الطفل فى الشریعة الإسلامیة و منهج التربیة النبویة
الطفل فى الشریعة الإسلامیة و منهج التربیة النبویة | |
---|---|
پدیدآوران | جبار، سهام مهدی (نویسنده) |
ناشر | المکتبة العصریة |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1997م / 1417ق |
چاپ | یکم |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
الطفل فى الشریعة الإسلامیة و منهج التربیة النبویة، اثر سهام مهدی جبار، دیدگاه اسلام نسبت به کودک با توجه به قرآن و منابع اهل سنت مورد بررسی قرار داده است.
در این اثر چهار فصلى که پایاننامه کارشناسى ارشد خانم سهام مهدى جبار در رشته بررسیهای اسلامى در دانشکدۀ بررسیهای اسلامى امام اوزاعى است، با استناد به قرآن و منابع اهل سنت، دیدگاه اسلام نسبت به کودک بررسى مىشود تا ثابت شود که اسلام برترین نظام را براى کودک و تربیت همهجانبۀ او پیشرو نهاده است.
در فصل یکم، به مقدمات مىپردازد و از روش بحث و مشکلات تحقیق مىگوید و اهمیت و هدفهای آن را یاد مىکند و به پیشینۀ تحقیقاتى این بحث اشاره مىکند و چند اثر را در این باره نام مىبرد و با اشاره به پیوند این اثر با آثار مشابه آن، چکیدۀ مطالب کتاب را مىآورد. در فصل دوم، مفهوم لغوى و اصطلاحى تربیت را بازگو مىکند. به تأثیر تربیت بر فرد و اجتماع اشاره مىکند و عوامل تربیت را به دو دسته تقسیم مىکند: ا) گروه خودآگاه(العصور المقصودة)که با قصد و اراده و آگاهانه در فرآیند تربیت شرکت مىکنند؛ مانند: خانه، مدرسه و دوستان؛ ب)عوامل خودفرما(غیر المقصودة)که ناخودآگاه و بىدخالت و خواست کسى در فرآیند تربیت مؤثر مىافتند؛ مانند: وراثت، محیط و شرایط جغرافیایى، بازیهای آزاد و بىبرنامه کودکان، و محیط اجتماعى به معناى عام آنکه شامل تمدن، سنتها، ارزشها و نظامها و عرف عام است. پس از این به تربیت در عهد باستان و قرون وسطى مىپردازد تا مىرسد به تربیت عربى-اسلامى و از تربیت در جامعۀ اسلامى یاد مىکند و برخى از ناموران تربیت اسلامى را نام مىبرد. سپس به تربیت در اسلام نظر مىکند و با بازنمود هدفها و ویژگیهای آن، به تربیت نوین مىپردازد و از برخى از مربیان بنام آن یاد مىکند.
در فصل سوم، از کودک در قرآن مىگوید و نخست به حقوق کودک پیش از ولادت اشاره مىکند و از این رهگذر، کودک(الطفل) را در لغت و اصطلاح معنا مىکند و از مفهوم آن در روانشناسى نوین مىگوید و معناى کودکى را مىآورد. آنگاه به معناى خانواده در لغت، اصطلاح، جامعهشناسى و اسلام مىپردازد و از وظایف آن یاد مىکند و از عناصر تشکیلدهندۀ خانواده مىگوید. به مفهوم اسلامى تولید مثل اشاره مىکند و هدفهای ازدواج را مىآورد و از مصالح فردى و اجتماعى آن یاد مىکند. مبانى گزینش همسر را براى داشتن فرزند بهتر یادآور مىشود و از ویژگیهای همسر مطلوب مىگوید.
آنگاه به چگونگى تربیت و نگهدارى کودک در چهارچوب مفاهیم اسلامى مىپردازد و از قواعد اسلامى تربیت عملى کودک مىگوید و به گزینش مادر صالح، پرهیز از ازدواج با خویشاوندان، آماده کردن کودک براى زندگى، الگوى نمونه بودن خانواده و مربیان، ایجاد اعتماد بهنفس و حس مسئولیت در کودک و رسیدگى پیوسته به کودک مىپردازد.
پس از این از توجه اسلام به دوران جنینى یاد مىکند و با تعریف جنین، از مراحل رشد آن مىگوید و به وظایف پدر و مادر در نگهدارى و مراقبت از آن مىپردازد و به حکم فقهى از میان بردن جنین اشاره مىکند و از حقوق مالى جنین(ارث، وصیت، وقف) مىگوید. سپس به حقوق کودک از هنگام ولادت تا پایان دو سالگى مىپردازد(حق حیات، حق نسب، حق رضاع، نام نیک، عقیقه، ختنه، تراش موى سر، حضانت و تحت حمایت بودن، حق نفقه و حق تعلیم و تربیت).
فصل چهارم، کاوشى است در سیرۀ پیامبر اکرم(ص)در تربیت ابعاد گوناگون شخصیت کودک از دو سالگى تا بلوغ. نگارنده، این فصل را که بسیار بلند و نزدیک به دوسوم کتاب است در هفت بهره سامان مىدهد و در هر بهره به تربیت بعدى از شخصیت کودک اشاره مىکند. در بهرۀ نخست از پرورش اعتقادى کودک مىگوید و براى آن نه رکن برمىشمارد و هریک را شرح مىدهد: 1)احیاى فطرت توحیدى کودک؛ 2)تثبیت باور خداى یگانه و تعمیق محبت به او؛ 3)در جان نشاندن دوستى پیامبر اکرم(ص)؛ 4)ایجاد ایمان به فرشتگان؛ 5)ایمان به کتابهای آسمانى و رسولان؛ 6)ایمان به روز جزا؛ 7)ایمان به قضا و قدر؛ 8)آموزش قرآن و سنت نبوى به کودک؛ 9)ایجاد ثبات قدم در عقاید و روحیۀ فداکارى در راه آن. در بهرۀ دوم به پرورش بعد عبادى شخصیت کودک مىپردازد و عبادت را همزاد اعتقاد مىخواند و آنها را جدایىناپذیر مىداند و پس از بازنمود زیرساختهای پنجگانۀ اسلام به ارکان چهارگانۀ پرستش(نماز، روزه، زکات و حج)مىرسد و هریک را بشرح مىکاود. آنگاه به بهرۀ سوم و پرورش اخلاقى کودک نظر مىکند و یادآور مىشود که تربیت اخلاقى، روح تربیت اسلامى است و پس از تعریف اخلاق و ادب و تهذیب، ارکان ششگانۀ تربیت اخلاقى را بازمىشکافد؛ 1)تأدیب کودک(آداب رفتار با پدر و مادر، احترام به آنها، آداب برادرى، احترام به معلم، همسایه، آداب اجازه گرفتن براى ورود به جایى، آداب سخن و سلام، آداب ظاهر چون لباس و آرایش موى سر، آداب خوردن و آشامیدن، آداب نشست و برخاست، آداب هنگام گوش به قرائت قرآن)؛ 2)حیا؛ 3) راستى و پرهیز از دروغ؛ 4)امانتدارى و دورى از خیانت؛ 5) رازدارى؛ 6)گذشت و فروتنى و پاکى از کینه.
در بهرۀ چهارم، به ترتیب علمى و فکرى کودک مىپردازد و از معنا و ماهیت علم مىگوید و به دعوت شرع به علم نظر مىکند و به علم در قرآن و سنت نبوى اشاره مىکند و علمى را که قرآن و سنت بدان مىخواند یادآور مىشود و از توجه پیامبر اکرم(ص)به آموزش مىگوید. سپس از تشویق سنت به آموزش کودکان یاد مىکند و سن آغاز آموزش کودک را مىآورد و به اهمیت و نقش آموزگار شایسته و صالح در تربیت کودک اشاره مىکند و اهمیت توجه به معلم را گوشزد مىکند و به نقش مدرسه در تربیت کودک و زیان مدارس بیگانه مىپردازد و از نیازهای اساسى کودک که از طریق مدرسه برآورده مىشود مىگوید. آنگاه به لزوم آموزش زبان اشاره مىکند و از تدریج در آموزش مىگوید و از بایستى توجه به استعدادهای کودک و رعایت تفاوتهای فردى یاد مىکند و به نقش تربیتى کتابخانه در منزل مىپردازد. پرداخت نقش مسجد در تربیت اسلامى فراز فرجامین این بهره است. در بهرۀ پنجم، از تربیت جسمى و بهداشت کودک مىگوید و پس از اشاره به اهمیت بهداشت و تندرستى در زندگى فرد و جامعه، ارکان هفتگانۀ اینگونه تربیت را شرح و شماره مىکند: 1)ورزش و تمرینهای بدنى؛ 2)گسترش زمینه بازى و ورزش براى کودک؛ 3)برگذارى مسابقههای ورزشى و بازى بزرگترها با کودکان؛ 4)پیروى از سنت نبوى در خوردن و آشامیدن(رعایت اعتدال در خوردن، پرهیز از خوراکى حرام، جوش نیک)؛ 5)پیروى از سنت نبوى در خوابیدن؛ 6)توجه به بهداشت کودک؛ 7)دور داشتن کودک از بیماریهای واگیردار.
بهرۀ ششم دربارۀ پرورش عاطفى و روحى کودک است و در آن پس از بازشکافت معناى عاطفه و چگونگى شکلگیرى عاطفه و نقش آن در رفتار، نفس را از نگاه لغت، قرآن، سنت و فلسفه تعریف مىکند و سلامت روانى و مبانى آن را مىآورد و به نیازهای روحى و روش برآوردن آنها اشاره مىکند. آنگاه از ارکان تربیت عاطفى و روحى اینگونه یاد مىکند: 1)نرمخویى در رفتار با کودکان؛ 2)بازى، شوخى، صمیمیت و کودکى کردن با کودکان؛ 3) رعایت مساوات و عدالت میان کودکان؛ 4)پرورش اعتماد بهنفس در کودک؛ 5)توجه ویژه به دختران و یتیمان؛ 6)پرورش شجاعت ادبى در کودک و ایجاد روحیۀ رقابت سازنده در آنها؛ 7)پرهیز از خشونت و روى کردن به مهربانى در تربیت کودک. تربیت شخصیت و بعد اجتماعى کودک در بهره پایانى کتاب کندوکاو مىشود.
براى این کار نخست جامعه را در لغت و اصطلاح تعریف مىکند و از محیط اجتماعى کودک مىگوید. آنگاه به ارکان ششگانه آن مىپردازد: 1)پرورش روحیه تعاون، برادرى و زیست اجتماعى در کودک؛ 2)عادت دادن کودک بر نیکوکارى و خیرخواهى و مهربانى به دیگران؛ 3)عادت دادن کودک به رعایت آداب معاشرت و سنتهای اجتماعى مقبول؛ 4)پرورش توجه کودک به جمع و افزایش آگاهى او به همکارى با جمع؛ 5)پرورش روابط کودک با دیگر کودکان؛ 6)پرورش آزادگى در کودک[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص277-281
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش