تاريخ نجد (ابن غنام)
تاريخ نجد(ابن غنام، حسین) | |
---|---|
پدیدآوران | ابن غنام، حسین (نويسنده)
اسد، ناصرالدین (محقق) ال شیخ، محمد بن ابراهیم (مصحح) |
ناشر | دار الشروق |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1415ق - 1994م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2ت2 14 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ نجد، اثر ابن غنّام، حسین بن ابیبکر بن غنام (درگذشته ۱۲۲۵ق)، مورّخ، فقیه، ادیب و از مشایخ وهابی است. نام اصلی کتاب «روضة الأفكار و الأفهام لمُرتاد حال الإمام و تعداد غزوات ذَويالإسلام» است. او این کتاب را به درخواست محمد بن عبدالوهاب نوشت. ناصرالدین اسد، پژوهش این اثر را انجام داده است.
«تاريخ نجد»، در چهار بخش سامان یافته است.؛ ابن غنّام در نخستین بخش به تشریح احوال مسلمانان و سرنوشت اسلام در عربستان و دیگر کشورهای اسلامی نظیر مصر، یمن، شام و عراق پرداخته و از برخی باورها و آداب و رسوم مسلمانان چون زیارت قبور و اعتقاد به نذور و طلب شفاعت از اولیاءالله، که به ظنّ او بدعت در اسلام است، بهشدّت انتقاد کرده است. او با استناد به احادیث و روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در زمینه رد این باورها، آنان را به شرک و کفر متهم ساخته، زمینه را برای توجیه افکار وهابیت آماده میکند، تا در فصلهای بعدی درباره آنها توضیح دهد.
بخش دوم، شرحی بر جزئیات زندگی شیخ محمد بن عبدالوهاب و چگونگی به شهرت رسیدن او و تأثیر افکار و باورهایش بر مردم و شیوخ معاصرش است.
بخش سوم، با عنوان «غزوات» قدیمترین وقایع جنبش وهابیت را در بر دارد. ابن غنّام رخدادها را با حوادث ۱۱۵۹ق/۱۷۴۶م، آغاز میکند؛ یعنی یک سال پس از آنکه ابن عبدالوهاب مجبور به ترک عُیینه در نجد شد و در درعیه پناه گرفت. ابن غنام باآنکه تا ۱۲۲۵ق، زنده بوده، فقط تا ۱۲۱۲ق، رخدادها را شرح کرده است.
بخش چهارم، که گستردهترین بخش کتاب است، ویژه آرا و دیدگاههای ابن عبدالوهاب و نامهها و پیامهای او است. ابن غنّام، جزئیات کیش وهابیت و دیدگاهها و فتاوای ابن عبدالوهاب را شرح کرده است.
تاریخ ابن غنام به علت ثبت دقیق مراحل پیشرفت و گسترش وهابیت و نقل رخدادهایی که خودش آنها را دیده، بسیار اهمیت دارد؛ ازاینرو، بیشتر نویسندگانی که درباره تاریخ معاصر جزیرةالعرب پژوهش نمودهاند، از آثار او بهره گرفته و به آنها استناد کردهاند[۱]. درباره پژوهش دکتر اسد گفته میشود که او کتاب را تحریف کرده، اضافاتی در آن آورده است؛ اسد رخداد یورش بردگان به محمد بن عبدالوهاب (که در نسخههای قدیمیتر نبوده است) را به نسخه تازه افزوده است. دیگر اینکه، ابن غنام دلیل سفر محمد بن عبدالوهاب به عُیَینه و رفتن نزد ابن معمّر را پذیرفتنِ دعوت ابن عبدالوهاب از سوی او دانسته، اما اثری از این دعوت در نسخه دکتر اسد نیست.
نقد و بررسی تاريخ نجد
به باور برخی، ادبیات سجعگونه «تاريخ نجد»، از درک آسان و راحت آن مانع میشود. همچنین، از ظاهر کتاب چنین برمیآید که نویسنده بسیار متأثر از ابن عبدالوهاب بوده، بینهایت شیفته مذهب وهابیت شده است؛ بنابراین، همچون او، مسلمانان عصر خویش را بدتر از مشرکان صدر اسلام دانسته و آغاز جنگهای ابن عبدالوهاب را به فتوحات مسلمانان در صدر اسلام تشبیه کرده است. او مانند محمد بن عبدالوهاب مسلمانانِ دورانهای گذشته را مشرک و گمراه میداند که این شرک و گمراهی همه سرزمینهای مسلمانان را فراگرفته تا جاییکه شِرکشان از آنچه مسیحیان انجام میدهند، بسیار بزرگتر بوده است؛ ازاینرو، او به ارتداد مسلمانان حکم کرده، زمینه را برای ترویج باورهای وهابیت فراهم میآورد.
ابن غنام، مورخی جانبدار است؛ او در بخش بزرگی از کتاب، از ابن عبدالوهاب گزارشهایی میدهد که مورخان وهابیِ معاصرش، به آنها اشاره نکردهاند. در مقایسهای که میان دو کتاب «تاريخ نجد» ابن غنام و «عنوان المجد»، نوشته عثمان بن عبدالله بن بشر (درگذشته 1290ق) انجام یافته، این جانبداری آشکار است. صفاتی مانند تیزهوشی، زیرکی و حفظ قرآن در دهسالگی را که برای ابن عبدالوهاب برمیشمرد و از شگفتزدگی پدرش از استعدادهای او سخن میگوید، تا جایی که از آرای پسر بهرهها میبرد و یا اینکه پسر پیش از دوازدهسالگی بالغ میشود و پدر برایش همسری برمیگزیند، هیچکدام در کتاب ابن بشر، که اثر مفصلتری است، یافت نمیشود. ابن غنام همچنین، از گزارشهایی که چهره محمد بن عبدالوهاب را خدشهدار مینماید، پرهیز میکند. او همچنین اختلاف ابن عبدالوهاب با پدرش را در آغاز اظهار تفکراتش، که ابن بشر، آلوسی و دیگران گزارش کردهاند، نادیده گرفته، از رابطه صمیمی پدر و پسر سخن میگوید و مدعی است که عبدالوهاب بن سلیمان، که خود قاضی عُیَینه و حُریملاء است، از پسرش در احکام بهرهها برده است؛ درحالیکه «البانی» میگوید: «محمد بن عبدالوهاب شناختی از احادیث و علوم مربوط به آن نداشت. ابن تیمیه تلاش بسیاری برای برحذر داشتنِ مردم از تمسک به احادیث ضعیف در فقه و عقاید سلفی داشت، ولی بالعکس، محمد بن عبدالوهاب توجهی به این امر در فقه و حدیث نداشت و در واقع، شناختی از این علوم نداشت». البانی برای اثبات این مدعا به رساله «آداب المشي إلی الصلاة» استناد میکند. اینها همه، از رتبه «تاريخ نجد»، بااینکه کهنترین و متقدمترین تاریخ در باب جنبش وهابیت است، در مقایسه با «عنوان المجد» در نزد پژوهشگران کاسته است؛ حتی ابن بشر، مورخ بزرگ وهابی در منابعش از کتاب او نام نبرده (هرچند بدان اشاره تلویحی نموده است)؛ زیرا ابن غنام به افراط و تکفیر مسلمانان متهم است و اینگونه تندرویها چهرهای خشن و منفور از وهابیت برجای میگذارد[۲].
پانویس
منابع مقاله
- فاتحینژاد، عنایتالله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377ش.
- موحدیپور، محمدعلی، «بررسی کتاب تاريخ نجد نوشته حسین بن غنام»، سراج منیر، تابستان 1390 - شماره 2:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/882075