گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد
گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد | |
---|---|
پدیدآوران | ولی، عباس (گردآورنده) روحی، مراد (مترجم) |
ناشر | چشمه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 9ـ0040ـ01ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
گفتارهایی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد تألیف جمعی از نویسندگان به کوشش عباس ولی، ترجمه مراد روحی؛ این کتاب جلد چهارم از مجموعه مطالعات کردی است. مقالات این مجموعه از لحاظ تئوریک نوآورانهترین، از لحاظ مفهومی دقیقترین و از لحاظ تاریخنگاری جامعترین نوشتههای پژوهشگرانی است که در حال حاضر در زمینۀ ناسیونالیسم کرد، ناسیونالیسمهای خاورمیانه و خود ناسیونالیسم به طور کلی تحقیق میکنند.
گزارش کتاب
اگرچه تفسیر تاریخی ریشههای ناسیونالیسم کرد بخش جداییناپذیر اغلب نوشتههای معاصر دربارۀ سیاست و فرهنگ کرد است؛ اما مداقۀ جدی در این زمینه خیلی اندک است. گسترش مباحث سیاسی و تاریخی در مورد کردها بعد از جنگ خلیج فارس ـ چه در داخل و چه خارج از کردستان ـ این نقص بنیادی را برطرف نکرده است. به جز چند استثنای قابل توجه بیشتر نوشتههای اخیر در باب فرهنگ و تاریخ کرد به خوانش نظری و ارزیابی استدلال تاریخی در زمینۀ ریشهها و تکوین ناسیونالیسم کرد توجهی نداشتهاند. این خلأ نظری غیبت دیرین مباحثه و استدلال آگاهانه در مطالعات کردی را تداوم بخشیده و از توسعۀ آن در داخل و خارج از کردستان جلوگیری کرده است. این کتاب میکوشد به این نیاز به پردازد. این مجموعه میخواهد با استدلالهای تاریخی در باب ریشهها و توسعۀ ناسیونالیسم کرد به مباحثه بپردازد و پیشفرضهای نظری و مقدمات ایدئولوژیک و سیاسی زیربنایی آنها را ارزیابی کند.
این کتاب جلد چهارم از مجموعه مطالعات کردی است. مقالات این مجموعه از لحاظ تئوریک نوآورانهترین، از لحاظ مفهومی دقیقترین و از لحاظ تاریخنگاری جامعترین نوشتههای پژوهشگرانی است که در حال حاضر در زمینۀ ناسیونالیسم کرد، ناسیونالیسمهای خاورمیانه و خود ناسیونالیسم به طور کلی تحقیق میکنند.
مقالات این مجموعه فرمها و ویژگیهای گوناگونی دارند؛ مؤلفان رویکردهای نظری و روششناسی متفاوتی نسبت به موضوعاتشان به کار میگیرند؛ اما آنها همگی کاملاً واقف هستند که استدلالهای تاریخی، بازنماییهای گفتمانیِ گذشته، یعنی فرمهای مفهومی شناخت مبتنی بر صورتبندیهای معرفتشناسی معین هستند و همچنین آگاه هستند که آن بازنماییها معمولاً پسینی هستند و عمیقاً از دغدغههای ایدئولوژیک لحظۀ حال انباشته شدهاند. این آگاهی مخرجمشترک نویسندگان این مجموعه است. این مؤلفان فاکتهای تاریخی و استدلالهای مربوط به ریشههای ناسیونالیسم کرد را پروبلماتیزه کرده و جایگاه آنها به مثابۀ برساختهای گفتمانی و نیز شرایط بازنمایی آنها در روایتهای تاریخی را مورد کاوش قرار میدهند.
چهار مقاله از نوشتههای این مجموعه، یعنی مقالات بزارسلان، ون بروئینسن و فوکارو، عموماً به مسئلۀ ریشههای ملت و ناسیونالیسم کرد، رویکرد برساختگرا دارند. دو مقاله از این مجموعه متعلق به بزارسلان است که به جوانب مختلف برساخت گفتمانی و سیاسی ناسیونالیسم کرد در سالهای شکل گیری آن در ترکیه میپردازد. هر دو مقاله با سبکهایی به نسبت متفاوت، بر مدرن بودن ناسیونالیسم کرد تأکید میکنند و از ویژگی اساساً سیاسی آن دفاع میکنند.
مقاله اول بزارسلان تاریخنگارانه است؛ بر نقش استراتژیک آثار تاریخی ناسیونالیستی در برساختهای گفتمانی ملت و ناسیونالیسم کردی تمرکز میکند. از نظر او تاریخنگاری ناسیونالیستی بخشی از روند برساخت ملت به مثابۀ اجتماع خیالی است. عملی گفتمانی است با پیامدها و شرایط فکری و مادی معین؛ گفتمان «کنشگران سیاسی گذشته، حال و آینده»ی ملت است. ارجاعهای نویسنده به شرایط شکلگیری و پیامد نوشتههای تاریخی ناسیونالیستی در این متن معنادار است. این ارجاعها نهتنها به سرشت از دیرباز متعینشدۀ تاریخنگاری ناسیونالیستی، بلکه همچنین به نقش اساسی آن در حوزۀ سیاسی، یعنی در روند برساخت ملت و هویت ملی اشاره دارد.
نوشتار دوم بزارسلان استدلال برساختگرا را به میدان سیاسی میآورد. او در اینجا شرایط تاریخی شکلگیری ناسیونالیسم کرد را مورد بررسی قرار میدهد تا تناقضی را برجسته کند که مشخصۀ تکوین سیاسی آغازین ناسیونالیسم کرد در مراحل پایانی گذار از عثمانیگری به کمالیسم بود. به زعم وی تکوین و استحکام ناسیونالیسم کرد در ترکیه در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲5 با تکوین و استحکام دولت ترک در این دوره از پی هم پیش میروند.
نوشتار فوکارو به شرایط تاریخی شکلگیری و تکوین ناسیونالیسم کردی در سوریه تحت قیمومیت، یعنی کمپژوهیدهترین بخش تاریخ کرد میپردازد. نویسنده عمدتاً به تکوین آگاهی ملی کردی و بیان آن در گفتمان و عمل سازمانهای فرهنگی و سیاسی نوظهور در دهۀ ۱۹۲۰ میپردازد. نکتۀ کانونی تحلیل او شکلگیری حزب خویبون در سال ۱۹۲۷ است. این شکلگیری بر اساس آرایش پیچیدۀ قوای فرهنگی و سیاسی کرد و غیرکرد در درون و بیرون سوریۀ تحت قیمومت توضیح داده میشود.
مقاله مارتین ونبروئینسن به ریشههای ناسیونالیسم کرد میپردازد. او بر حماسۀ «مم و زین» احمد خانی تمرکز میکند و به مجادله با دیدگاههای ناسیونالیستیای میپردازد که این شاعر کُرد قرن هفدهم را به عنوان منادی ناسیونالیسم کردی توصیف میکنند. نویسنده مدعی است که خوانش ناسیونالیستی از آثار خانی گمراهکننده است. این خوانش از یکطرف بر اساس بدفهمی جدی شرایط تاریخی شکلگیری گفتمان احمد خانی و از سوی دیگر بر اساس بدفهمی ناسیونالیسم کلاسیک در اروپا قرار دارد. بدین ترتیب او سعی میکند تا خوانشی برساختگرا از حماسۀ خانی عرضه کند تا بدفهمی خوانش ناسیونالیستی را نشان دهد.
دو نوشتار دیگر این کتاب، جایگاه ویژهای در این مجموعه دارند؛ زیرا این دو بخشی از یک مباحثۀ پیوسته هستند که از اواسط دهۀ ۱۹۹۰ در زمینۀ تکوین و ساختار ناسیونالیسم کرد بین نویسندگان آغاز شد و به طور گسترده در مباحث کردی خارج از کردستان مورد بحث قرار گرفته است. عباس ولی در نوشتهاش رویکرد حسنپور را جزء چشمانداز قومگرا قلمداد میکند و پنداشت او از ریشهها و توسعه ناسیونالیسم کرد از اواخر قرن شانزدهم، آنگونه که او در «ناسیونالیسم و زبان در کردستان ۱۹۱۸ ـ ۱۹۸۵» آن را توضیح داده است به بحث میپردازد. جوابی که حسنپور در این مجموعه به نقد عباس ولی میدهد و نیز نقد وی به رویکردی که او نسبت به ناسیونالیسم کرد دارد، تفاوتهای مشخصی با مواضع وی در نوشتههای پیشینش دارد؛ هرچند که ویژگیهای مارکسیستی آن دستنخورده باقی میمانند. نوشتههای حسنپور شامل یک دورهبندی از ناسیونالیسم کردی است که با حماسۀ خانی در دهۀ پایانی قرن هفدهم آغاز میشود. اینجا عباس ولی عمدتاً به بنیادهای تئوریک دورهبندی او به ویژه معرفی «مم و زین» به عنوان ریشۀ گفتمانی و تاریخی ناسیونالیسم کرد و پیامدهای آن برای مفهومسازی ملت و هویت ملی در کردستان معاصر میپردازد. جواب حسنپور، دفاع وی و همچنین نقد او به رویکرد عباس ولی، به موضوعات روششناسانه و نظری بیشتری در رابطه با ریشهها و ساختار ناسیونالیسم کرد دامن میزند که شایان موشکافی دقیق هستند.
این مجموعه آغاز مجادله بر سر ریشههای ناسیونالیسم کرد است؛ موضوعی که با وجود اهمیت دیرپای آن بهویژه در آکادمیهای غرب به طور جدی کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. مؤلفان مجموعه از دیدگاههای سیاسی و نظری متفاوت، جوانب مختلف این موضوع را بررسی میکنند. بنابراین تنوع عقاید در باب ریشههای ناسیونالیسم کرد و استدلالهای متقابل له و علیه قدیم یا جدید بودن ملت و هویت ملی کردی نهتنها گواه سرشت مفهومی شناخت و تفسیر تاریخیاند، بلکه حاکی از تسلط سیاسی اساسی آنها نیز هستند. نویسندگان مجموعه به اهمیت استراتژیکی که موضوعشان واقفند و این وقوف، مخرج مشترک تلاشهای متمایز و گوناگون آنهاست.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات