چهره‌های مهر در باستان‌شناسی و ادبیات

    از ویکی‌نور
    چهره‌های مهر در باستان‌شناسی و ادبیات
    چهره‌های مهر در باستان‌شناسی و ادبیات
    پدیدآورانبیوار، دیوید (نویسنده) بهرامی، عسکر (مترجم)
    ناشرماهی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    چاپاول
    شابک8ـ303ـ209ـ964ـ978
    کد کنگره

    چهره‌های مهر در باستان‌شناسی و ادبیات تألیف دیوید بیوار، ترجمه عسکر بهرامی؛ طی این فصول نویسنده کوشیده از شواهد کیش باطنی مهر طرحی به دست دهد، به‌ویژه از وجه ایرانی این آیین. در واقع نویسنده می‌کوشد حتی آنگاه که منابع لازم برای بررسی این کیش در درازنای زمان و بر پهنۀ نقشۀ جغرافیا پراکنده بوده‌اند، باورهای مهری را همچون پدیده‌ای یکپارچه در نظر آورد.

    ساختار

    کتاب در چهار فصل و سه پیوست به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    کیش مهر یکی از بحث‌انگیزترین موضوعات تاریخ ادیان است و حتی دربارۀ برخی مباحث بنیادین آن از جمله شرقی یا غربی بودن خاستگاهش نیز توافق چندانی میان متخصصان وجود ندارد. انتشار صدها کتاب و مقاله دربارۀ جنبه‌های گوناگونی ایزد مهر، کیش او تأثیراتش بر ادیان، به‌ویژه مسیحیت گویای اهمیت کیش مهر و با این وجود پراکندگی آرا در باب آن است. این کتاب مجموعۀ چهار سخنرانی نویسنده به همراه سه پیوست است. مباحث و نکات مطرح‌شده در این سخنرانی‌ها بسیار گسترده و پیچیده‌اند. طی این فصول نویسنده کوشیده از شواهد کیش باطنی مهر طرحی به دست دهد، به‌ویژه از وجه ایرانی این آیین. در واقع نویسنده می‌کوشد حتی آنگاه که منابع لازم برای بررسی این کیش در درازنای زمان و بر پهنۀ نقشۀ جغرافیا پراکنده بوده‌اند، باورهای مهری را همچون پدیده‌ای یکپارچه در نظر آورد.

    در فصل نخست نویسنده نگاهی دقیق‌تر انداخته به شواهد مربوط به یکی از فراگیرترین و با این وجود ناشناخته‌ترین ادیان تاریخ جهان یعنی کیش مهر. این شواهد از نظر زمانی و مکانی بسیار پراکنده‌اند. نویسنده می‌کوشد از شواهد باستان‌شناختی حضور کیش مهر در ایران و خاور نزدیک بهره گیرد و تا آنجا که امکان دارد آنها را با سرنخ‌های ادبی و تاریخی هماهنگ سازد. در این راستا می‌کوشد نشان دهد این داده‌ها تا کجا با شواهد مربوط به این دین در امپراتوری روم که از آن به نام کیش مهر روی یاد می‌شود، پیوند دارد. این فصل با بررسی اصطلاح «خشترپتی» در کتیبۀ سه‌زبانۀ کسانتوس به پایان می‌رسد. بنابر بررسی یادشده، می‌توان نتیجه گرفت که این ایزد بیانگر اقب یا به عبارتی دقیق‌تر تجلی‌ای از ایزد ایرانی مهر است.

    تجلیات پنج‌گانه‌ای که در «شاپورگان» از آنها نام برده شده، خشترپتی را دربر نمی‌گیرند؛ با این همه گویا هر کس که با روال آزمون‌های هوش امروزی آشنا باشد، می‌تواند با اطمینان بگوید این زنجیرۀ صفات چهارگانه به کجا ختم می‌شود؛ یعنی پس از مانبدیزد (ایزد نگهبان خانه)، ویسبدیزد (ایزد نگهبان خاندان)، زندبدیزد (ایزد نگهبان قبیله)، دهیبد (ایزد نگهبان ایالت)، باید آخرین اصطلاح بیاید که چیزی نیست جز شهربد یزد (نگهبان قلمرو پادشاهی). در فصل دوم این پنج تجلی بررسی شده است.

    در فصل سوم در باب برخی شواهد باستان‌شناختی مرتبط با کیش مهر بحث شده است. همۀ این شواهد در گذشته با مهر پیوندی نداشته‌اند و برای ثابت‌کردن ارتباط‌شان با آن به استدلالاتی نیاز است. مباحث عمده‌ای که به آنها پرداخته شده، بدین قرارند: نبرد شیر و گاو نر و مجلس گاوکشی، «فن مهری» و آگاهی اسکندر از کیش مهر، آگاهی افلاطون از کیش مهر، پلاتو شاه باکتریا، و سرانجام برخی برگردان‌های شخصیت سرشیر.

    در فصل چهارم به مسئلۀ بحث‌برانگیز بقایای احتمالی مهرپرستی باطنی در دورۀ ساسانی پرداخته شده است. آموزنده‌ترین شمایل مربوط به این موضوع، یعنی دیوارنگارۀ شکار در دورا ـ اوروپوس نقطۀ آغاز بحث قرار داده شده است. نظم و آرایش کلی این دیوارنگاره آشکارا با مضمون پربسامد شکار که بر ظروف سیمین ساسانی نقش شده است، همانندی بسیاری دارد؛ اما آیا می‌توان پذیرفت مهر کیش باطنی حتی در ایران زرتشتی دورۀ ساسانی به‌اندازه‌ای در یادها باقی بوده باشد که بتواند چنین پیام روشنی عرضه کند؟ این موضوع را باید به‌دقت بررسی کرد.

    نویسنده بر این باور است که افلاطون اطلاعات زیادی دربارۀ دین و باورهای ایرانی در اختیار داشته است و نظر کسانی که می‌گویند عباراتی در محاورات متأثر از روایات ایرانی‌اند، ابداً نامعقول نیست. در پیوست یکم به این ارتباط یعنی افلاطون و ایران پرداخته شده است.

    مفصل‌ترین متن فارسی میانه با موضوع دیدار از «جهان دیگر» کتابی است مشهور به «ارداویرازنامه». بر اساس دیباچۀ این متن، پس از تجزیۀ جامعۀ زرتشتی بر اثر حملۀ اسکندر، انجمنی از مغ‌مردان و دستوران اصلاح‌اندیش در آتشکدۀ مرکزی، آدور فربی (یا آذرفرنبغ) فارس گرد هم می‌آیند. آنان پس از نیایش‌های بسیار به بحث می‌نشینند تا برای بازسازی و تثبیت دوبارۀ پیوند میان جامعه و نیروهای مینوی چاره‌ای بیندیشند. آنها ابتدا هفت مرد فرزانه را به نامزدی مقام سفیر جهانیان برمی‌گزینند، سپس این گروه به سه نفر فرومی‌کاهد و سرانجام قرعه به نام ارداویراز می‌افتد که متن پیوسته بر پایبندی تزلزل‌ناپذیرش به ضوابط زرتشتی تأکید می‌کند. پیوست دوم دربارۀ سنت ایرانی و دیدار از جهان دیگر بر اساس این متن است.

    پیوست سوم کتاب، روایت کم‌وبیش فشردۀ کتاب «نورافکن» نوشتۀ میردریکوندی است که توسط جان اف.بی.همینگ به زبان انگلیسی ویراسته شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها