مواهب الهی در تاریخ آل مظفر
مواهب الهی در تاریخ آل مظفر | |
---|---|
پدیدآوران | معینالدین یزدی، علی بن محمد (نویسنده) بهنامی، احمد (مصحح) |
ناشر | ادبیات |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1400 |
شابک | 6ـ1ـ97397ـ622ـ978 |
موضوع | ایران -- تاریخ -- مظفریان، ۷۱۳-۷۹۵ق.,نثر فارسی -- قرن ۸ق. |
کد کنگره | DSR ۱۰۴۹/م۶م۸ |
مواهب الهی در تاریخ آل مظفر تألیف معینالدین بن جلالالدین محمد معلم یزدی، با تصحیح احمد بهنامی؛ از جمله منابع معدود به جا مانده از این خاندان است و اطلاعات نادری را شامل میشود. این کتاب از آن جهت حائز اهمیت است که یکی از کتب تاریخی نوشته شده در دوره آل مظفر و توسط یکی از علما و مورخانی است که با آل مظفر ارتباط نزدیک داشته و مستقیما در حوادث، توطئهها و وقایع حضور داشته است.
گزارش کتاب
در سدۀ هشتم هجری قمری که ایران دچار هرجومرج ناشی از ضعف قدرت اواخر دورۀ ایلخانان و سقوط آنان شد، در هر گوشه از این سرزمین خاندانی به حکومت برخاستند؛ از جمله آل کرت در ناحیۀ خراسان شرقی و هرات، سربداران در خراسان غربی، اتابکان لرستان در ناحیۀ خوزستان و لرستان، آل جلایر در آذربایجان و عراق عرب، آل اینجو در فارس، چوپانیان در ارمنستان و گرجستان و آل مظفر در مرکز و جنوب ایران را نام برد.
آل مظفر فرزندان امیر مبارزالدین محمد بن امیر شرفالدین مظفر بن شجاعالدین منصور بن غیاثالدین حاجی از نسل شخصی به نام امیر غیاثالدین حاجی از مردم خواف خراسان بودند. مؤسس این سلسله امیر مبارزالدین محمد به سال 700 هـ.ق به دنیا آمد، در سال 717 در دوران سلطان ابوسعید بهادرخان به حکومت میبد و محافظت راهها منصوب شد. در سال 718 به حکومت ناحیۀ یزد رسید و این تاریخ را میتوان آغاز سلسلۀ آل مظفر دانست. با مرگ سلطان ابوسعید در سال 736، امیر مبارزالدین محمد در کار خود استقلال یافت و سلسلهای را شکل داد که بر فارس، کرمان، خوزستان، اصفهان، یزد و لرستان و در زمانهایی بر قزوین، زنجان، آذربایجان و قرهباغ فرمانروایی داشت. در سال 795 در قریۀ ماهیار، امیر تیمور دستور قتل عام تمام اعضای خاندان آل مظفر را صادر کرد و جز معدودی، همگی ایشان به قتل رسیدند. بدین ترتیب امیرتیمور به گرفتن اعضای این خاندان و سپس قتل دستهجمعی آنان فرمان داد و طومار این خاندان حکومتگر درهم پیچیده شد.
دورۀ کوتاه آل مظفر از دورههای عالی هنر و ادب در تاریخ ایرانزمین است. از آثار معماری این دوره در اصفهان امامزاده اسماعیل و مقبرۀ باباقاسم و صفۀ عمر در مسجد جامع یا کاشیکاریهای زیبای آن برجای مانده است. همچنین نام این خاندان یادآور شاعران و نویسندگانی نظیر رکن صائن هروی، مولانا نظامالدین عبیدالله زاکانی، خواجوی کرمانی، عمادالدین فقیه کرمانی، علاء قزوینی، جلال طبیب شیرازی، شرفالدین رامی و بهویژه حافظ شیرازی است و عمدۀ توجه ادیبان روزگار کنونی به این خاندان، نتیجۀ همین است.
تاریخ «مواهب الهی» که نام صحیح آن بر اساس نسخههای قدیم همین است و «مواهب الهیه» خواندن آن خطاست، یکی از معدود منابع دستاول تاریخ خاندان آل مظفر است که به دست معینالدین بن جلالالدین محمد معلم یزدی به نگارش درآمده است. معینالدین معلم یزدی از علما و فقهای شهیر سدۀ هشتم و صاحب مجلس تدریس و وعظ بود. سال ولادت وی را میتوان بین 725 تا 730 قمری تخمین زد. او نزد قاضی عضدالدین ایجی، نحوی و فقیه شهیر شافعیمذهب دانش آموخته و تحصیل کرده بود. در سال 755 به سفر حج رفت و پس از بازگشت امیرمبارزالدین محمد وی را به تدریس در دارالسیادهای که در محلۀ سرمیدان کرمان و نزدیک به قصر خود بنا کرده بود، منصوب کرد. او بارها از سوی ملوک آل مظفر به مأموریتهای سیاسی اعزام شد که نمونههایی از آن در این کتاب درج شده است؛ از جمله دو بار از سوی شاه شجاع برای رفع کدورت میان وی و برادرش شاه محمود به اصفهان رفت که تاریخ سفر دوم سال 765 بوده است. او در دهههای پایانی عمر خود از مأموریتهای حکومتی عذر خواست و در سال 789 وفات یافت و در مسجد معهای که خود طرح اساس آن را در یزد نهاده بود، به خاک سپرده شد.
معینالدین یزدی ابتدا در سال 757 چند فصل از کتابی را که در ذکر وقایع عهد مبارزالدین محمد تألیف کرده بود، در اصفهان بر او و پسرش شاه شجاع برخواند و چون این فصول مقبول افتاد، به تکمیل آن همت گماشت و وقایع این خاندان را تا سال 767 که دو سال بعد از مرگ مبارزالدین محمد باشد به رشتۀ تحریر درآورد و در این سال به نوشتن تاریخ پایان داد.
این کتاب از معدود تواریخی است که در دورۀ آل مظفر و دربارۀ این خاندان و به دست یکی از علما و مورخینی که روابط نزدیکی با آل مظفر داشته و از نزدیک در جریان وقایع و توطئهها و درگیریها بوده است، نوشته شده و همین اهمیت کتاب را صدچندان میسازد. این کتاب بعد از دیباچهای مفصل، با ذکر احوال اجداد مبارزالدین محمد آغاز شده و با ذکر نبردی که میان شاه شجاع مظفری و برادرش شاه محمود در سال 767 روی داد، پایان میپذیرد و آخرین تاریخی که در این کتاب به چشم میخورد، «روز بیستوچهارم ذیقعدۀ سنۀ سبع و ستین و سبعمائة» است.
از منظر ضبط اعلام جغرافیایی این کتاب بسیار مهم است و پژوهشگران در صفحات این کتاب خواهد یافت که شهرها و مکانها در آن دوره به چه نامی خوانده میشده است.
نثر این کتاب از نمونههای عالی نثرهای متکلف و مصنوع است که نویسنده در نگارش تاریخ را بهانهای برای هنرنمایی خود و ساختن نثری به تمام معنی ادبی قرار داده است و خواننده پس از چند بار مطالعۀ کتاب و رجوع به فرهنگهای رایج، با اسلوب نویسنده خوگر شده، تا حد زیادی به رموز این کتاب پی خواهد برد. کمتر صفحهای از این کتاب از جناس و انواع آن از جمله جناس خط، سجع و قرینهسازی، اسناد مجازی، درج آیات قرآن کریم و استشهاد به ابیات عربی و فارسی خالی است. وجود نسخههای خطی متعدد از این کتاب، بیانگر ارزشی است که ادیبان دورۀ بعد برای نثر این کتاب قائل بودهاند.
حدود 800 بیت و مصرع فارسی و حدود 450 بیت و مصرع عربی در ضمن این تاریخ درج شده است که برخی از این ابیات عربی سرودۀ مؤلف است و آنچه از سرایندگان ابیات عربی و فارسی یافت شده، در پاورقی ذکر شده است. نویسنده از میان اشعار شاعران همعصر خود بیشتر از عماد فقیه کرمانی ابیاتی آورده است.
از هفده نسخه در این تصحیح استفاده شده که نسخۀ اساس مصحح به شمارۀ 242 در دانشگاه تهران نگهداری میشود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات