مدارس عشایری ایران در دورۀ پهلوی
مدارس عشایری ایران در دورۀ پهلوی | |
---|---|
پدیدآوران | ملک زاده، الهام (نویسنده) |
ناشر | نشر شیرازه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ |
شابک | 1-11-6578-964-978 |
موضوع | آموزش عشایری -- ایران -- تاریخ -- ۱۳۰۴-۱۳۵۷,omadsB -- Education -- History -- Iran -- 5291-8791,ایلات و عشایر -- ایران -- تاریخ -- قرن ۱۴,omadsB -- Iran -- History -- century th02,ایران -- تاریخ -- پهلوی، ۱۳۰۴ - ۱۳۵۷,ranB -- History -- 8791 - 5291 ,Pahlavi |
کد کنگره | LC ۳۵۱۷/م۸م۴ |
مدارس عشایری ایران در دورۀ پهلوی تألیف الهام ملک زاده، اثر پیش رو که متکی بر اسناد آرشیوی است از نخستین گامهایی به شمار میرود که افزون بر ارائۀ آگاهیهای فراوان دربارۀ دارالتربیهها و مدارس عشایر دورۀ رضاشاه، در خصوص مدارس عشایری در سالهای 1357- 1320، نیز با توجه به منابع دست اول به ویژه آثار محمد بهمن بیگی، اطلاعات مهم و شایانی در اختیار خواننده قرار میدهد.
گزارش کتاب
پیشینۀ ایجاد مدرسه یا مکتب خانۀ عشایری را می توان به حدود هفتصد سال پیش نسبت داد که به دستور سلطان محمد خدابنده الجایتو(چهارمین پادشاه صفوی) مدرسۀ سیار ایجاد شد و طبعا همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و وصاف الحضره (از ادیبان و شاعران سدۀ هفتم و هشتم هجری) آن را «مدرسۀ سیار سلطانی» که سوادآموزی به شیوۀ سنتی رایج بود، خوانده است. تا پیش از سال 1370 که مدارس عشایری مدرن دولتی در قالب دارالتربیۀ عشایری احداث شد، سوادآموزی مدرن در بین کوچ نشینان رواج نداشت. اما همرا با ظهور عصر جدید، بنیاد بسیاری از نهادهای سنتی دگرگون شد و پیشرفتهای شگفت انگیز دانش بشری، دستگاه تعلیم و تربیت عمومی نیز در بسیاری از کشورها به تدریج از شیوههای سنتی و کهنه فاصله گرفت و با پیدایش نظریههای نوین دچار تحول و تطور شد. تا اینکه از اواخر سدۀ نوزدهم کوششهای پیشگامان تعلیم و تربیت نوین، آموزش را هرچه بیشتر با زندگی مردمان پیوند داد. در ایران نیز همگام با جنبش مشروطه خواهی، سازمان تعلیم و تربیت نوین به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های دوران گذار تلقی و در اصل نوزدهم متمم قانون اساسی «تحصیل اجباری» مطرح شد و سپس به صورت قانون مصوب درآمد. با این همه و به رغم قانونی شدن تحصیل اجباری، تا دهۀ 1340 بسیاری از کودکان و نوجوانان روستایی به خصوص جامعۀ عشایری که در کنار جامعۀ شهری و روستایی یکی از سه الگوی زیستی در کشور به شمار می رفت، از سوادآموزی در حد خواندن و نوشتن نیز محروم بودند.
مطالعه و پژوهش دربارۀ مدارس عشایری در دوران 57 سالۀ حکومت پهلوی ازیک سو به موضوع عام ایلات و عشایر ایران مربوط است، واز سوی دیگر به تاریخ تعلیم و تربیت ایران در دورۀ معاصر، که نه در آثار منتشر شده در زمینۀ ایلات و عشایر بدان توجهی در خور و شایسته شده است و نه در کتاب ها و مقالات مربوط به تاریخ آموزش و پرورش نوین ایران.
اثر پیش رو که متکی بر اسناد آرشیوی است از نخستین گام هایی به شمار می رود که افزون بر ارائۀ آگاهیهای فراوان دربارۀ دارالتربیهها و مدارس عشایر دورۀ رضاشاه، در خصوص مدارس عشایری در سال های 1357- 1320، نیز با توجه به منابع دست اول به ویژه آثار محمد بهمن بیگی، اطلاعات مهم و شایانی در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب منبع نسبتا جامعی است که علاوه بر شناخت بیشتر ایلات و عشایر ایران، به آشنایی با بخش مغفولی از تاریخ آموزش و پرورش به ویژه در منطقۀ فارس کمک میکند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران