مقالات فقهی؛ قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، نمیمه، نوح به باطل، هجاء المؤمن، هجر و بیع مصحف
| مقالات فقهی (قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، نمیمه، نوح به باطل، هجاء المؤمن، هجر و بیع مصحف) | |
|---|---|
| پدیدآوران | مدرسی، محمد رضا (نويسنده)
امیرخانی، عبدالله (مقرر) احمدی، جواد (محقق) |
| عنوانهای دیگر | قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، نمیمه، نوح به باطل، هجاء المؤمن، هجر و بیع مصحف |
| ناشر | دار التفسير |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1392ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 978-964-535-378-8 |
| موضوع | فقه جعفری - قرن 14 - فقه جعفری - مکاسب محرمه |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 1392 /م4ب4 159/8 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بررسی گسترده فقهی قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، نمیمه، نوح به باطل، هجاء المؤمن، هجر و بیع مصحف تقریرات دروس خارج فقه آیتالله سید محمدرضا مدرسی طباطبایی یزدی است که با تقریر متن توسط عبدالله امیرخانی و استخراج منابع و روایات توسط جواد احمدی، منتشر شده است.
این مجموعه مشتمل بر دروس خارج فقه آیتالله مدرسی طباطبایی یزدی در مباحث قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لا یستحق المدح، نجش، نمیمه، نوح بالباطل، هجاء المؤمن و هجر است که بر طبق حروف الفبا، میبایست بعد از کتاب غیبت، منتشر میشد، ولی به خاطر آماده نبودن آن، چاپ آن به تأخیر افتاده و به جای مقالات فقهی (4)، ارائه شده است. همچنین مبحث بیع مصحف به خاطر رعایت تناسب حجم کتاب، ضمیمه این مجلد شده است[۱].
به منظور آشنایی بیشتر با محتوای کتاب، به برخی از مباحث آن، به صورت خلاصه، اشاره میشود. در بحث قمار، ضمن بررسی اقسام قمار و معنای مختلف قمار، قمار به چهار دسته: لعب به آلات قمار با رهن، لعب به آلات قمار بدون رهن، لعب به غیر آلات قمار با رهن و مغالبه به غیر آلات قمار بدون رهن، تقسیم و سپس، حکم هریک به صورت جداگانه، با بررسی دلایل و شواهد قرآنی و روایی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۲].
در بحث قیافه، پس از تعریف قیافه و بررسی دلایل بر حرمت و روایات مربوط به آن، در پایان، چنین تنیجهگیری شده است که از میان تمام روایات مذکور در مورد قائف و قیافه، تنها صحیحه محمد بن قیس معتبر است که معصوم(ع) فرموده است: «لا آخذ بقول عواف ولا قائف» که در توضیح آن، چنین آمده است که بیش از این استفاده نمیشود که قول قائف، حجت نیست و دلالتی بر حرمت قیافه ندارد. در مورد اجماع و لاخلاف هم قول به عدم اعتماد شده و چنین گفته شده است که: «نمیتوانیم بگوییم قیافه بما هی قیافه، حرام است». در ادامه، جواز قیافه از کلمات فقها استفاده شده است[۳].
در بحث کهانت نیز چنین نتیجهگیری شده است که هیچ کدام از روایات دال بر حرمت کهانت، از لحاظ سند تمام نیست اما از مجموع ادله مربوط به آن، اطمینان حاصل شده که حرام است[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.