پرویز داریوش: شاعر و تحلیلگر ادبی

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    پرویز داریوش: شاعر و تحلیلگر ادبی
    پرویز داریوش: شاعر و تحلیلگر ادبی
    پدیدآورانعابدی، کامیار (نویسنده)
    ناشرمروارید
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک1ـ869ـ191ـ964ـ978
    کد کنگره

    پرویز داریوش: شاعر و تحلیلگر ادبی تألیف کامیار عابدی، این کتاب از وجه کمتر شناخته‌شدۀ پرویز داریوش، یعنی شعرها و تحلیل‌های ادبی او یاد کرده است؛ او در دهۀ 1320 نمونه‌هایی از شعرهای چهار دهۀ قبل را که در چارچوب تجدد ادبی می‌گنجید، انتخاب و گردآوری کرد؛ اما به‌ویژه در دو دهۀ بعد از خود او شمار درخور توجهی سروده و تحلیل ادبی برجای مانده است.

    ساختار

    کتاب در چهار بخش به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    پرویز داریوش (1301 ـ 1379) یکی از چهره‌های ادبی متمایز و توانای ایران در شش دهۀ 1320 تا 1370 محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد تأثیر عمدۀ وی مربوط به برگرداندن ادبیات انگلیسی، آمریکایی و اروپایی به زبان فارسی است: شمار آثاری که از جان اشتاین بک، ویرجینیا وولف، هرمان ملویل، هرمان هسه و چند نویسنده دیگر به قلم وی ترجمه و منتشر شده، اندک نیست؛ اما در این کتاب سخن چندانی از ترجمه‌های او به میان نیامده است.

    این کتاب از وجه کمتر شناخته‌شدۀ داریوش، یعنی شعرها و تحلیل‌های ادبی او یاد کرده است؛ او در دهۀ 1320 نمونه‌هایی از شعرهای چهار دهۀ قبل را که در چارچوب تجدد ادبی می‌گنجید، انتخاب و گردآوری کرد؛ اما به‌ویژه در دو دهۀ بعد از خود او شمار درخور توجهی سروده و تحلیل ادبی برجای مانده است. این آثار صرف‌نظر از ارزش تاریخی، به لحاظ کمی و کیفی در حدی است که تألیف و تدوین این مجموعه را بسیار لازم جلوه داده است.

    شمار سروده‌های باقی‌مانده از داریوش بسیار اندک است و بیشتر آنها نیز مربوط به نیمۀ نخست دهۀ 1330. محتوای کلی بخش اعظم این شعرها را می‌توان پیچیدگی‌های فضا و زیست انسانی و جهانی در عصر تجدد دانست. شاعر درصدد است تا فرازوفرودهای چنین فضا و زیستی را در کلامش واگویی و مؤکد کند. لحن شاعر آکنده است از بیم و انذار. در آن از امید و شادی نشانه‌های چندانی دیده نمی‌شود. در شعرهایی مانند «ارجوزه» و «ایام معدودات» آنچه در محور دید شاعر قرار گرفته، انتقاد از تمدن جدید است؛ بینوایی و عقیم بودن این تمدن مورد نقد وی است. البته این موضوع در ادبیات اروپایی نیمۀ نخست سدۀ بیستم میلادی به صورت‌های گوناگون طرح شده است؛ داریوش نیز که از طریق زبان انگلیسی به ادبیات جهانی دسترسی داشت، بالطبع از این موضوع آگاه و از آن تأثیر پذیرفته است.

    لحن داریوش در شعرهایش لحنی است آخر زمانی. کهن‌ترین لحن از این وجه در کتاب‌های مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان دیده می‌شود. به نظر می‌آید شاعر در واگویی رنج‌های زیست در دنیای نو از سنت‌های زبانی ـ محتوایی این دین‌ها بهره برده است. افزون بر چند اشاره به قرآن و تأثیر مستقیم آن بر ساختار شعر «سرّ قدر»، از نفوذ زبان عهد عتیق و عهد جدید بر شماری از دیگر شعرها که در ترجمه‌های فارسی این کتاب‌ها به زبان فارسی نیز منتقل شده، نیز می‌توان سخن گفت.

    در بخش نخست به تفصیل دربارۀ زندگی، شعرها و تحلیل‌های ادبی داریوش سخن به میان آمده است. در بخش دوم نمونه هایی از آراء و یادهای شماری از هم‌عصران وی در دسترس قرار گرفته است. در بخش سوم شعرها و در بخش چهارم تحلیل‌های ادبی بسیاری خواندنی او که نشانگر وسعت مطالعه و ذهن خلاق اوست، گردآوری شده است. یک مقالۀ تاریخی وی که سرگذشت اسکندر را با چیرگی هرچه تمام‌تر بازمی‌گوید و بسیار دلکش تحلیل شده نیز در این بخش آمده است. شمار واژه‌های دشوار در این شعرها و تحلیل‌ها اندک نیست؛ به همین دلیل بخش‌هایی از این واژه‌ها شرح داده شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها