الفلك الدائر على المثل السائر

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الفلك الدائر على المثل السائر
    الفلك الدائر على المثل السائر
    پدیدآورانابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله (نویسنده)

    واعظ، بتول (مترجم)

    ابراهیمی کاوری، صادق (مترجم)
    ناشرچاپار
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک3ـ158ـ276ـ600ـ978
    کد کنگره

    الفلك الدائر على المثل السائر تألیف ابن ابى‌الحديد، عزالدين ابوحامد عبدالحمید بن هبةالله بن ابى‌الحديد مداينى (586-656ق)، در واقع نقد و جرح مفصلی بر کتاب «المثل السائر» ابن اثیر است که در این کتاب ترجمه شده است. بتول واعظ، صادق ابراهیمی کاوری کار ترجمه و تعلیقات این کتاب را انجام داده‌اند.

    گزارش کتاب

    علوم بلاغت از روزگاران گذشته تاکنون همواره در معرض تحقیق و تفحص بوده است. نویسندگان بزرگ، شاعران برجسته و خطیبان معروف و غیرمعروف در همۀ سرزمین‌های متمدن و بافرهنگ اسلامی از علوم بلاغت بهره‌مندی داشته‌اند. در تاریخ ایران و اسلام همواره عالمان بلاغت به قرآن توجه کرده‌اند تا بتوانند از بلاغت بی‌نظیر این کتاب آسمانی، اعجاز آن را دریابند. انتخاب الفاظ و ترکیبات و کاربرد انواع جمله نیز با توجه به علم بلاغت حائز اهمیت بسیاری بوده است. در کتاب مهم «المثل السائر فی ادب الکاتب والشاعر» پس از خطبه، نویسنده به توضیح دربارۀ اهمیت علم بیان و کتاب‌هایی که پیش از او در این زمینه نگارش یافته، پرداخته است. موضوع علم بیان و ابزار و ادوات این علم توجه او را جلب نموده و به همین دلیل به شناخت علوم عربیت اعم از صرف و نحو مبادرت ورزیده است. کتاب «المثل السائر» اثر مهم ضیاءالدین ابن اثیر جزری (558 ـ 637) است که به شیوۀ علمای متقدم بر کاتب، ادیب و عالم علم بلاغت واجب شمرده است که به تمامی علوم وقوف یابد.

    کتاب «المثل السائر فی ادب الکاتب والشاعر» ابن اثیر مرجعی مهم در مباحث زبان‌شناختی، بلاغت، گونه‌شناسی ادبی و روش تحلیل متن به شمار می‌رود و در باب دو فن کتابت و شعر مطالب ارزنده به مخاطب خود ارائه می‌دهد. مصححان این کتاب، جلد چهارمی را با عنوان «الفلک الدائر» بر این کتاب ـ که خود در سه جلد تنظیم شده است ـ ضمیمه کرده‌اند که نمایانگر نقد و تعلیقات عالمانۀ ابن ابی الحدید، زبان‌شناس، لغت‌شناس و مفسر اهل سنت، بر دیدگاه‌های زبانی ـ بلاغی ابن اثیر در این کتاب است.

    یکی از وجوه مهم نظریه‌پردازانۀ این کتاب، پرداختن به حوزۀ زیبایی‌شناسی در تحلیل متن و زمینه‌هایی چون لعت، نحو و تفسیر است. بدین معنا که در بلاغت سنتی به زبان و عناصر خیال تنها به عنوان جزئی از کل پرداخته می‌شود و زیبایی‌شناسی محدود به علم بدیع، بیان و معانی است. این دو کتاب با اینکه در زمره منابع زبانی و بلاغی کلاسیک به شمار می‌روند، به دلیل احاطۀ علمی نویسندگان موضوعات، مباحثی را در باب زبان و بلاغت مطرح می‌کنند که در زیبایی‌شناسی مدرن به آنها پرداخت می‌شود؛ یعنی تمام زمینه‌های مورد بحث در این دو کتاب از قبیل زبان، مسائل بلاغی، لغت، تفسیر و غیره، همه در خدمت معنا و تفسیر و تحلیل متن قرار می‌گیرد. به همین دلیل از خلال مطالب و مباحث کتاب «الفلک الدائر» دیدگاه‌های یافت می‌شود که در زبان‌شناسی جدید، زیبایی‌شناسی مدرن و هرمنوتیک مطرح می‌شوند. ابن ابی الحدید در این کتاب به نقد و تبیین تمام مباحث کتاب «المثل السائر» نپرداخته، بلکه به صورت گزینشی، پراکنده و به اختصار تنها آن دسته از دیدگاه‌های ابن اثیر را که نادرست و غیرعالمانه پنداشته، نقد کرده است.

    اثر ابن ابی الحدید در واقع و نقد و جرح مفصلی بر کتاب «المثل السائر» ابن اثیر است که در این کتاب ترجمه شده است. ابن ابی الحدید در علم کلام بر مذهب معتزلیان و ادیبی ماهر در نظم و نثر عربی بود. در محرم سال ۶۵۶ که هلاکوخان مغول به بغداد حمله‌ور شد و به غارت و قتل و تخریب پرداخت، ابن ابی الحدید و برادرش جان به در بردند و در حمایت مؤیدالدین محمود بن علقمی درآمدند که سمت وزارت داشت. خواجه نصیرالدین طوسی که به مقام وزارت هلاکو رسید، از آنان حمایت و کتابخانۀ بغداد را به آن دو واگذار کرد.

    ابن ابی الحدید در مقدمۀ این کتاب، اثر ابن اثیر را به دو بخش محمود و پسندیده و مردود و ناپسند تقسیم می‌کند؛ بخش محمود مربوط به صناعت نویسندگی است که مگر در مواردی جزئی، از مهارت و برازندگی برخوردار است؛ اما بخش مردود اثر او، مربوط به بلند‌پروازی‌ها، جدال‌ها و احتجاجات و اعتراض بر دانشمندان و خودپسندی و خودشیفتگی افراطی اوست.

    ابن ابی الحدید نقدهای بسیاری بر دیدگاه‌های ابن اثیر در این کتاب وارد کرده است؛ برای مثال در بحث حقیقت و مجاز تردید کرده که چگونه ممکن است واژه‌ای در اصل به معنای حقیقی به کار رود و در جای دیگر به معنای مجازی؟ آنچه معنای اصلی و حقیقی واژه گمان می‌شود، ممکن است مجاز برای آن معنی بوده باشد. حقیقت در وضع اصلی لغت، چندان معنا ندارد؛ زیرا واژگان در میان اصناف مردم می‌گردد و هر گروه و صنفی از آن معنای خاصی دریافت می‌کند. کسانی که در آغاز لغتی را برای معنایی به کار برده‌اند، به مجاز یا حقیقت توجه نداشته‌اند و این نکته صحیح نمی‌نماید که واژه‌ای در اصل برای معنایی مشخص و ثابت وضع شده، سپس به معنای مجازی به کار رفته باشد. ابن ابی الحدید در موضوع حقیقت و مجاز لغوی نظریات بدیعی ابراز داشته است؛ مانند اینکه هیچ واضع اولیه، به حقیقت و مجاز نظر نداشته است. هر واژه‌ای را که مجاز بدانیم، پیش از آن برای مجاز دیگری وضع شده است؛ بنابراین حقیقت معنی، همانی است که اکنون برای آن وضع می‌شود این نظریات ابن ابی الحدید یادآور نظریات هالیدی، جرج لیکاف و ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی است. اگر کسی نظریات او را بخواند و نداند که او عالم قرن هفتم هجری است، تصور می‌کند یکی از علمای جدید فن بلاغت یا قواعد زبان است.

    ابن ابی الحدید با اینکه دیدگاه‌های انتقادی خود را دربارۀ کتاب «المثل السائر» به اختصار مطرح کرده است؛ اما گاه برخی از دیدگاه هایش به اندازه تامل‌برانگیز و مسئله‌محور است که خود به شرح و بسطی جداگانه نیاز دارد؛ از این‌رو به ترجمۀ این اثر ارزشمند همت گمارده شده است. گفتنی است این کتاب به جلد چهارم کتاب «المثل السائر» ضمیمه شده و گویا همین موضوع آن را ناشناخته باقی گذاشته است؛ زیرا به عنوان کتابی مستقل چاپ نشده و خوانندگان کتاب ابن اثیر جلد چهارم را نیز جزء کتاب «المثل السائر» تلقی کرده‌اند و شاید این پیوست، در همه تصحیح‌های کتاب «المثل السائر» نیامده باشد. نسخه‌ای که از آن استفاده شده، به تصحیح و کوشش احمد حوفی و بدوی طبانه چاپ شده است. در ابتدای کتاب فصلی در باب شرح دیدگاه‌های مهم و جدید ابن ابی الحدید که خود به اختصار بیان کرده بود، نگاشته شده است؛ در پایان نیز مترجمان هر جا توضیح یا نقدی در باب برخی دیدگاه‌های ابن ابی الحدید داشته‌اند، در پاورقی همان صفحه با نشانه اختصاری ذکر کرده‌اند.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها