سفرنامههای معاصر بلوچستان (بخش اول: 1280 تا 1317 خورشیدی)
سفرنامههای معاصر بلوچستان | |
---|---|
پدیدآوران | علاءالملک دیبا، محمودخان (نویسنده)
دیوانبیگی، رضاعلی (نویسنده) فرود، فرجالله (نویسنده) امین، محمود (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه آبی پارسی، پل فیروزه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 4ـ5ـ97021ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
سفرنامههای معاصر بلوچستان (بخش اول: 1280 تا 1317 خورشیدی) تألیف محمودخان علاءالملک دیبا، رضاعلی دیوانبیگی، فرجالله فرود، سرلشکر محمود امین؛ این جلد از سفرنامههای معاصر بلوچستان، دربرگیرندۀ چهار گزارش مهم از سالهای منتهی به انقلاب مشروطه تا پایان دورۀ پهلوی اول اختصاص دارد و با سفرنامۀ علاءالملک، والی وقت کرمان و بلوچستان در سال 1319 قمری مصادف با 1280 خورشیدی آغاز میشود.
ساختار
کتاب از چهار گزارش سفر به بلوچستان از سالهای منتهی به انقلاب مشروطه تا پایان دوره پهلوی اول است.
گزارش کتاب
این کتاب دربرگیرندۀ نگاه نویسندگان و پژوهندگان، رجال فرهنگی، سیاسی و نظامی به منطقۀ بلوچستان طی یک قرن است که از سالهای پایانی حکومت قاجار و انقلاب مشروطۀ ایران آغاز میشود و تا دهۀ هشتاد خورشیدی ادامه مییابد. سفرنامههای معاصر بلوچستان دربرگیرندۀ متونی است که رویکردهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکمیت مرکزی به این سرزمین را در طول یک قرن و در حد فاصل دو دورۀ قدیم و جدید در خود منعکس کرده است. تاریخ معاصر بلوچستان از پایان دورانی پرتلاطم آغاز میشود؛ دورانی که در رقابتهای سیاسی و نظامی بریتانیا و روسیۀ تزاری در آسیای مرکزی، «بازی بزرگ» نام گرفت و در آن بخشهای بزرگی از خاک ایران از جمله مناطق خاوری بلوچستان از ایران جدا شد.
این جلد از سفرنامههای معاصر بلوچستان، دربرگیرندۀ چهار گزارش مهم از سالهای منتهی به انقلاب مشروطه تا پایان دورۀ پهلوی اول اختصاص دارد و با سفرنامۀ علاءالملک، والی وقت کرمان و بلوچستان در سال 1319 قمری مصادف با 1280 خورشیدی آغاز میشود.
سید محمودخان دیبا ملقب به علاءالملک (1268 ـ 1344 ق) از رجال مهم عصر قاجار، در تفلیس درس خوانده بود و در همانجا در 1294 قمری کنسولگری ایران را به دست گرفت. پس از آن سالها مستشار ایران در روسیه بود و از 1308 قمری به مدت سه سال وزیرمختار ایران شد. یک دهه پیش از جنبش مشروطه، در حدود یک سال سفیر ایران در بریتانیا بود و پس از آن به مقام وزیرمختاری رسید و سپس به عنوان سفیر کبیر ایران در عثمانی منصوب شد و شش سال در این جایگاه مشغول به کار ماند. اهمیت مناسبات سیاسی ایران با روس و انگلیس و نقش عثمانی در تحولات منطقه در این دوران، از نقش و جایگاه علاءالملک در مناسبات بینالمللی ایران آن دوران حکایت دارد. آغاز صدارت او بر سفارت ایران در عثمانی مصادف با قتل ناصرالدین شاه قاجار بود. او در سال 1319 قمری در نخستین سال میلادی قرن بیستم، والی کرمان و بلوچستان شد و در این کسوت بیش از یک سال نماند. در اندکزمانی بعد از انتصاب او به سمت والیگری کرمان و بلوچستان، رهسپار سفری چندماهه به بلوچستان شد؛ در حالی که آگاهی و شناخت چندانی از آن منطقه نداشت. این مدعا در شرح مذاکرات او با مستشاران بریتانیایی نیز وجود دارد و علاءالملک معترف است که بر امور بلوچستان واقف نیست و علت سفر او افزون بر موضوع برقراری امنیت، آشنایی با سرزمین بلوچستان بوده است. سفر او به بلوچستان در پی فرمان مظفرالدین شاه قاجار و در 1902 میلادی صورت گرفته است. با این وجود این دوران مصادف با خشکسالیهای پیوسته در بلوچستان بوده که به قحطی و بیماری و آشفتگی ناشی از این وضع دامن میزده است. علاءالملک نتایج حاصل از سفر خود به آن دیار را نظم دادن به ناآرامیهای منطقه، توافقاتی با بریتانیا و نیز آگاهی از وضع بلوچستان دانسته و تداوم دستاورهای این سفر را متکی بر «ارادۀ دولت علیه» و «بسته به توجهات آتیه» عنوان کرده است.
دومین سفرنامۀ این کتاب از آن رضاعلی دیوانبیگی معروف به میرزاآقاجان (1272 ـ 1356 ش) است. او سیاستمدار، سناتور و از جمله نمایندگان شورای ملی بود که رأی به انقراض قاجاریه داد. در دورههای پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای ملی نمایندۀ بلوچستان در مجلس شد و در سال 1326 به پیشنهاد تیمورتاش حکومت گیلان که آن زمان استان یکم بود را به دست گرفت. پس از آن حاکم مازندران و بعد خوزستان هم شد. دیوانبیگی پیش از آنکه در دورۀ پنجم مجلس شورای ملی نمایندۀ مردم بلوچستان شود، نقشی مهم و تعیینکننده در صلح چندسالۀ میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ ایفا کرده است. پیش از او سیدمیرزا حسنخان بلوچ منتسب به اکراد بلوچستان و باجناق دوستمحمدخان از سوی دوستمحمد در دورۀ چهارم مجلس به عنوان نمایندۀ بلوچستان معرفی شده بود. از شرح ارتباط رضاعلی با دوستمحمدخان در سفرنامۀ دیوانبیگی جزئیاتی بسیار خواندنی آمده است. در عین حال مشاهدات و روایت او از روند مذاکرات صلح میان حکومت مرکزی و سرداران بلوچ و دورانی که از سوی دوستمحمدخان و دیگر سرداران، کفیل بلوچستان در مجلس شورای ملی بوده، بسیار حائز اهمیت است. مدیریت وقایعی که میتوانست منجر به بینتیجه ماندن مذاکرات شود، از جمله اعطای لقب اسعدالدولۀ بلوچستان به دوستمحمدخان و تفقد و دلجویی از او به دلیل سوابق و پیشینهاش بهویژه در پاسداری از مرزهای شرقی در برابر بریتانیا، از جمله نمونههای قابل توجه دیپلماسی نظامیان برای برقراری نظم در بلوچستان این دوران است.
سه سال بعد از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، دولت مرکزی که مایل بود تسلط بیشتری بر مناطق ایران داشته باشد و اصرار بر استقرار دوایر دولتی و نظامی در بلوچستان داشت، با مقاومت دوستمحمدخان اسعدالدوله مواجه شد و در نتیجه رضاشاه مصمم به تسخیر کامل بلوچستان شد. به این ترتیب اردویی شامل تیپ سیستان و مرکز لشکر شرق به فرماندهی امانالله خان جهانبانی مأموریت فتح بلوچستان را بر عهده گرفت. سومین متن موجود در این کتاب، گزارش روزشمار از عملیات قشون که در قالب نسخهای خطی در کتابخانۀ مرعشی قم نگهداری میشود، با عنوان «سفرنامۀ جنگ» حاوی اطلاعات دستاول و بسیار مهم از روند تاکتیکی و نظامی عملیات قشون در بلوچستان عصر پهلوی است. جزئیات مندرج در این سفرنامه که روند روزانۀ درگیری و نیز مذاکرات پیوستۀ طرفین مخاصمه در روزهای نبرد را منعکس میکند، تصویر تازهای از این رویداد مهم تاریخی ارائه میدهد. نویسنده از روی پنجم آبان تا پانزدهم اسفند 1307 و تسلیم شدن دوستمحمدخان را در قالب یادداشتهایی روزانه ثبت کرده است. او همزمان که ستونهای نظامی اردوی بلوچستان و فرماندهان آنان را برمیشمارد، مکانها و موقعیت مناطق عملیات را شرح داده و لابلای آن اطلاعاتی دربارۀ مسافت میان مکانها، محصولات کشاورزی، آبادیها، وضعیت راهها و نیز طوایف بلوچستان میدهد. از جمله موضوعات قابل توجه در این سفرنامه، مشروح مذاکرات امیر قشون با دوستمحمدخان در روزهای مخاصمه است که زوایایی از دیپلماسی حکومت مرکزی در مواجهه با گروههای یاغی اقوام ایرانی را در خود منعکس میکند. نویسندۀ این سفرنامه به احتمال زیاد، سیدفرجالله خان فرود رئیس ارکان اداری قوا باشد.
در سال 1316 فرماندهی نظامی لشکر منطقه به سرتیپ محمودخان امین (1271 ـ 1320) واگذار شد و او با استقرار در خاش بهسرعت عملیات سرکوب جمعهخان اسماعیلزهی را طراحی و اجرا کرد. آخرین سفرنامۀ موجود در این کتاب، خاطرات او دربارۀ همین عملیات نظامی است که نخستین بار در «مهنامۀ ارتش» و در چند شماره مسلسل سال 1355 منتشر شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات