چهار عنصر

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    چهار عنصر
    چهار عنصر
    پدیدآورانبیدل دهلوی، عبدالقادر (نویسنده) ولی‌پور، عبدالله (مقدمه‌نویس)
    ناشرسوره مهر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    چاپاول
    شابک3ـ3470ـ03ـ600ـ978
    کد کنگره

    چهار عنصر تألیف عبدالقادر بیدل دهلوی، با مقدمه و تصحیح دکتر عبدالله ولی‌پور؛ این کتاب مفصل‌ترین اثر منثور آمیخته به شعر بیدل است که تعداد ابیات آن 2675 یا 2685 بیت می‌باشد. تاریخ تصنیف این اثر سال 1095 و تاریخ ختم آن 1116 قمری است. بنابراین نوشتن این اثر حدود 21 سال طول کشیده است.

    ساختار

    کتاب از چهار عنصر تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    تذکره‌هایی که دربارۀ بیدل دهلوی نوشته‌های و روایت «چهار عنصر» نیز آن را تأیید می‌کند، او را اینگونه معرفی کرده‌اند: نامش عبدالقادر و نام پدرش عبدالخالق بود. بیدل در این کتاب با عبارت ابوالمعانی و در رباعیات با عنوان لسان الغیب از خود یاد می‌کند. هرچند او به اکبرآبادی، عظیم‌آبادی، دهلوی، بهاری، بنگالی، بخارایی، لاهوری و افغانستانی متصف گشته است.

    از مهم‌ترین اتفاقات دوران کودکی بیدل، مرگ پدرش میرزا عبدالخالق است. وقتی که بیدل تقریبا چهارونیم سال داشت، پدرش در سال 1059 قمری از جهان چشم می‌بندد و گرد یتیمی بر سروروی بیدل می‌نشیند و او را در غم بی‌پدری می‌نشاند؛ به‌گونه‌ای که طعم تلخ آن حتی در 41 سالگی هم از ذهن بیدل پاک نمی‌شود و وقتی از آن زمان و از پدر یاد می‌کند، با سوز و گداز می‌سراید.

    بیدل از هفت‌سالگی به بعد در سایۀ حمایت عمویش میرزا قلندر و دایی‌اش میرزا ظریف قرار می‌گیرد عمو وی را با فضا و فراست عارفانه می‌پروراند و دایی به قلمرو مفاهیم کلامی می‌نشاند. پارادوکسی که در ذهن و زندگی هنری بیدل اثر ژرف به جای می‌گذارد.

    او اولین شعرگویی خود را در آغاز عنصر دوم آورده است و می‌گوید: یکی از هم‌درسانش اکثر اوقات زیر زبان خود قرنفل می‌گذاشت و موقعی که شروع به صحبت می‌کرد، بوی خوش آن فضای مکتب‌خانه را پر می‌کرد. یک روز استشمام بوی خوش آن بهانه‌ای شده و شوق‌پروری کرد و این رباعی از پردۀ اندیشۀ آن کودک ده‌ساله (بیدل) گل کرد:

    یارم هرگاه در سخن می‌آید *** بوی عجیبش از دهن می‌آید

    این بوی قرنفل است یا نکهت گل **** یا رایحۀ مشک ختن می‌آید.

    کلیات بیدل که همۀ آثار منظوم و منثورش را شامل می‌شود، بنا به نوشتۀ عبدالغنی به 99 هزار بیت بالغ می‌شود و در زمان حیات بیدل نوشته شده و در تملک خود وی بود و چهارده سیر وزن داشت. چون کلیات تکمیل گردید، آن را با طلا و جواهرات وزن کردند و جواهرات را به فقرا تقسیم کردند. محیط اعظم، طلسم حیرت، طور معرفت و .... دیگر آثار بیدل هستند.

    کتاب «چهار عنصر» مفصل‌ترین اثر منثور آمیخته به شعر بیدل است که تعداد ابیات آن 2675 یا 2685 بیت می‌باشد. تاریخ تصنیف این اثر سال 1095 و تاریخ ختم آن 1116 قمری است. بنابراین نوشتن این اثر حدود 21 سال طول کشیده است.

    نویسنده در مقدمۀ «چهار عنصر»، بعد از حمد و ثنای پروردگار و نعت پیامبر اکرم (ص)، به معرفی خود می‌پردازد و سپس هدف از تصنیف کتاب را اینگونه بیان می‌کند: «تخفیف عبارت‌آرایی‌ها، شمه‌ای مطابق رنگ و بوی گلشن ظهور، از گل و خار مراتب طی کرده، ادا می‌نماید و پرده‌واری از چهرۀ شاهد نقص و کمال مدارج پی‌برده می‌گشاید، تا محتجب نماند که این نشئۀ بی‌خمار خمستان عدم از ساغر اعتبار هستی چه کشید و این نغمۀ بی‌نوایی طربگاه وحدت از ساز امتیاز کثرت چها شنید».

    پس از ذکر سبب تألیف، وجه تسمیۀ آن را اینگونه بیان می‌کند: «چون منشأ تحریر این مراتب، خامۀ عنصری ترتیب نشئۀ امکانیب است و گردۀ تصویر این حقایق، صفحۀ ما و من ترکیب نسخۀ جسمانی، خرد معنی‌سند سررشتۀ سطور به رقیمۀ مکتب بیدل رسانید و قلم تحقیق رقم، به موسوی «چهار عنصرش» ممتاز گردانید».

    نثر «چهار عنصر» پر است از استعارات و تشبیهات بکر و آرایه‌های لفظی و معنوی دیگر و ترکیبات تازه و ترکیب جملات به گونه‌ای است که تمام آنها به صورت دو به دو با هم قرینه‌اند و وجود انواع جناس‌ها و سجع‌ها و به تبع آن انواع موازنه‌ها چنان موسیقی کلام را غنا بخشیده که آن را تا مرز شعر پیش برده است. هنر عمدۀ بیدل در این است که با وجود پیچیدگی نثر این اثر، در سرتاسر آن لغات نامأنوس و غریب ـ غیر از چند واژه و اصطلاح هندی ـ خیلی کم است و برخلاف نثرهای متکلف مرسوم آن دوره که برای قرینه‌سازی جمله‌ها از اصطلاحات عجیل و غریب و عبارات عربی و کلمات و اصطلاحات غیرمأنوس استفاده می‌کردند، هیچ خبری نیست.

    «چهار عنصر» مفصل‌ترین اثر منثور آمیخته به نظم بیدل است. این اثر در اصل شرح‌‌حال خودنوشته (اتوبیوگرافی) بیدل است. شیوۀ بیان در این کتاب به این شکل است که وقتی بیدل می‌خواهد دربارۀ شیخی مطلبی بنویسد یا مشاهدات خود را دربارۀ واقعه‌ای شگفت‌انگیز بیان کند یا در موضوعی خاص بحث نماید، با مقدمه‌چینی‌هایی وارد بحث می‌شود و در مورد آن به تفصیل سخن می‌گوید و هر جا ذوقش تقاضا کند، از شعر نیز بهره می‌برد و در اثنای مطالب و حکایت‌ها، با ذکر «نکته»، گریزی به مسائل فلسفی و کلامی و عرفانی می‌زند و اندیشه‌های عمیق خود را بیان می‌کند.

    این کتاب چنان‌که از نام آن نیز برمی‌آید، به چهار فصل تقسیم می‌شود و هر عنصر دربارۀ موضوعی خاص بحث می‌کند. بیدل برای هر فصل با کلمات آهنگین و شاعرانه عنوانی انتخاب کرده است. کتاب مطابق مرسوم با «تحمیدیه» شروع شده و بیدل با عباراتی بلیغ و عارفانه به ستایش ذات احدیت می‌پردازد. در عنصر اول از گرمی‌های صحبت مشایخ و ماجراهای دوران کودکی خود سخن می‌راند و آن را به عنصر «آتش» نسبت می‌دهد. سپس دربارۀ ولادت، دورۀ رضاعت، راجع به مرگ پدر، به مکتب رفتن، تیزهوشی خود، ختم قرآن در عرض هفت ماه، اشتغال به صرف و نحو عربی و مطالعۀ نظم و نثر فارسی و ... سخن می‌گوید. ضمن بیان این مطالب، هر جا که ذوقش بکشد، غزل، رباعی، مثنوی، قطعه، یا فردی انشا می‌کند و گاهی نیز به اقتضای مطالب، گریزی به مسائل عرفانی می‌زند و اندیشه‌های عمیق فلسفی و کلامی خود را به صورت منثور یا منظوم با ذکر «نکته» بیان می‌کند.

    عنصر دوم به چگونگی سرودن بعضی اشعار خاص بیدل اختصاص دارد. پس از تمهیدی کوتاه، وارد موضوع اصلی می‌شود و در مورد ده قالب شعری که سرایش آنها همراه با وقایع عجیب و جالب بوده، شرح می‌دهد.

    عنصر سوم حاوی هشت قطعه نثر است که هر یک از آنها دربردارندۀ اندیشه‌های عالی عرفانی و فلسفی و نگاه ادبی بیدل می‌باشند. بیدل در قسمت مقدمه بحث ادبی را پیش می‌کشد و تفاوت‌های نظم و نثر را شرح می‌دهد و اظهار می‌کند در حقیقت این دو تفاوت چندانی با هم ندارند و نظم‌های متین، نثر مجمل‌اند و نثرهای رنگین، نظم مفصل. بنابراین در نظر بیدل نظم و نثر در کیفیت یکسان هستند و تنها تفاوت آنها در کمیت‌شان است.

    بیدل در عنصر چهارم از وقایع عجیب و غریبی سخن می‌گوید که در طول زندگانی خود آنها را مشاهده کرده است. تعداد کلی این وقایع شگفت‌انگیز دوازده مورد است. وی در مقدمه و اثنای این وقایع، تأملات عمیق فلسفی و دقایق بلند عرفانی را نیز شرح می‌دهد.

    بنای تصحیح در این کتاب، بر چهار نسخۀ شناسایی‌شده در ایران است که دو نسخه از آنها در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و یک نسخه در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و یک نسخه هم در کتابخانۀ ملی مضبوط است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها