بانوان شاهنامه

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    بانوان شاهنامه
    بانوان شاهنامه
    پدیدآورانفلاح‌رستگار، گیتی (نویسنده)
    ناشرمؤسسه انتشارات جغد
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک7ـ08ـ6467ـ622ـ978
    موضوعفردوسي، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ‎۴۱۶؟ق. شاهنامه -- نقد و تفسير,فردوسي، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ‎۴۱۶؟ق. -- شخصيتها -- زنان,فردوسي، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ‎۴۱۶؟ق. شاهنامه -- شخصيتها -- زنان,زنان در ادبيات,شعر فارسي -- قرن ‎۴ق. -- تاريخ و نقد
    کد کنگره

    بانوان شاهنامه تألیف دکتر گیتی فلاح‌رستگار، نویسندۀ این کتاب، باور دارد بانوان شاهنامه بستر شکل‌گرفتن این اثر گران‌مایه و افتخارآمیز بوده‌اند؛ هرچند جنگ‌ها و پهلوانی‌های به ظاهر مردانه، جلوۀ آنان را کم‌رنگ نموده است. از نگاهی دیگر یا به گونۀ مبالغه‌آمیز، سراسر شاهنامه داستان بانوانی است که اغلب بر خلاف عرف ازدواج کرده و ثمرۀ ازدواج شگفت‌انگیز آنان پهلوانان یا شاهزادگانی هستند که بنای شاهنامه را استوار کرده‌اند؛ یا بانوانی که خود در شمار یلان و پهلوانان بوده‌اند؛ یا بانوانی دانا که اثر نامرئی نفوذ آنان در همسران و فرزندانشان تجلی کرده؛ یا بانوانی که با اندیشۀ توانا و زیرکی زنانه، سیاست‌بازی‌ها و وفاداری‌ها یا بی‌وفایی‌ها، مهرها و عشق‌های زیبا و گاه سرشار از سرکشی، کینه‌ها و نفرت‌ها و تلافی‌جویی‌هایشان، شاهنامه را خواندنی و هیجان‌انگیز و دلکش کرده است.

    ساختار

    کتاب در 26 فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    شاهنامه کتاب دانایی است؛ کتاب اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک که در برهه‌ای از تاریخ به دانایان پیشکش شده است و سرایندۀ آن فردوسی، دانای بزرگ و فراتر از زمان و مکان است. گویی ایران‌دوستان همگی زبانشان را در دهان او نهاده و نفرت‌شان را از بیگانه‌زدگی پس از چند قرن تحمل ذلت و خواری و نا امیدی به صورت کوره‌ای در اندرون او جای داده‌اند. این احساس بیدارشده و آتشین پس از چهل‌سال روزمرگی و انباشتگی از خانۀ دل فردوسی به صورت فورانی سی‌وپنج‌ساله بیرون جهید و با نور و گرمای خود در قالب شاهنامه، جبه‌های روشن و جاودانه پیشروی ایرانیان گشود و به ما آموخت که در برابر مهاجمان چگونه بیاندیشیم و چه رفتاری داشته باشیم.

    با خواندن شاهنامه این گمان می‌رود که شاهنامه کتابی مردانه است؛ زیرا کلمۀ «حماسه» اوج قدرت و شوکت مردانی را به خاطر می‌آورد که از روی شرف انسانی برای دفاع از سرزمین و مردم خویش به پا خاستند و تا مرز جان‌باختگی، ایستادگی کردند. به همین دلیل در میان صدها سخنرانی و مقاله و کتابی که طی هفت‌هشت دهۀ گذشته دربارۀ شاهنامه و فردوسی نگاشته شده، سخن از بانوان شاهنامه بسیار اندک است.

    نویسندۀ این کتاب، باور دارد بانوان شاهنامه بستر شکل‌گرفتن این اثر گران‌مایه و افتخارآمیز بوده‌اند؛ هرچند جنگ‌ها و پهلوانی‌های به ظاهر مردانه، جلوۀ آنان را کم‌رنگ نموده است. از نگاهی دیگر یا به گونۀ مبالغه‌آمیز، سراسر شاهنامه داستان بانوانی است که اغلب بر خلاف عرف ازدواج کرده و ثمرۀ ازدواج شگفت‌انگیز آنان پهلوانان یا شاهزادگانی هستند که بنای شاهنامه را استوار کرده‌اند؛ یا بانوانی که خود در شمار یلان و پهلوانان بوده‌اند؛ یا بانوانی دانا که اثر نامرئی نفوذ آنان در همسران و فرزندانشان تجلی کرده؛ یا بانوانی که با اندیشۀ توانا و زیرکی زنانه، سیاست‌بازی‌ها و وفاداری‌ها یا بی‌وفایی‌ها، مهرها و عشق‌های زیبا و گاه سرشار از سرکشی، کینه‌ها و نفرت‌ها و تلافی‌جویی‌هایشان، شاهنامه را خواندنی و هیجان‌انگیز و دلکش کرده است. نیز بانوان فرودستی که از مهارت‌های اندکی برخوردار بوده یا در ردیف سیاهی لشکر قرار داشته‌اند. به بیانی دیگر اگر بانوان و نقش دل‌انگیز و دلارام داستان‌های شنیدنی و به‌یادماندنی آنان از شاهنامه برداشته شود، به جای این حماسۀ پرشور، رزم‌نامه‌ای خشک و بی‌روح وجود خواهد داشت. کشش و کوشش و جاذبۀ داستان‌هایی چون زال و رودابه، کاووس و سودابه و بیژن و منیژه و ده‌ها داستانی که در شاهنامه موجود است و آن‌گونه که باید بر سر زبان‌ها نیست، همه و همه سهم عمده‌ای در بالش و درخشندگی شاهنامه داشته‌اند.

    عاطفه، فروتنی، نرم‌خویی، صبوری، گذشت و فداکاری که برجسته‌ترین ویژگی مادری و همسری است، در بانوان شاهنامه به کمال دیده می‌شود؛ البته سرکشی و گردن‌کشی و درشت‌گویی و درشت‌خویی متناسب با داستان‌ها نیز مشخصۀ برخی از شخصیت‌های زن شاهنامه است. تنوع داستان‌ها و غیر تکراری بودن آن، حتی در افسانه‌های عاشقانه که موضوعی یکنواخت دارد، چشمگیر است؛ همچون داستان زال و رودابه و کاووس و سودابه که هر دو همسر، غیرایرانی هستند؛ اما وجه ممنوعیت ازدواج با خاندان رودابه به گونه‌ای متفاوت با خاندان سودابه است.

    بانوان شاهنامه طی سه دورۀ اساطیری، پهلوانی و تاریخی پا به عرصه وجود نهاده‌اند؛ اما افسانه‌های مربوط به ایشان از هویت تاریخی روشنی برخوردار نیست؛ حتی در آنان که در دوران ظهور مذاهب رسمی و شناخته‌شده در شمار بازیگران کتاب درآمده‌اند، رنگی از مذهب که موجب تفاوت آشکار آنان باشد، دیده نمی‌شود. به طور کلی زنان و مردان در داستان‌های شاهنامه به عنوان دو انسان در کنار یکدیگر و فارغ از ممنوعیت‌های مذهبی حضور می‌یابند. هر چند که گاه با صحنه هایی روبرو هستیم که از جدایی زن و مرد حکایت دارد. با نگاهی عمیق‌تر، بانوان شاهنامه زنان معمولی آن دوران نیستند؛ هر یک به نوعی «شهربانوی» افسانۀ خویش هستند.

    این کتاب دربرگیرنده ۲۶ گفتار و نوشتار است؛ برخی بخش‌ها کوتاه بوده و از چند صفحه تجاوز نمی‌کند و برخی بلند است و چند شخصیت زن را در بر می‌گیرد. بنابراین تعداد بانوان مطرح در شاهنامه و مطرح در این گزارش به مراتب بیش از تعداد این بخش‌هاست. اما از این‌رو یک بخش به چند بانو اختصاص یافته که زیرمجموعۀ شخصیت یک مرد بوده‌اند. در یک مورد هم دو بخش به یک بانو اختصاص یافته: سودابه همسر کیکاووس و سودابه و سیاوش؛ زیرا دو داستان از یکدیگر جدا است و داستان دومی با فاصلۀ زمانی و پس از حوادث بسیار در جلد بعدی شاهنامه اتفاق افتاده است؛ هرچند سودابه شخصیت ممتاز هر دو صحنه بوده است. گفتنی است که داستان‌ها به ترتیب ورود بانوان به صحنۀ شاهنامه تنظیم شده است.

    داستان‌های این کتاب اغلب از میان ابیات و صفحات متعدد و پس از پیگیری دقیق فراهم آمده است و چنین نبوده که تمامی این سرگذشت‌ها از آغاز تا انجام، شسته و رفته و آماده و پشت سر هم بوده باشند. گاه برای پیگیری و بازیافت شخصیت یک داستان می‌بایست از میان جنگ‌ها و حوادث بی‌شمار و پرغوغا عبور کرد تا به دنبالۀ داستان «بانوی» مورد نظر رسید یا نرسید.

    درهم‌آمیختگی داستان‌های وابسته به هم، گاه در حدی است که جداسازی آن محتاج دقت بسیار بوده است. بدین ترتیب برای آنکه داستان‌ها شکل منطقی و مسلسل خود را داشته باشند، نویسنده به تکرار برخی مطالب ناگزیر شده است؛ همچون داستان سیندخت و رودابه یا سودابه و کیکاووس و سودابه و سیاوش و نظایر آن.

    به جز بانوانی که موضوع این مجموعه قرار گرفته‌اند، بانوانی در شاهنامه هستند که حضور ناچیزی دارند و حادثه‌آفرین و داستانی نشده‌اند؛ چون گلشهر همسر پیران و مادر جزیره همسر اول سیاوش و دیگران.

    گاه برای اینکه داستان بانویی شکل گیرد و سرانجام پذیرد، نگارنده ناگزیر بوده به سرگذشت شاهزاده یا پهلوانی بپردازد که این بانو به همسری وی در آمده است. همسر فردوسی بانوی جدید و تازه‌وارد در شاهنامه است. او دیرتر از تمام بانوان و پس از جمع شدن بساط پهلوانی و حماسی و تاریخی ایرانیان باستان و حداقل چند قرن پس از آخرین بانوی شاهنامه به این صحنه قدم نهاده است؛ اما از لحاظ شماره‌بندی، ترتیب حضور و ورود او حفظ شده است. [۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها