زمان و وجود

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    زمان و وجود
    زمان و وجود
    پدیدآورانهایدگر، مارتین (نویسنده) آقایی‌پور، نوید (مترجم)
    ناشرنگاه معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک9ـ95ـ7028ـ622ـ978
    موضوعهستی‌ شنا‌سی‌ (فلسفه‌),فضا‌ و زما‌ن‌,پدیده‌شنا‌سی‌
    کد کنگره
    B ۳۲۷۹/هـ۲ز۸‏

    زمان و وجود تألیف مارتین هایدگر، ترجمه نوید آقایی‌پور؛ این کتاب دربرگیرندۀ سخنرانی هایدگر دربارۀ «زمان و وجود» است به همراه خلاصه‌ای شش جلسه سمینار دربارۀ این سخنرانی.

    گزارش کتاب

    این کتاب دربرگیرندۀ سخنرانی هایدگر دربارۀ «زمان و وجود» است به همراه خلاصه‌ای شش جلسه سمینار دربارۀ این سخنرانی. از منظر بیرونی «زمان و وجود» به‌روشنی واژگون‌سازی اصر اصلی اولیۀ هایدگر یعنی «وجود و زمان» است. اما مسیر هایدگر از وجود و زمان به «زمان و وجود» بسیار ظریف‌تر پیچیده‌تر از آن است که صرفاً از نوعی واژگون‌سازی سادۀ مفاهیم وجود و زمان سخن گفت؛ چراکه در این سخنرانی، این مفاهیم دستخوش تغییری عمیق شده‌اند ولی بدون اینکه مقصود و هدف آغازین آنها کنار گذاشته شود.

    در «وجود و زمان» هایدگر از هرمنوتیک پدیدارشناسانۀ وجود انسان به سوی اونتولوژی بنیادین وجود حرکت می‌کند. در این اثر هایدگر لایه‌های تجربه را عیان کرده و موجودات طبیعی فرادست‌بودگی و مصنوعات دردست‌بودگی و نیز هستۀ اصلی وجود انسان را در ساختار اساسی‌اش که همان پروا باشد، تحلیل می‌کند. این هر سه، وحدت اصیل و تجربه‌ناپذیر در جهان هستی را قوام می‌بخشند. میراث چنین وحدتی در برداشت و تلقی هوسرل از آگاهی به‌مثابۀ قصدیت نهفته است. هر آگاهی، آگاهی از چیزی است. از این‌رو نه چیزی همچون سوژۀ بی‌جهان (مثل شیئ اندیشندۀ دکارت) وجود دارد و نه جهان به گونۀ معنادار و به معنای پدیدارشناسانۀ کلمه بدون انسان وجود دارد. بنابراین ما می‌توانیم ماهیت ریشه‌ای وجود انسان را آگاه بودن بنامیم؛ آگاه بودنی که دل‌مشغول در ـ جهان ـ هستن خودش است.

    تمرکز و توجه این سخنرانی بر زمان و وجود است. این واژه‌ها چه نوع دگرگونی و تحولی را پشت سر گذاشته‌اند که هم‌‌اکنون باید به شیوه‌ای غیرمتافیزیکی به آنها اندیشید؟ بر طبق دیدگاه هایدگر، وجود در فلسفۀ سنتی منحصراً و تنها به‌مثابۀ نوعی حضور اندیشیده شده است. نحوۀ این حضور در طول تاریخ فلسفه تغییر کرده است؛ البته نه به شیوۀ دیالکتیکی و محاسبه‌پذیر هگل بلکه در دگرگونی‌های دوره‌ای ناگهانی که نمی‌توان طرحی از آن ترسیم کرد. از این‌رو هایدگر اَشکال و صورت‌های اساسی وجود را در تاریخ فلسفه ترسیم می‌نماید: امر واحد (امر واحد وحدت‌بخش)، لوگوس (گردآوردنی که همه چیز را محفوظ نگاه می‌دارد)، ایده، جوهر، فعلیت، ذات یا جوهر،بالفعل بودن، ادراک، موناد، ابژکتیویته، وضع شدگی یا امر خود، وضع‌کننده به معنای اراده معطوف به عقل، به عشق، به روح، قدرت و اراده معطوف به اراده در بازگشت ابدی همان.

    هم وجود و هم زمان هر دو مفاهیمی هستند که تاریخی طولانی در سنت متافیزیک دارند؛ سنتی که به افلاطون می‌رسد. در واقع هایدگر از این دو مفهوم استفاده می‌کند برای اینکه آنچه متافیزیک است را تأسیس نماید؛ البته در تلقی و برداشتی که خودش از متافیزیک دارد: متافیزیک زمانی آغاز می‌شود که افلاطون قلمرو وجود (صور یا ایده‌ها) را از قلمرو زمان (صیرورت و شدن) جدا می‌کند. بنابراین هایدگر می‌بایست این دو مفهوم را که تلقی و برداشت او از متافیزیک را مشخص می‌کنند، برگیرد و تلاش کند معنایی غیرمتافیزیکی به آنها ببخشد که این وظیفه و رسالتی کوچک نیست.

    ترجمۀ رساله ابتدا از متن انگلیسی انجام شده و پس از آن با متن اصلی آلمانی نیز تطبیق داده شده است. مترجم انگلیسی که از شارحان برجستۀ هایدگر در جهان است، توضیحاتی را در مقدمه و مؤخره که با عنوان پی‌گفتار آمده، دربارۀ اهمیت این متن و نوع مواجهۀ انسان با آن را ارائه داده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها