دولتهای شیعه در طول تاريخ
دولتهای شیعه در طول تاريخ | |
---|---|
پدیدآوران | مغنیه، محمدجواد (نویسنده) بحرینی کاشمری، محمد (مترجم) |
ناشر | شفق |
مکان نشر | قم - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | شاهان و فرمان روایان - کشورهای اسلامی - تاریخ شیعه - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239 /م6 د9041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
برای دیگر کاربردها، شیعه (ابهامزدایی) را ببینید.
دولتهاى شيعه در طول تاريخ، ترجمه كتاب «دول الشيعة» اثر محمدجواد مغنيه، درباره دولتهاى گوناگون شيعى در گوشهوكنار كشورهاى اسلامى و رمز پيشرفت شيعه است.
اين كتاب، به قلم محمد بحرينى كاشمرى به فارسى ترجمه شده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در شش بخش، تنظيم شده است.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين كتاب، توجه به نكات زير ضرورى است:
- اين كتاب كوچك، يك دوره تاريخ فشرده دولتهاى گوناگون شيعه كه در گوشه و كنار كشورهاى اسلامى به وجود آمدند را در بر دارد. علاوه بر اين، رمز پيشرفت شيعه را نشان داده است كه چگونه در شرايط دشوار زمان، در اثر كاردانى و لياقت و ازخودگذشتگى گروهى از زمامداران شيعه و پيوستگى و هماهنگى شیعیان، تشيع جلوه نمود و خلاف آن را نيز نمايش مىدهد كه در اثر اختلاف، حس جاهطلبى و زمامدارى نااهلان، دولت آنان سقوط كرد[۱]
- كتاب حاضر بيانكننده اين حقيقت است كه چگونه در قلب حكومتهاى كينهتوز بنى عباس، كه در ستمگرى نسبت به خاندان و ياران علوى، از بنى اميه هم پاى فراتر نهادند، پرچم آل على(ع)، در برخى از كشورهاى آفريقا و آسيا، به اهتراز درآمد[۲]
- اين اثر، پاسخگوى كسانى است كه از تاريخ، آگاهى كامل نداشته و گمان مىكنند كه تشيع، زائيده دولت صفوى يا آلبويه است؛ زيرا ثابت مىكند شيعه در سده دوم، تشكيل دولت داده و فعاليت مذهبى و سياسى داشته و حتى برخى از سرزمينها به دست آنان گشوده شد و تشيع مردم آن سامان، با اسلام آوردن آنان، همزمان بوده است.[۳]
- گردآورنده اين كتاب در بررسى تاريخى خود، به اين نتيجه مىرسد كه هرچه دشمنان كوشيدند و براى سركوبى و نابودى طرفداران آل على(ع) نقشه كشيدند، كوشش ايشان بىثمر و نقشه آنها نقشبرآب شد و با همه مخالفتها، مبارزات دامنهدار و فعالیتهای پيگير دولتهاى ستمپيشه، باز ديرى نپاييد كه پرچم پرافتخار طرفداران حق، بر فراز كشورهاى آسيايى و آفريقايى افراشته شد[۴]
- اولين دولت مورد بحث، دولت ادريسيين مىباشد. ادريس فرزند عبدالله بن حسن، يكى از بنى هاشم مىباشد كه با حسين، فرزند على بن حسن بن امام حسن مجتبى(ع) قيام كرد. وى پس از حادثه دلخراش فخ و شهادت گروهى از سادات علوى، از صحنه جان بهدر برد و به مصر گريخته و در جايى پنهان شد. وى پس از آن به مراكش رفته و با استاندار «وليله» كه از فرمانداران دولت بنى عباس بود، حكومتى مستقل تشكيل داد. مردم همينكه از جريان آگاهى يافتند، از گوشهوكنار جمع شده و نخستين قبيلهاى كه با وى دست بيعت داد، «اوربه» از بزرگترين قبايل بربر مراكش بود كه از جهت موقعيت و تعداد جمعيت، از ساير تيرهها برتر بود. اثر بيعت اين گروه، آن بود كه ساير قبايل هم از آنان پيروى نموده و سر به فرمان ادريس نهادند[۵]
- در بخش دوم، دولت علويين در مازندران معرفى شده است. حسن فرزند زيد بن محمد بن اسماعيل بن زيد بن حسن بن حسن فرزند اميرالمؤمنين على(ع)، در سال 250ق، در مازندران قيام كرده و مردم گرد او جمع شدند و او را به فرمانروايى برگزيدند. دوران زمامدارى وى، 19 سال و چند ماه به طول انجاميد. پس از وى، برادرش محمد زمام قدرت را به دست گرفت و مدت 17 سال و چند ماه، حكومت كرد[۶]
- بخش سوم، به دولت آلبويه اختصاص يافته است. نویسنده، معتقد است كه داستان پيداييش دولت آلبويه، باآنكه يك واقعيت انكارناپذير است، در ابتداى امر، بىشباهت به افسانهسرايى و خيالبافى نيست؛ زيرا اين دولت، منسوب است به مرد بىچيزى كه داراى تشكيلاتى نبود. نویسنده در ادامه، بهتفصيل، جريان به قدرت رسيدن آلبويه و تشكيل حكومت به دست ايشان را توضيح داده است.
- نویسنده، معتقد است كه آلبويه، روح ادبپرورى را دميده و مردم را به اين امر تشويق كردند. مدرسه بغداد را كه رو به ويرانى نهاده بود، به حالت نخستين بازگردانده و تقويت نمودند و نهرهايى را حفر كردند كه تا شيراز امتداد داشت كه علاوه بر بهرههاى فراوانى كه از اين راه نصيب كشاورزان و آبادى و عمران كشور مىشد، خطر طغيان آب و نابودى بعضى از مناطق، بدينوسيله از ميان برداشته شد.
- به باور نویسنده، آلبويه در ترويج مذهب حقه اثناعشرى، تا نهايت درجه امكان پيشروى كردند. در بغداد كه پايتخت حكومت اسلامى بود، پيش از آلبويه، اغلب مردم اهل سنت بودند، اما پس از آمدن آنان و به دست گرفتن قدرت، مذهب شيعه نشو و نما كرده و منتشر شد[۷]
- در بخش چهارم، دولت فاطميين يا عبيديه و ميزان تأثير آنان در انتشار مذهب تشيع، مورد بررسى قرار گرفته است.
- نویسنده بر اين باور است كه دولت فاطميين بر دعوت به تشيع پايهگذارى شد و فوقالعاده در نشر سازمان و عقايد شيعه، به وسايل گوناگون، كوشا بودند[۸]
- بخش پنجم، به دولت حمدانيين اختصاص يافته است. نویسنده ضمن بررسى اين دولت و خدمات آن به مذهب شيعه، به اين نكته اشاره دارد كه در عصر حمدانيين در موصل، حلب، عراق و توابع آن، تشيع رواج يافته و موقعيتش پاگرفت[۹]
- در آخرين بخش، به دولت صفويه و حكومت شاه اسماعيل، شاه طهماست و شاه عباس و خدمات آنان به تشيع پرداخته شده است.[۱۰]
- متأسفانه ترجمه چندان سليس و روان نيست.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها تقريبا اندك بوده و در آنها به ذكر منابع پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.