبۀ وسواس بیرون کن ز گوش، و مثنوی معنوی از نگاهی دیگر، دیگر عناوین نوشتارها و مقالات این کتاب را شکل میدهند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات