تاریخ فلسفه اشراق از سهروردی تا علامه طباطبایی
تاريخ فلسفه اشراق (از سهروردي تا علامه طباطبايي) | |
---|---|
پدیدآوران | سيدعرب، حسن (نویسنده) |
ناشر | نور اشراق |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1400ش. |
چاپ | يکم |
موضوع | اشراق (فلسفه)
فلسفه اسلامي سهروردي، يحيي بن حبش، 549؟-587ق. -- ديدگاه درباره اشراق (فلسفه) |
کد کنگره | 2ت9س / 37 BBR |
تاریخ فلسفه اشراق از سهروردی تا علامه طباطبایی تألیف حسن سیدعرب، این کتاب نخستین گزارش تحلیلی تاریخ فلسفۀ اشراق از شهابالدین سهروردی تاکنون است. البته این تاریخ با او آغاز نمیشود؛ زیرا تعیین مبدأ زمانی برای آن با دشواری فراوان مواجه است. تاریخ فلسفۀ اشراق ناظر به بررسی این اندیشه در مقطعی خاص است که با سهروردی آغاز میشود؛ زیرا مؤسس دومین حوزۀ فلسفی در تاریخ فلسفۀ اسلامی است.
گزارش کتاب
شارحان فلسفۀ اشراق با وجود اندیشههای متفاوت، کوشیدهاند زوایای گوناگون این فلسفه را تفسیر و تحلیل کنند و غالب آثار برجایمانده نشان میدهد که در این رهیافت تا اندازۀ زیادی موفق بودهاند. رویکرد به فلسفۀ اشراق در ادوار مختلف، بر اساس نوع مواجهۀ شارحان معین میگردد. فرازوفرود این سیر تاریخی گاه متأثر از حوادثی است که نقش تعیینکننده دارد؛ بنابراین نمیتوان عهد پس از سهروردی را تاکنون بدون بررسی این عوامل قابل گزارش دانست؛ زیرا فلسفۀ او در هر دوره، نسبتی ویژه با علوم و معارف عقلی و شهودی دارد و به طور مشخص هنگامی که با اندیشۀ یکی از شارحان بزرگ میآمیزد، این تأثر بیش از ادوار قبل نمایان میگردد.
این کتاب نخستین گزارش تحلیلی تاریخ فلسفۀ اشراق از شهابالدین سهروردی تاکنون است. البته این تاریخ با او آغاز نمیشود؛ زیرا تعیین مبدأ زمانی برای آن با دشواری فراوان مواجه است. تاریخ فلسفۀ اشراق ناظر به بررسی این اندیشه در مقطعی خاص است که با سهروردی آغاز میشود؛ زیرا مؤسس دومین حوزۀ فلسفی در تاریخ فلسفۀ اسلامی است. اگر بتوان بخشی از این تاریخ را گزارش کرد، بهضرورت مبدأ آن سهروردی است و متصلکردن آن به عهد کنونی، ادوار مختلف آن را نشان میدهد.
با حضور ابن کمونه تا اندازۀ زیادی اندیشههای سهروردی ناظر به بررسی مقایسهای میگردد و این کوشش در قلمرو ادیان و اندیشههای عقلی صورت گرفته است. رویکرد وی موجب شد فلسفۀ اشراق گسترش بیشتری یابد و تأثیر آن عمیقتر گردد. ابن کمونه مفسر و نیز معرف فلسفۀ اشراق است و سهم بزرگی در این میان دارد. شهرزوری (متوفی حدود 687 ق) برخلاف شاگرد مشهور سهروردی نبوده، اما در تاریخ فلسفۀ اشراق به عنوان نخستین شارحان این فلسفه مشهور است. این توجه به سبب شرح مهم او به «حکمة الاشراق» است که از جنبههای مختلف تفاوت ویژه با شروح مشابه پس از خود دارد. او میکوشد سنت فلسفۀ اشراق را حفظ کند و آن را تداوم بخشد. او برای این اهتمام نیازمند نظر عمیق به تمام نوشتههای سهروردی و همچنین تدوین زندگینامۀ اوست؛ بنابراین مهمترین شرححال و نیز فهرست نوشتههای سهروردی را در «نزهة الارواح» گزارش کرده است.
شرح قطبالدین شیرازی به «حکمة الاشراق» با وجود نزدیکی متن و سیاق آن به شرح «حکمة الاشراق» سهروردی، تا ادوار اخیر به عنوان درسنامۀ فلسفۀ اشراق رایج شده است. جامعیت قطبالدین شیرازی در علوم گوناگون و شهرت عام او موجب شهرت شرح وی شد و بیش از دیگر نوشتههای او مورد توجه دوستداران علوم عقلی قرار گرفت. بدون نظر به وی و جایگاه شرح او در سنت تاریخ فلسفۀ اشراق نمیتوان از رویدادهای حوزۀ فلسفی شیراز سخن گفت؛ زیرا یکی از مهمترین شخصیتهای علمی و اشراقی این حوزه و البته تاریخ فلسفۀ اسلامی محسوب میشود.
با حضور جلالالدین دوانی نیز فلسفۀ اشراق در حوزۀ فلسفی شیراز بیش از گذشته رسمی شد. طریق تفکر و شیوۀ رویکرد او به این فلسفه متفاوت با متفکران ادوار پیشین است. دوانی فلسفۀ اشراق را در قلمرو مطالب مطرحشده در «هیاکل النور» سهروردی تفسیر میکند و از اینرو شرحی ماندگار و فراگیر از خود برجای گذاشت.
بخش عمدۀ نشاط فکری در حوزۀ فلسفی شیراز مربوط به مباحثات دوانی و غیاثالدین دشتکی دربارۀ فلسفۀ اشراق است. دشتکی دومین شخصیت اشراقی شیراز است و او نیز شرح مفصلی به «هیاکل النور» نوشته است. او غالب آموزههای خود در قلمرو علوم عقلی و نقلی را با فلسفۀ اشراق استحکام میبخشد و این تمایل ویژه در اندیشههای عرفانی برجایمانده از او پیداست. مناظرۀ او با دوانی موجب گردید اندیشۀ سهروردی بیش از گذشته در حوزۀ فلسفی اشراق عمیق و مؤثر گردد.
با نظر ملاصدرا به فلسفۀ اشراق، این اندیشه بیش از گذشته معرفی شد و اگرچه رویکرد وی تا اندازۀ زیادی انتقادی است؛ اما منشأ ترویج این فلسفه به ادوار سپسین در حوزههای فلسفی محسوب میشود. دیدگاههای او در تعلیقههای مفصلی که به شرح «حکمة الاشراق» قطبالدین شیرازی نوشته، مطرح شده است.
عهد ملاصدرا تا علامه طباطبایی مربوط به شارحان و تعلیقهنویسان و محشیان فلسفۀ اشراق است. آنان در این دوره از میراث پیشینیان بهره بردهاند. رویکردهای مهم این دوره به تاریخ فلسفۀ اشراق، برگرفته از نگاه ملاصدرا به این فلسفه است و بنابراین حوالت تاریخی این عهد، قرائت صدرایی از فلسفۀ اشراق است؛ زیرا در این دوره به طور جدی مسئلۀ اصالت وجود و ماهیت طرح میشود و پارهای از کوششهای متداول در فهم اندیشۀ سهروردی ناظر به اصالت ماهیت میگردد.
دامنۀ جغرافیایی فلسفۀ اشراق در شبه قارۀ هند، جهان عرب و غرب نشانگر اقبال عمده به اندیشههای سهروردی است. البته میتوان آسیای صغیر را هم به این مجموعه افزود؛ زیرا بعضی از متون اشراقی متعلق به این سرزمین است. رویکرد به فلسفۀ اشراق در شبه قاره تا اندازۀ زیادی متأثر از حوزۀ فلسفی شیراز و اصفهان است. در این کتاب به تفصیل این دورهها بررسی شدهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات