اخلاق؛ دین طبیعی
اخلاق؛ دین طبیعی | |
---|---|
پدیدآوران | افضلی، ایوب (نویسنده) فنائی، ابوالقاسم (ویراستار) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | يکم |
شابک | 3ـ040ـ290ـ622ـ978 |
موضوع | دین و اخلاق,اخلاق دینی,اخلاق اسلامی,اخلاق - فلسفه,دیدگاه درباره اخلاق طالقانی، نظرعلی بن سلطان، ۱۲۴۰ - ۱۳۰۶ق.,دیدگاه درباره اخلاق فینیس، جان، ۱۹۴۰ - م |
کد کنگره | BJ ۴۷/الف۷الف۳ ۱۴۰۰ |
اخلاق؛ دین طبیعی تألیف ایوب افضلی، با ویراستاری ابوالقاسم فنائی؛ میان مکاتب دینی میتوان از مسیحیت کاتولیک و اسلام شیعی به عنوان دو جریان عقلگرا نام بد که کارنامۀ درخشانی در الهیات فلسفی دارند؛ از جمله اشتراکات اساسی هر دو مکتب در مسئلۀ دین و اخلاق، تقابل آنها با نظریۀ فرمان الهی و تأکید بر نظریۀ قانون طبیعی است. مطالعۀ پژوهشی و انتقادی آثار این دو سنت دستکم به دو شیوه رایج است: بازخوانی انتقادی محض، بازاندیشی و ارائۀ خوانش جدید. در این کتاب نظرداشت نویسنده به شیوۀ دوم است و موضوع محوری آن تبیین اخلاق دینی بر اساس خوانش حداکثری از نظریۀ قانون طبیعی.
ساختار
کتاب از شش فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
«همپیوندی» دو مقولۀ «اخلاق و دین» نهتنها در تاریخ اخلاق و تاریخ دین، که در تاریخ فلسفه نیز همواره مورد بحث و بررسی بوده است. از زمان فلسفۀ یونان تا فلسفۀ معاصر متفکران بزرگی در جهت تبیین رابطۀ این دو مقولۀ فکری و تأثیرگذار کوشیدهاند. چیزی که اهمیت این بررسیها را دوچندان مینماید، نفوذ بیحد و حصری است که «دین» در اغلب تاریخ تمدن، در قلمرو اخلاق، فرهنگ، سیاست و قانون/ حقوق داشته است، چنانکه اقتدار ادیان بزرگ جهانی در برخی از این قلمروها به قوت خود باقی است. همپیوندی و همبستگی دین و اخلاق پدیدهای دیرپا و کهن است که تبار آن را تا ادیان باستانی میتوان دنبال کرد، از این منظر تاریخی سنتهای دینی پیشگام همپیوندی دین و اخلاقاند و در مرتبۀ دوم فلسفه تبیینگر و بیانگر پیوند این دو مقوله خواهد بود.
میان مکاتب دینی میتوان از مسیحیت کاتولیک و اسلام شیعی به عنوان دو جریان عقلگرا نام بد که کارنامۀ درخشانی در الهیات فلسفی دارند؛ از جمله اشتراکات اساسی هر دو مکتب در مسئلۀ دین و اخلاق، تقابل آنها با نظریۀ فرمان الهی و تأکید بر نظریۀ قانون طبیعی است. مطالعۀ پژوهشی و انتقادی آثار این دو سنت دستکم به دو شیوه رایج است: بازخوانی انتقادی محض، بازاندیشی و ارائۀ خوانش جدید. در این کتاب نظرداشت نویسنده به شیوۀ دوم است و موضوع محوری آن تبیین اخلاق دینی بر اساس خوانش حداکثری از نظریۀ قانون طبیعی. گفتنی است محتوای این کتاب به ارائۀ خوانشهایی نوین از آثار فیلسوفان الهیات محدود نمیشود و هدف اصلی کتاب ارائۀ تأملات فلسفی ـ الهیاتی نوینی در برخی جنبههای قانون طبیعی است. در بخش بازاندیشی کوشش نویسنده بر ارائۀ مدلی مفهومی از نظریۀ دینی قانون طبیعی است که خوانش حداکثری نامیده میشود؛ خوانشی که صرفنظر از متون مقدس، خرد طبیعی را برای درک توصیههای فطری/ قانون طبیعی خداوند کافی میداند.
سپس نشان داده شده که بازاندیشی و صورتبندی منطقی آثار برخی از متفکران الهیات فلسفی در اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک (پرفسور جان فینیس و علامه طالقانی) به خوانش حداکثر منجر میشود. در ادامه نویسنده میکوشد این ایده را اثبات کند که احکام اخلاقی دین (در مدل حداکثری از قانون طبیعی» احکامی جهانشمول و انسانی است و همۀ خداباوران (از جمله یهودیان، مسیحیان و مسلمانان) به لحاظ دینی مخاطب یک قانون مشترک فطری/ طبیعی انسانیاند. قانونی که از چشمههای زلال قانونی طبیعی/ طبیعت انسانی میجوشد و حتی خداناباوران نیز درک روشنی از محتوا و اعتبار آن دارند. بر اساس این مدل، خداوند به قوانینی دستور داده است که میان رومیان و چینیان، جهودان و ترسایان و مسلمانان تفاوتی نمیکند. این دیدگاه ممکن است بیسابقه و حتی مخالف با سنتهایی چون شریعت یهودی و اسلامی به نظر برسد، اما هرگز اینگونه نیست؛ چراکه طبیعت و قانون فطرت از حقی قدیمیتر نسبت به شریعت برخوردار است؛ چنانکه حکمت جهانشمول خداوند و قوانین عام کتاب آفرینش مقدم بر کتب مقدس و احکام بومی ـ قبیلهای آن (در خطاب قبیلههای عبری و عربی متعلق به قرنها و هزارههای دور) است.
بنابراین در فصل اول بعد از شرح مبادی نظری و تاریخی، دو خوانش دینی از قانون طبیعی در مسیحیت و اسلام ارائه شده و نشان داده شده که بازخوانی تحلیلی و انتقادی آثار برخی از چهرههای شاخص این دو سنت فکری مستلزم صورتبندی نظریۀ آنان در خوانشی حداکثری است، بر اساس این مدل از قانون طبیعی، توصیههای عملی خداوند و قانون او، سخن نامعلوم و خردگریزی ندارد تا وابسته به متون مقدس و اجتهادات متنمحور علمای ادیان (اعم از علمای یهودی، مسیحی و مسلمان و ...) باشد. از منظر فینیس و طالقانی آنچه از جانب خداوند بر آن تأکید شده، شکوفایی استعداد طبیعی آدمیان است و میوۀ شکوفایی از درخت قانون طبیعی/ اخلاق فطری به ثمر مینشیند.
در فصل چهارم با تمرکز بر زیرساختها و اعماق نظریۀ این متفکران، پیامدهای معرفتی مترتب بر مبانی آنان ارزیابی و تحلیل گردیده و نشان داده شده که گفتمان الهیاتی، انسانشناسی، متافیزیکی و معرفتشناسی آنان نیز مستلزم تصویری شفاف و خردپذیر از اخلاق دینی است و نظرگاه آنان با محوریت بخشیدن به خرد طبیعی جایی برای متون مقدس نمیگذارد. هدف فصلهای دوم تا پنجم، افزون بر پژوهشهای بنیادین فلسفی، رونمایی از دیدگاههایی مستدل در چارچوب خوانش حداکثری است به منظور تأیید نظریهای توسعهیافتهتر که در فصل پنجم مطرح شده و پیامد مهم آن ترسیم قانون طبیعی به مثابۀ قانون جهانی خداوند است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات