درآمدی بر تاریخنگاری
درآمدی بر تاریخنگاری | |
---|---|
پدیدآوران | عباسی، علیاکبر (نویسنده) |
ناشر | مورخان |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 5ـ18ـ6716ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
درآمدی بر تاریخنگاری تألیف علیاکبر عباسی، این کتاب، پژوهشی است دربارۀ سیر تحول تاریخنگاری در ایران و جهان اسلام تا دوران معاصر. نویسنده مطالب خود را با توضیحاتی دربارۀ اصطلاحات و واژگان مربوط به تاریخنگاری آغاز کرده و پس از پرداختن به وضعیت تاریخنگاری یونان، روم و ایران باستان، با تفصیل بیشتری به گونههای متعدد تاریخنگاری در قرون نخستین است.
ساختار
کتاب از هشت فصل به همراه منابع و مآخذ و فهرست اعلام تشکیل شده است.
گزارش کتاب
دربارۀ «تاریخنگاری» تعریفی یکسان وجود ندارد. برخی معتقدند تاریخنگاری واژهای ناهنجار ولی بسیار پرکاربرد است؛ چراکه فقط یک معنی دارد: «نوشتن دربارۀ گذشته»؛ برخی دیگر در تعریف تاریخنگاری با توضیح بیشتری سخن رانده و وصف مکتوب احوال و اعمال انسان و آنچه بر او گذشته است. به هر روش و مبتنی بر هر مکتب و رعایت هر شیوه تنظیم و تدوین تاریخی را تاریخنگاری خواندهاند. تاریخنگاری به معنای نگارش رخدادهای تاریخیهای مختلف از کهنترین دورانهای تمدن بشری تا عصر حاضر است. این کتاب، پژوهشی است دربارۀ سیر تحول تاریخنگاری در ایران و جهان اسلام تا دوران معاصر. نویسنده مطالب خود را با توضیحاتی دربارۀ اصطلاحات و واژگان مربوط به تاریخنگاری آغاز کرده و پس از پرداختن به وضعیت تاریخنگاری یونان، روم و ایران باستان، با تفصیل بیشتری به گونههای متعدد تاریخنگاری در قرون نخستین است.
قبل از ورود به بحث اصلی و بیان سیر تاریخنگاری در دورۀ باستان، تاریخ اسلام و ایران اسلامی که مهمترین مباحث این کتاب را شامل میشود، به توضیح واژگان مهم مربوط به مباحث کتاب پرداخته شده است. بنابراین در فصل نخست کتاب به تعریف، توضیح و تبیین واژههای مربوط به تاریخنگاری پرداخته شده است. ریشهیابی لغت تاریخ، تعریف تاریخ، علم تاریخ و همچنین بررسی مفهوم انواع تاریخنگاریهای رایج بین محققان و مورخان در این فصل مدنظر است.
اولین تمدنی که مورخانی سرشناس به جهان معرفی کرد، یونان بود. یونانیها در تاریخنگاری نیز مانند همۀ علوم تحولات مهمی را ایجاد کردند و آثار آنان از جهاتی ارزش بسیار زیادی را هم از جهت ارائۀ مواد تاریخی و هم از جهت تحول در سبک نگارش تاریخ در بر داشت. فصل دوم کتاب بررسی تاریخنگاری در یونان، روم و ایران باستان است.
رشد و رونق تاریخنگاری پس از ظهور اسلام فوقالعاده بود. تعداد کتابهای تاریخ در زمینههای مختلف که به نمونههایی از آن در فصل سوم اشاره شده، گواه آن است که تاریخنگاری در عهد اسلامی مثل بسیاری از علوم دیگر رشد داشته است. از بین رفتن نظام طبقاتی دوران باستان، تشویق دین اسلام به دانشاندوزی، اختراع و رواج کاغذ در اواخر قرن اول اسلامی و تأسیس کتابخانههای فراوان از جمله دلایل کلی رشد همۀ علوم و تاریخنگاری بعد از ظهور اسلامی در میان ملل اسلامی محسوب میشود. سیرهنگاری و تدوین مغازی بین مسلمانان، تکنگاریهای فراوان قرن دوم و سوم، طبقاتنگاری، فتوحنگاری، مقتلنگاری، کتب انساب، تاریخنگاری فرق و مذاهب و .... مسائلی است که در فصل سوم کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
با حملۀ مغول به ایران که در دو مرحله در اوایل و اواسط قرن هفتم آغاز شد و حملات متعدد تیمور به مناطق ایران در قرن هشتم دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز شد که تا حدودی متفاوت از دورههای قبل و بعد بود. یکی از نکات مهم تاریخنگاری این دوره، توجه به مفهوم ایران و ایرانشهری بود. در فصل چهارم کتاب به مهمترین ویژگیهای تاریخنگاری عهد مغول و تغییرات سبک و سیاق آن نسبت به دورههای قبل پرداخته شده است.
مهمترین، طولانیترین، تأثیرگذارترین و بانفوذترین حکومت ایرانی بعد از ورود اسلام به ایران، دورۀ صفویان بوده است. دربارۀ تاریخنگاری این دوره کتب و مقالات بسیاری نوشته شده است. از مهمترین ویژگیهای تاریخنگاری این دوره میتوان به درباری بودن مورخان و حمایت آنان از سلاطین و دولت صفویه اشاره کرد. همچنین بیشتر مورخان عهد صفوی سمت مجلسنویسی و وقایعنگاری دربار را داشتهاند. ارتباط با عناصر مختلف حکومتی، باعث نقض بیطرفی آنان در تحلیل حوادث و وقایع تاریخی میگردید. دربارۀ ویژگیها و مهمترین کتابهای تاریخنگاری این دوره در فصل پنجم بحث و بررسی صورت گرفته است.
دورۀ کوتاه افشار و زند و همچنین اوایل تسلط قاجاریان، تاریخنگاری سنتی به سبک عهد صفوی ادامه داشت. در فصل ششم به تاریخنگاری این دوره و مهمترین کتب این دوره اشاره شده است.
بعد از انقلاب صنعتی اروپا و در آغاز قرن نوزدهم دول اروپایی تکاپوهای زیادی برای استعمار ملل مختلف جهان داشتند. تاریخنگاری ایران هم نمیتوانست تحت تأثیر تاریخنگاری مدرن اروپاییان قرار نگیرد. البته زمینهها و ریشههای تحول در تاریخنگاری تدریجی بود و کمکم تاریخنگاری سنتی جای خود را به تاریخنگاری جدید داد. یکی از نکات قابل توجه در تاریخنگاری مدرن، رواج نثر ساده و روان در کتابهای تاریخی بود. کتابهای تألیفشده در مراکز ایرانشناسی و شرقشناسی توسط متخصصان غربی بر تاریخنگاری این دوره تأثیر بسزایی داشت. این کتابها بر سادهنویسی، دقت علمی، مطالعه در اسناد و نامههای دوستانه و توجه به تاریخ باستان تأکید داشت. در فصل هفتم کتاب به تاریخنگاری این دوره از جمله تأثیر انقلاب مشروطه بر تاریخنگاری در ایران و مسائلی از این قبیل پرداخته شده است.
در دوران معاصر بهویژه بعد از جنگ جهانی دوم، تاریخنگاری شفاهی اهمیت زیادی یافته است. در واقع یکی از راههای کمشدن تحریف در تاریخ، روشنشدن زوایای پنهان وقایع تاریخی، مردمی شدن آن، دمکراتیک شدنش و همچنین بررسی وقایع از زوایای گوناگون و از دید غیرحکومتیها از طریق توجه به تاریخنگاری تاریخ شفاهی میسر میشود. در فصل پایانی کتاب ضمن تعریف تاریخ شفاهی و بررسی تاریخچۀ آن، به مزایای این شاخه از تاریخنگاری و رسالت آن برای حفظ رخدادهای تاریخی و اصالت آن پرداخته شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات