راسل و مسئلۀ معرفت

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    راسل و مسئلۀ معرفت
    راسل و مسئلۀ معرفت
    پدیدآورانقرایی گرکانی، مرتضی (نویسنده)
    ناشرهرمس
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک5ـ181ـ456ـ600ـ978
    کد کنگره

    راسل و مسئلۀ معرفت تألیف مرتضی قرایی گرکانی؛ در این کتاب نویسنده کوشیده تا آرای راسل دربارۀ تعریف معرفت و جزءهای ذاتی معرفت ـ یعنی باور، صدق و توجیه ـ و نظریه‌ها و دیدگاه‌های گوناگون در این موضوع‌ها را تحلیل و نقد کند.

    ساختار

    کتاب در پنج فصل نگارش یافته است.

    گزارش کتاب

    در گذشته، فیلسوفان در همۀ جامعه‌ها و سنت‌های دینی، ذهن و دستگاه شناخت انسان را مانند آینه و دوربینی می‌دانستند که اگر با روش‌های مناسب و درست به کار گرفته شود، اگر در شرایط مناسب در مواجهه با جهان خارج قرار گیرد، و اگر مانع‌های احتمالی بین ذهن و شیئ خارجی از میان برداشته شود، قادر به شناخت جهان خارج خواهد بود. از سوی دیگر بدون بررسی و ارزیابی نقادانۀ امکان، حدود و گسترۀ معرفت، مسلم گرفته بودند که انسان قادر به شناخت خود و عالم خارج است. به همین دلیل فلسفه در گذشته بیشتر هستی‌شناسی بود تا معرفت‌شناسی.

    کانت که او را نقطۀ عطف در تفکر فلسفی دانسته‌اند و فلسفه‌اش را یکسره ذهن‌شناسی و معرفت‌شناسی قلمداد کرده‌اند، پس از بیداری از خواب جزم‌اندیشی تقریباً همۀ اهتمام و تلاش‌های فکری‌اش صرف تحقیق و تفکر دربارۀ چگونگی ذهن، میزان توانایی آن، حدود و گسترۀ شناخت و امکان معرفت شد. از زمان کانت مسئلۀ ذهن‌شناسی و نظریۀ معرفت یکی از مهم‌ترین شاخه‌های فلسفه به شمار می‌آید. کانت افزون بر اینکه در برابر دو رویکرد جزم‌اندیشی و شکاکیت رویکرد نقدی را پیش نهاد، مدعی شد که ذهن و دستگاه ادراکی در فرایند شناخت بی‌طرف عمل نمی‌کند، بلکه محدودیت‌های ذهن در فرایند شناخت و در نتیجه در فراوردۀ معرفت دخالت دارد. از زمان کانت تا دورۀ جدید که فلسفۀ تحلیل زبانی پدید آمد، توجه فیلسوفان و متفکران معطوف به ذهن و مسئلۀ معرفت بود.

    برتراند راسل از یک‌سو یکی از برجسته‌ترین معرفت‌شناسان دوران معاصر است و از سوی دیگر او را پدر پوزیتیویست‌های منطقی و فیلسوفان تحلیلی می‌دانند. گرچه به حلقۀ وین نپیوست، عضوهای حلقۀ وین او را بزرگ داشته‌اند و جزء مهم‌ترین فیلسوفان زمان خود شمرده‌اند. در این کتاب نویسنده کوشیده تا آرای راسل دربارۀ تعریف معرفت و جزءهای ذاتی معرفت ـ یعنی باور، صدق و توجیه ـ و نظریه‌ها و دیدگاه‌های گوناگون در این موضوع‌ها را تحلیل و نقد کند.

    این کتاب افزون بر پیش‌گفتار، پنج فصل دارد. در فصل یکم، نخست گزارشی کوتاه و گذرا از رویدادهای زندگی راسل و تحول‌های روحی و فکری او آمده است. شاید آگاهی از این موردها به فهم فلسفه‌اش کمک کند. سپس بازنموده شده که او فیلسوفی است مسئله‌پرداز و نه نظام‌ساز. او نه‌تنها دغدغۀ نظام‌سازی نداشت، بلکه چنین پیداست که پس از گسستن از ایده‌آلیسم با هر نوع نظام‌سازی در فلسفه سر ناسازگاری داشت.

    در چهار فصل بعدی کتاب، به بررسی تعریف معرفت، باور، صدق و توجیه در آراء و نظریات راسل اختصاص یافته است. در فصل دوم تعریف سه‌جزئی معرفت که در واقع راسل آن را پذیرفته بود، بررسی شده است. در فصل سوم به دیدگاه راسل در دوره‌های گوناگون زندگی‌اش دربارۀ باور، قسم‌های باور، محتوای باور، شک و ناباوری، قضیه، قضیۀ ذهنی و لفظی و .... پرداخته شده است. فصل چهارم تعریف صدق، معنا و معیار صدق، گزارش راسل از نظریه‌های صدق: نظریۀ مطابقت، پراگماتیسم، تلائم (انسجام)، احتمال و نقد آنها و سرانجام رأی برگزیدۀ فیلسوف، یعنی نظریۀ مطابقت با همۀ تحول‌های فیلسوف در آن باره را دربرمی‌گیرد. در فصل پنجم بعد از ارائۀ گزارشی از توجیه در سدۀ بیستم و نظریه‌های گوناگون دربارۀ توجیه، تسلسل گروی معرفتی، تلائم گروی معرفتی، مبناگروی معرفتی، و بافت‌گروی معرفتی رأس راسل در این‌باره آورده شده است. رأی او دربارۀ توجیه در دوره‌های گوناگون زندگی‌اش و دربارۀ معرفت شهودی، قاعده‌های استنتاج، تجربه‌گروی و خردگروی، بداهت، قضیه‌های پایه و .... از جمله مباحثی است که در این فصل بدان‌ها پرداخته شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها