فرهنگ نامهای کهن و باستانی استان مازندران
فرهنگ نامهای کهن و باستانی استان مازندران | |
---|---|
پدیدآوران | پاشنگ، مصطفی (نویسنده) |
ناشر | آرون |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 9ـ804ـ231ـ964ـ978 |
موضوع | نامهای جغرافیایی -- ایران -- مازندران,eographicalB ,Names -- Iran -- Mazandaran,نامهای جغرافیایی -- ایران -- مازندران -- ریشهشناسی,eographicalB ,Names -- Iran -- Mazandaran -- Etymology |
کد کنگره | DSR ۲۰۵۳/پ۲ف۴ |
فرهنگ نامهای کهن و باستانی استان مازندران تألیف مصطفی پاشنگ، 1160 نام کهن و باستانی در استان مازندران شناسایی و ریشهیابی شده که در این کتاب گزارش شده است، استواری سخن را گواهی میکند.
ساختار
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
در گذشتههای دور استانهای گیلان، مازندران و گلستان کنونی یک سرزمین نامیده میشدند و در دیرینهترین روزگاران یا از هزارههای پنجم (پ.م) تا سالها پس از تاختوتاز تازیان، مردم این سرزمین دارای یک زبان رسمی به نام زبان پارسی و نزدیک به چهل گویش داشتهاند. اما مردم این سرزمینها زبان رسمی یا پارسی را ریشهای میشناختهاند. 1160 نام کهن و باستانی در استان مازندران شناسایی و ریشهیابی شده که در این کتاب گزارش شده است، استواری سخن را گواهی میکند. از سوی دیگر نزدیک به هزار نام کهن و باستانی که در زیرنویس گزارش شده است، همزبانی مردم این استانها را در دوران کهن و باستان با استانهای دیگر ایران گواهی میکند و نمایانگر آن است که در دوران کهن و باستان مردم سراسر ایران بزرگ، دارای یک زبان رسمی به نام زبان پارسی بوده اما گویشهای گوناگونی داشتهاند.
پس از تاختوتاز تازیان و شکستن ساختمان زبان پارسی و برچیده شدن زبان پارسی به نام زبان پارسی کشور ایران و آمیختهشدن گویشها و زبانگونهها یا واژگان تازی، آن گویشها کم و بیش به بالندگی رسیدند؛ اما هنوز از هسته و ریشه اندامهای زبانی زبان پارسی را سینه به سینه تا به امروز چون گنجینهای گرانبها در خود داشتهاند. اگرچه این گویشها و زبانگونهها در درازای زمان کم و بیش با سایش زبانی و زمانی همراه بوده است، اما تکواژهای هستهای و ریشهای زبان پارسی در آن گویشها آشکار است. اما در این کتاب با در دیدگاه داشتن گویشها و زبانگونهها، با پژوهش میدانی و ژرفنگر به شناسایی و ریشهیابی نامهای کهن و باستانی شهرها، روستاها، کوهها، رودخانهها و سرزمینهای این استان پرداخته شده است؛ زیرا باور درست آن بوده که این نامهای کهن و باستانی، گزارشکنندۀ فرهنگ چندهزارسالۀ مردم این استان بوده و اندامهای بنیادین یا تکواژهای هستهای و ریشهای این نامهای کهن و باستانی اندامهای بنیادین زبان پارسی است.
برای رسیدن به این خاستگاه، این کتاب در سه بخش گزارش شده است:
بخش یکم: پهرستی از شناساییشدۀ خود نام با مانیک (معنی) و جایگاه و نام شهر یا روستا گزارش شده است. این بخش با دو ستون نبشته شده است: ستون یکم: نام بومیک یا آنچه در نقشههای جغرافیایی کشور آمده، همانگونه نوشته شده است. ستون دوم: نام درست با آوانگاری با مانیک (معنی) ساده، روان و همگانی گزارش شده است.
بخش دوم: نامهای کهن و باستانی نوشتهشده در پهرست با ریشهیابی و سندهای استوار در چارچوب انگارش زبان (ریاضی زبان) و زبانشناسی پارسی گزارش شده است و برای استوار پژوهش و گواهی بر درستی آن گرد و فراوانی نامهای کهن و باستانی از استانهای دیگر ایران زیرنویس شده و نمایان شده که این نامهای باستانی چگونه ساخته شده است.
در بخش سوم بندهای ذیل گزارش شده است: ایران پیش از هخامنشیان چه نام داشته و دارای چند هزار سال فرهنگ و شهرسانی پیش از هخامنشها بوده است. زبان پارسی در چه روزگارانی به نام زبان رسمی ایران کهن یا ایران پیش از هخامنشیان به جهان کهن شناسانده شده است و کشورهای جهان کهن زبان پارسی را به نام زبان مردم ایران کهن شناختهاند. بزرگترین دوره یا تیرۀ پارسیزبان چه کسانی بودهاند. آیین مردم دوران کهن سرزمینهای ایران کهن چه بوده است. زبان پارسی دارای چه ویژگیهایی بوده که توانسته به کمتر از نیمی از جهان کهن و باستان گسترش یابد. روش و چارچوب یا دستور زبان ساختن نامها در دوران کهن و باستان چگونه بوده است. از نامهای کهن و باستان چه نامهایی بر جای مانده که امروزه پس از گذشت دو تا هفت هزار سال هنوز به زبان رانده میشوند. در دوران کهن و باستان چه پیوندی میان آیین مهر و زبان پارسی بوده است. گزارشهای بسیار کوتاه از آیینها و رسمها از دیدگاه زبانشناسی در دوران کهن و باستان. پاسخی زبانشناسانه با تکیه بر پژوهشهای میدانی و یافتههای باستانشناسی و نامهای کهن و باستانی به پرسشهایی که چون راز در پشت گرد زمان و بیمهری بیپاسخ مانده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات