اسطوره‌ها هشدار می‌دهند: به جستجوی اسطوره‌ها در میدان تحقیق

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    اسطوره‌ها هشدار می‌دهند
    اسطوره‌ها هشدار می‌دهند: به جستجوی اسطوره‌ها در میدان تحقیق
    پدیدآورانکلانی، مانی (نویسنده)
    ناشرفرهامه
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک6ـ53ـ8284ـ600ـ978
    موضوعاسطوره‌ شنا‌سی‌,اسطوره‌,تا‌ریخ‌ و نقد اسا‌طیر ایرانی‌
    کد کنگره
    ‏BL ۳۱۲/ک۸/الف۵

    اسطوره‌ها هشدار می‌دهند: به جستجوی اسطوره‌ها در میدان تحقیق تألیف مانی کلانی، این کتاب یکی از نخستین روایت‌های انسان‌شناسی وجودی است که درد و رنج گروهی از شهروندان تهرانی را به شیوه‌ای انسان‌شناسانه روایت و تحلیل می‌کند؛ شهروندانی که برخی از آنها برای غلبۀ بر ترس‌ها، اضطراب‌ها و تشویش‌های روحی/ اخلاقی‌شان در یک کلاس معنوی مکتب چی‌کنگ شرکت می‌کردند و گروهی دیگر از آنها ـ ساکن شهرک اکباتان ـ برای برون‌رفت از یکنواختی و پوچی زندگی روزمره، کنش‌های داوطلبانه را در زندگی‌شان پیش گرفته بودند.

    ساختار

    کتاب در شش فصل نگارش یافته است.

    گزارش کتاب

    تاریخ انسان‌شناسی ایران مانند همۀ دانش‌ها و رشته‌های دیگر، تاریخی از تجربۀ زیستۀ ناتمام است که در امتداد تحولات و تجربه‌های زیستۀ ناتمام انسان و جامعۀ ایرانی بسط می‌یابد و شاخه‌ها و خوشه‌های تازه‌ای پیدا می‌کند. این کتاب یکی از نخستین روایت‌های انسان‌شناسی وجودی است که درد و رنج گروهی از شهروندان تهرانی را به شیوه‌ای انسان‌شناسانه روایت و تحلیل می‌کند؛ شهروندانی که برخی از آنها برای غلبۀ بر ترس‌ها، اضطراب‌ها و تشویش‌های روحی/ اخلاقی‌شان در یک کلاس معنوی مکتب چی‌کنگ شرکت می‌کردند و گروهی دیگر از آنها ـ ساکن شهرک اکباتان ـ برای برون‌رفت از یکنواختی و پوچی زندگی روزمره، کنش‌های داوطلبانه را در زندگی‌شان پیش گرفته بودند.

    کم‌وبیش همۀ ما درگیر و دردمند هستیم؛ درگیر تنهایی، پوچی، ازخودبیگانگی، نارضایتی و اشکال گوناگونی از آشفتگی‌های روحی و رفتاری. نیز همگی درگیر سرگردانی‌ها و افراط و تفریط‌ها هستیم؛ افراط و تفریط‌ در مصرف، لذت‌جویی، میان دنیا و عقبا، و سرگردان میان خیر و شر، و تمام دوگانه‌ها و دوگانه‌پنداری‌هایی که در این کتاب خواننده با آنها آشنا می‌شود.

    نویسنده در این کتاب که حاصل پژوهش مردم‌نگارانه و انسان‌شناسانۀ اوست، خواننده را با افق فکری و معرفتی تازه‌ای آشنا می‌کند؛ افقی که از درون تقلاهای وجودی هر یک از ما و حین گفتگوهای درونی‌مان با اسطوره‌ها شکل می‌گیرد و هر یک از ما متناسب با مسیر زندگی و تاریخ‌ فردی‌مان می‌توانیم از خلال این گفتگو، تجربه‌ای تازه از شدن را به دست آوریم. نویسنده این راه شدن انسانی را در پی‌جویی معنایی تازه از اسطوره‌های جستجو می‌کند؛ اسطوره‌ها آن‌گونه که در زندگی روزمره، تجربه‌های زیسته و واقعیت‌های پردردسر و دردسرساز زندگی هر یک از ما ظاهر می‌شوند. نویسنده در مقام مردم‌نگار و در چارچوب درکی خاص از انسان‌شناسی به سراغ اسطوره‌ها رفته تا از آنها برای کمک به زندگی عادی انسان‌های عادی و در موقعیت‌های معمولی و پیش‌پاافتادۀ زندگی‌شان کمک بگیرد.

    این کتاب تعریفی تازه از نقش اسطوره‌ها و خرداسطوره‌ها در زندگی امروز را روایت می‌کند؛ روایتی از اینکه ـ اسطوره‌هایی که او آنها را با رمزگان آب، باد، آتش و خاک توضیح می‌دهد ـ هر یک از این اسطوره‌ها مجموعه‌ای از معناها، ویژگی‌ها، شایستگی‌ها و توانش‌هایی است که درون فرهنگ شرقی و ایرانی وجود دارند و می‌توانند یاری‌دهندۀ ما در زندگی شوند.

    نویسنده در این کتاب روایتی بدیع از زندگی پیچیدۀ انسان طبقۀ متوسط شهری در ایران امروز ارائه می‌دهد. در این کتاب لایه‌ها و سطوح گوناگون آگاهی در پرتو نگاهی هستی‌شناسانه، از آگاهی اسطوره‌ای کیهانی تا آگاهی شهری معاصر در برابر خواننده قرار می‌گیرند؛ آگاهی‌هایی که هر یک از خوانندگان را درگیر مجموعۀ پرشماری از تجربه‌ها و تنش‌ها قرار می‌دهند؛ بدین صورت که از یک‌سو زندگی‌ها مصرفی، میان‌مایه، متلاشی و مبتلا به صدجور آشفتگی و درد و رنج است و از سوی دیگردربرگیرندۀ نداها و هشدارهایی است که مردم را به آرامش، معنویت، صلح، مهربانی و زیست انسانی دعوت می‌کند. نویسنده این دوگانه را به صورت‌های گوناگون روستا/ شهر، شرقی/ غربی، زنانه/ مردانه، قدرت/ حقیقت و امثال اینها صورت‌بندی کرده است.

    نویسنده در این پژوهش، فرهنگ را در تجربۀ زیستۀ ده شهروند تهرانی و در هنگام مواجهۀ با دشواری‌ها، ناکامی‌ها و سرگردانی‌های زندگی جستجو می‌کند و نه در مقولاتی از پیش شکل‌گرفته و تعین‌یافته. از این دیدگاه، این پژوهش پیوندی است میان انسان و فرهنگ. نویسنده نشان می‌دهد که انسان‌شناسی نمی‌تواند با شرح و بسط‌های نظری در باب ایدۀ فرهنگ چیزی دربارۀ آدم‌ها بگوید، بلکه باید فرهنگ را از درون تأمل‌ها، تجربه‌ها و گفتگوهای افراد و به هنگام روایت کردن دردها و سختی‌های زندگی‌شان ساخت. بنابراین نویسنده با ده نفر از شهروندان طبقۀ متوسط شهرک اکباتان و شاگردان یک کلاس به گفتگو نشسته و روایت‌های خواندنی و شنیدنی از زندگی آنها و همۀ فرازونشیب‌هایشان فراهم می‌سازد.[۱]

    پانويس

    1. ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها