عشق دانایی: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا
عشق دانایی: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا | |
---|---|
پدیدآوران | برند، روی (نویسنده)
شریفی درآمدی، پرویز (محقق) پیرزاده نهوجی، آفتاب (مترجم) |
ناشر | ثالث |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 0ـ667ـ405ـ600ـ978 |
موضوع | زندگی |
کد کنگره | BD ۴۳۱/ب۴ع۵ ۱۴۰۰ |
عشق دانایی: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا تألیف روی برند، ترجمه پرویز شریفی درآمدی، آفتاب پیرزاده نهوجی؛ این کتاب میخواهد در هر فصل آهنگ خوانشی را از آنچه مدعی آن است، یعنی «عشق به دانایی» بنوازد. عشق به دانایی را میتوان به مثابۀ اشتیاقی دانست که محرک ایدهها، نتایج و تفاسیری است که ذات فلسفه را آشکار میسازد.
ساختار
کتاب از هفت فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
کلمۀ فلسفه در اصل از دو واژۀ یونانی philia به معنی عشق و Sophia به معنی دانایی ساخته شده است و از اینرو فلسفه یعنی عشق به دانایی. مهم این است که فلسفه به اعتبار ریشهاش شعبهای از عشق است و این حقیقت شگرفی است که اغلب از یاد میرود. در طول تاریخ این شعبه از عشق دستخوش دگرگونیهایی میشود. برخی عشق را نوعی بیماری و خودآزاری میدانند، در حالی که خودآزاری با عقل و دانایی منافات دارد. در طول تاریخ، آثار فلسفی بزرگی همچون «اصول ریاضی فلسفۀ طبیعی» اثر نیوتن نوشتهاند که هیچ نسبتی با عشق ندارند. این در حالی است که وقتی کسی عمر را بر سر چیزی سپری میکند و روز و شبش را به یک کار اختصاص میدهد، به معنای درست کلمه به آن کار «عشق» میورزد.
این کتاب میخواهد در هر فصل آهنگ خوانشی را از آنچه مدعی آن است، یعنی «عشق به دانایی» بنوازد. عشق به دانایی را میتوان به مثابۀ اشتیاقی دانست که محرک ایدهها، نتایج و تفاسیری است که ذات فلسفه را آشکار میسازد. دلوز کنش فلسفه را آفرینندگی میداند. او میگوید فلسفه آفرینش مفاهیمی است که همواره نو باشند. به دلیل همین لزوم آفریدگی مفهوم است که مفهوم همواره به فیلسوف به مثابۀ فردی که آن را بالقوه دارد یا دستکم توان و قوهاش را دارد، دلالت میکند؛ چراکه بر اساس حکم نیچه نمیتوان چیزی را از طریق مفاهیم شناخت، مگر آنکه قبل از آن خود مفاهیم را آفریده باشیم؛ یعنی آن مفاهیم را در شهودی که مختص خودشان است، ساخته باشیم. عشق به دانایی آن روی سکۀ فلسفه است. مفهوم دغدغهای است که مختص فلسفه است و قلب فلسفه در پاسخ به آن میتپد.
کتاب حاضر حاصل سالها پرداختن به متون و فیلسوفان کلیدی در مجلههای آکادمیک، کنفرانسها، گفتگوها و کلاسهای درس است. گاهی این کتاب صدای دانشجو یا همصحبت را پیدا میکند و گاهی هر چند بسیار کم، صدای استاد را به خود میگیرد. دغدغۀ اصلی کتاب در عنوانش بیان شده است: «عشق دانایی». این کتاب تعریفی قاطع و مشخص ارائه نمیدهد؛ در عوض این اصطلاح به پرسشی مبدل میشود که محرک هر فصل خواهد بود و با هر بخش جدید تغییر شکل مییابد.
هر فصل خوانشی از یک کتاب است. متون وابسه به طرز فکری خاصند، اغلب آنها بعد از مرگ نویسنده منتشر شدهاند و تأملاتی را دربارۀ نوع فلسفۀ زندگی، «زندگی ذهن» (اصطلاحی که شامل طیف کامل فعالیتها، از شک و تردید تا خیال و میل داشتن میشود) شامل میشوند. خوانش نویسنده از جنبش فکری آنها پیروی میکند؛ اشتیاقی که محرک ایدهها و نتایج است. گاهی تفاسیری که فراهم شده، از سوی سایر نویسندگان ارائه شدهاند و در چنین زمانی بهروشنی به این موضوع در خود متن به جای یادداشت اشاره شده است. هدف استدلال مستقیم بر حسب سایر تفاسیر یا ایجاد تفسیر سیستماتیک متفاوت نیست.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات