موسوعة مصطلحات ابن سينا (الشيخ الرئيس)
نام کتاب | موسوعة مصطلحات ابن سینا (الشیخ الرئیس) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | جهامی، جیرار (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BBR 565 /ج9م8 |
موضوع | ابن سینا، حسین بن عبد الله، 370 - 428ق. - اصطلاحها و تعبیرها
فلسفه اسلامی - اصطلاحها و تعبیرها |
ناشر | مکتبة لبنان ناشرون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 15 هـ.ق |
کد اتوماسیون | 10328 |
معرفى اجمالى
«موسوعة مصطلحات ابن سينا (الشيخ الرئيس)»، اثر «جيرار جهامى»، فرهنگنامهاى الفبايى و به زبان عربى است كه در آن واژهها و اصطلاحات ذكرشده در آثار فيلسوف بزرگ و مشهور، ابن سينا را با دقت مشخص كرده و همگى را از الف تا ياء بهصورت مستند شرح داده است.
اين واژگان و اصطلاحات كه در مجموع، شامل چند هزار مورد مىشود، يا لغاتى عامّ و يا اصطلاحى وابسته به علوم مختلف اسلامى مانند منطق، كلام، فقه، فلسفه، اخلاق و... است.
ساختار
اين كتاب از يك مقدمه (شامل: سيره فردى و اجتماعى و زمانه ابن سينا، فضاى ذهنى و علمى او، اصطلاحات وى در مشهورترين كتابهايش و روش تحقيق اين فرهنگنامه) و متن الفبايى فرهنگنامه تشكيل شده است.
نويسنده در اثر حاضر بعد از هر واژه يا اصطلاح، متن يا متنهايى از آثار ابن سينا را برگزيده و آورده و آنگاه نام و شماره جلد و صفحه آثار مورد استفاده از ابن سينا را بهصورت درونمتنى مشخص كرده است.
توضيحات مؤلف، بهصورت استنادى و به اين معناست كه از متن عبارات ابن سينا در آثارش قطعات و عباراتى را انتخاب كرده كه كلمه مورد نظر در آن استفاده شده و مىتواند معناى واژه يا اصطلاح مورد نظر را روشن سازد. در نتيجه اثر مذكور هرچند از نظر گردآورى و تدوين مطالب سودمند است، ولى واجد مزيت پژوهش علمى و اظهار نظر و جمعبندى مباحث نيست و ازاينروى، اثرى علمى پژوهشى نيست، بلكه مقدمه پژوهش و زمينهساز براى توليد علم بشمار مىرود.
زبان و ادبيات كتاب حاضر دوگانه است؛ به اين ترتيب كه بخش مقدمه، با استفاده از زبان عربى معاصر نوشته شده، ولى در بخش متن اصلى كتاب مطالب و عبارات بدون دخل و تصرف از مجموعه آثار ابن سينا انتخاب شده و بهصورت نقل قول مستقيم آورده شده است كه به شيوه زبان عربى قديم است.
نويسنده در مطلبى كه تحت عنوان «منهجية تحقيق الموسوعة» نوشته، روش و مراحل انجام اين پژوهش را به اين صورت شرح داده كه اين فعاليت علمى نخست با تعيين مضمون اصطلاحات آغاز شد و با تنظيم اصطلاحات و ترتيب نوشتن آن ادامه يافت و با ساماندهى منابع پژوهش، پايان پذيرفت. سپس نويسنده نام و نشان و مشخصات منابعى را ذكر كرده كه در اثر حاضر از آن استفاده كرده و بعد علامتهاى اختصارى آثار مذكور را كه در اين كتاب آمده، مشخص كرده است (مقدمه كتاب، ص XXVI- XXXVIII .
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
1. نويسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «أبخرة و أدخنة» و «إبداع» (متن كتاب، ص1)، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حادث» (همان، ص342.) و «علامة قروح العين» (همان، ص762) و «منافع الأنف»، «منافع الظفر» و «منافع الكتف» (همان، ص1166.) ادامه داده و با «يوم الخميس» و «يوم السبت» (همان، ص1320) به پايان رسانده است.
2. نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد «أثير» چنين نوشته است: فلك اگر با سرعت حركت كند، هواى مماسّ با آن بهجوش مىآيد و از آن آتشى پديد مىآيد كه اثير ناميده مىشود و هرچه حركت سريعتر باشد، گرم شدن شديدتر گردد (همان، ص14).
3. نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد دعا چنين نوشته است: هر دعايى چنين است كه استجابتش محال نيست و وجه امكانش اين است كه براى وجود اول، معلوم است؛ هرچند بهواسطه دعاكننده و هرچه معلوم براى اول باشد - اگر معلوم ديگرى نباشد كه مانعش گردد - پس موجود خواهد شد و معناى ممانعت كردن معلوم ديگر اين است كه مثلاً دعاكنندهاى باشد كه برضد انسانى دعا كند تا هلاك گردد و معناى هلاكش آن است كه مزاجش فاسد گردد و از طرف ديگر براى او (وجود اول) معلوم است كه اين مزاج بايد صحيح باشد؛ پس در اين صورت صحيح نيست كه چنين دعايى مستجاب گردد (همان، ص453).
4. نويسنده به نقل از آثار ابن سينا، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده (همان، ص722-746) و از جمله چنين آورده است كه: عقل، اسم مشتركى براى چند معنا است؛ بهعنوان مثال عقل گفته مىشود براى صحت فطرت اولى انسان و تعريفش آن است كه قوهاى است كه بهوسيله آن بين امور خوب و بد تفكيك مىكند و همچنين به حكمهاى كلى كه انسان با تجربه به دست مىآورد، عقل گفته مىشود و... (همان، ص722).
5. نويسنده به نقل از آثار ابن سينا مطالبى را در مورد وحدت آورده و با بيان اين مطلب كه: «... وحدت همان است كه بهوسيله آن بر هر چيزى گفته مىشود كه «يكى است» و آن همان معناى اين مطلب است كه چيزى از نظر عقلى غير قابل قسمت است»، افزوده است: «... وحدت، همانند وجود از اسامى مشكّك است...» (همان، ص1303).
6. عنوان «موسوعة مصطلحات ابن سينا (الشيخ الرئيس)»، چنين القا مىكند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ ابن سينا است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند كه در نوشتههاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار ابن سينا هم مطرح شدهاند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به ابن سينا ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيسند؛ بهطور مثال، «آفة الشمّ» كه در اين كتاب آمده (همان، ص129)، هرچند واقعاً اصطلاحى پزشكى است، ولى اصطلاح خاصّ ابن سينا نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب ابن سينا نيست كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد و از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده، لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارد؛ بهعنوان مثال «شاعر و مصور» فقط واژهاى است كه ابن سينا هم آن را بهمناسبتى استفاده كرده است (ر.ك: همان، ص561).
7. شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار ابن سينا بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است. البته در يك مورد، نوآورى از ايشان مشاهده شد و آن عبارت از نمودارى است كه نويسنده براى نمايش دوگانگى تقسيمات لفظ در نظر ابن سينا ترسيم كرده است. بنا بر اين تقسيمات متقابل، لفظ در نظر ابن سينا، يا مفرد است يا مركب، يا جزئى يا كلى، يا عرضى (غير مقوم) و يا ذاتى (مقوم) و يا مفارق يا لازم (همان، ص XXII .
وضعيت كتاب
نويسنده در مقدمه كتاب، پاورقىهايى آورده كه گاه توضيحى است (مثلاً ر.ك: مقدمه كتاب، ص XI ، پاورقى 1 و 2 و 3) و گاه ارجاعى و استنادى (مثلاً ر.ك: همان، ص XVIII ، پاورقى 1)، ولى براى متن كتاب هيچ پاورقى نياورده و به ارجاعات درونمتنى اكتفا كرده است.
در پايان كتاب، فهرستهاى فنى (يك- فهرست موضوعات و ريشههايش؛ دو- مسند سهزبانه اصطلاحات (به چند صورت: 1. عربى - فرانسوى - انگليسى؛ 2. انگليسى - فرانسوى - عربى؛ 3. فرانسوى - انگليسى - عربى) و سه- فهرست اصطلاحات) تنظيم شده است (ر.ك: همان، ص1323-1591).
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها