تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار
    تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار
    پدیدآورانسادات شفیعی، سمیه (گردآورنده)
    ناشرثالث
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک9ـ664ـ405ـ600ـ978
    موضوعزنان -- ایران -- وضع اجتماعی--‏‫ قرن ۱۳ق.‏‬,ایران -- تاریخ-- ‏‫قاجاریان، ۱۱۹۳ - ۱۳۴۴ق.‬ -- زنان
    کد کنگره
    HQ ۱۷۳۵/۲‬/ش۷ت۲‏

    تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار تألیف گروهی از نویسندگان به گردآوری و ویراستاری علمی سمیه سادات شفیعی، در این کتاب به برخی زوایای پنهان جامعۀ ایرانی عصر قاجار پرتو افکنده شده که معمولاً در تاریخ‌نگاری مرسوم به آن توجه نشده یا کمتر توجه شده است؛ جامعۀ زنان و مسائل زنان. کتاب می‌کوشد از میان منابعی که معمولاً برای روایت تاریخ عصر قاجار به کار می‌رفته یا با دست‌بردن به برخی منابع کمتر شناخته‌شده، خواننده را به نیمه‌ای تاریک ببرد و با سرنوشت‌هایی فراموش‌شده آشنا کند: سرنوشت دختران، زنان و مادران ایرانی.

    ساختار

    کتاب از یازده فصل تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    زنان به عنوان یکی از گروه‌های انسانی در ایران شناخته شده‌اند که اهمیت جایگاه نقشی‌شان غالباً در عهده‌داری پایگاه‌های اجتماعی عرصۀ خصوصی در نظر گرفته شده است. با این حال نقش‌آفرینی آنان در غالب حرکت‌های اجتماعی در بزنگاه‌های تاریخی چون حادثۀ گریبایدوف، جنبش تنباکو، شورش نان و نیز حمایت از مشروطه‌خواهان در اشکال متفاوت پرده از بعد دیگری از حیات اجتماعی کمتر مطرح‌شدۀ آنان در تاریخ معاصر می‌پردازد. مطالعۀ دورۀ قاحار به دلیل برخورداری از منابع متنوع نسبت به دوره‌های پیشین، جذابیت‌های پژوهشی بسیاری دارد. همچنین با توجه به ورود اولین جریان‌های مدرنیته در ابعاد ذهنی و عینی، این دوران محمل شکل‌گیری آرمان‌های مشروطه‌خواهی چون برابری، استبدادستیزی و قانون‌گرایی بوده است و در نتیجه تحولات اجتماعی بی‌سابقه‌ای را در خود جای داده و از ظرفیت‌های بالایی برای بررسی و پژوهش‌های روشمند برخوردار است.

    جنسیت در تعیین صورت‌بندی اجتماعی جامعۀ ایران نقشی مهم داشته و بیش از پیش به تدقیق نظام قشربندی اجتماعی و پیدایش رده‌بندی‌های اقشار و گروه‌ها بر حسب پایگاه طبقاتی، منزلتی و به‌تبع خرده‌فرهنگ‌های مرتبط انجامیده است. در دورۀ قاجاریه نقش اجتماعی زن مؤکدا در ادامۀ خصیصه‌های زیستی او یعنی فرزندآوری و فرزندپروری تعریف شده است. در این کتاب به برخی زوایای پنهان جامعۀ ایرانی عصر قاجار پرتو افکنده شده که معمولاً در تاریخ‌نگاری مرسوم به آن توجه نشده یا کمتر توجه شده است؛ جامعۀ زنان و مسائل زنان. کتاب می‌کوشد از میان منابعی که معمولاً برای روایت تاریخ عصر قاجار به کار می‌رفته یا با دست‌بردن به برخی منابع کمتر شناخته‌شده، خواننده را به نیمه‌ای تاریک ببرد و با سرنوشت‌هایی فراموش‌شده آشنا کند: سرنوشت دختران، زنان و مادران ایرانی. از این رهگذر تصاویر جدید، نامنتظره و تأمل‌برانگیزی از زن و زنانگی در عصر قاجار به دست آمده است که خود می‌تواند سرنخ‌هایی را برای طیف گسترده‌ای از مطالعات آتی در همین حوزه به دست دهد.

    فصل اول کتاب، شرحی است بر ساختار نظام جنسیتی پدرسالار در این دوره که بر زندگی و مناسبات دو جنس سیطره‌ای تام و کمال داشته است. در کنار آنچه بر زنان طبقات و فردوست شهری و روستایی گذشته، شناخت کارویژه‌های شبستان قجری در فصل دوم، ورای تحلیل‌های غربی که غالباً با برچسب‌زنی اشتیاق بی‌حد جنسی به شاهان و منفعل‌پنداری زنان در حد ابژه‌های جنسی همراه بوده است، مجالی مهیا می‌سازد تا با چهرۀ متفاوت و کارکردگرایانۀ این نهاد آجتماعی آشنا شد. در این فصل خواننده با شبستان به عنوان نهادی آشنا می‌شود که با ساخت اجتماعی نسبتاً بادوام خود متشکل از الگوهای رفتاری، نقش‌ها و روابط در طول سلسلۀ قاجار قبض و بسط‌هایی یافته، اما مبتنی بر سلسله‌مراتب قدرت درونی‌اش حیات پویایی داشته است.

    فصل سوم خواننده را با کردوکارهای زنان در حوزۀ عمومی آشنا می‌سازد و با تمرکز بر فراغت زنان در حوزۀ عمومی به طور تلویحی کار روزمره و پایگاه شغلی آنان در حوزۀ خصوصی را رسمیت می‌بخشد. این فصل نمایی از پیشینۀ تاریخی برنامه‌های فراغتی زنان ایرانی در اختیار می‌گذارد که در تنویر چگونگی گذران اوقات فراغت زنان پس از آن و چگونگی تغییراتش سودمند است.

    فصل چهارم مروری است بر وضعیت بهداشت عمومی، تشخیص و درمان پزشکی بیماری‌های زنان و به مدد داده‌های موجود، خواننده را با پنداشت از زن در بیماری و عوارض جسمی، چگونگی برخورداری از درمان، بازگشت سلامت و دسترسی به خدمات پزشکی آشنا می‌کند.

    فصل پنجم به مطالعۀ تطبیقی باورهای عامیانه زنان و مردان در زندگی روزمره می‌پردازد و تمایزات جنسیتی را آشکار می‌سازد؛ به‌گونه‌ای که زنان در امتداد کردوکارهای مرتبط با جایگاه نقشی خود در اموری چون نازایی، زایمان، مراقبت از نوزاد، جلب مهر و محبت و حفاظت در برابر موجودات خیالی و مردان در اموری چون رونق کسب‌وکار، افزایش محصول، فراوانی آب چاه و حفاظت، گرایش‌های خود را به باورهای عامیانه در قالب کنش بروز می‌دادند.

    فصل ششم با ترسیم وضعیت جرم زنانه و مجازات پیش‌بینی‌شده برای آن به اهمیت این جرایم و آستانۀ تحمل جمعی آنها اشاره داشته و گویای آن است که همین معدود جرایم نیز آن‌قدر وجدان جمعی را به هراس می‌انداخته‌اند یا چنان احتمال به هراس افکندنش می‌رفته است که با مجازات‌های تنبیهی و زاجره از جمله مرگ شنیع پاسخ داد‌ه شده‌اند.

    در فصل هفتم نویسنده گزارشی مبسوط از اولین تلاش‌ها برای تأسیس مدارس دختران و برگزاری برنامه‌های آموزشی برایشان، اطلاعات مفیدی دربارۀ سهم و نوع فعالیت نیروهای اجتماعی سازمان‌یافتۀ خارجی یا کوشندگان بومی مرد و زن در این مسیر در اختیار قرار می‌دهد. مسیری دشوار از شکل‌گیری گفتمان تجدد در حوزۀ آموزش زنان و اتکا به آرمان برابری حقوق انسانی دو جنس که بنا به استدلال این فصل، به مدد مدارس میسیونری، فعالیت‌های دانش‌آموختگان نواندیش و روشنفکران ایرانی بسط یافت.

    فصل هشتم با مروری بر اولین مطبوعات زنان منتشرشده از 1289 تا 1304 شمسی، از جمله زن‌نگاره‌های برجای‌مانده، پنداشت رایج از زن در آن مقطع را به عنوان باوری مردم‌دارانه معرفی و تحلیل می‌کند و به بررسی ابعاد آن می‌پردازد.

    در فصل نهم از منظر مطالعات فرهنگی ارتباطات، عناوین اولین مدارس دختران گردآوری شده و ضمن توجه به مضامین، به تحلیل نشانه‌شناختی عناوین پرداخته شده است. عناوین مدارس تابعی از آرمان‌های مؤسسات زن برای زن ایرانی و در عین حال عرصه‌ای برای کشاکش قدرت‌های عرفی و بومی جامعۀ ایران بر سر امر زنانه است؛ امری که خود محملی از ارزش‌ها و انگاره‌های کنشگران ایرانی ترقی‌خواه را فراهم آورده و بیداری و ترقی وطن را در گروی بهبود وضعیت زنان از طریق آموزش آنان می‌دانسته است.

    فصل دهم با دست‌مایه قراردادن خاطرات زنان از معدود خاطرات برجای‌مانده در این دوره، با بررسی آنها به فرازهایی با محوریت موضوعات سیاسی و اقتصادی و جایگاه زنان پرداخته و در خلال آن خوانندگان را بیش از پیش با بینش چهره‌هایی چون بی‌بی مریم بختیاری آشنا می‌سازد.

    فصل پایانی کتاب بر موضوع جذاب زنان به عنوان سوژه و ابژۀ عکاسی تمرکز دارد و ضمن بیان تاریخی از این موضوع، به معرفی نگاه اروپامحور جهانگردان اروپایی از زن ایرانی در خلال عکس‌های باقی‌مانده از آنان در این دوره می‌پردازد.

    این کتاب با رویکرد تاریخ اجتماعی گردآمده تا با تمرکز بر بافت سرشار از معنای زندگی روزمره، به تدقیق زوایایی کمتر مطرح‌شده از زندگی زنان بپردازد.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها