خاندان نوبختی
خاندان نوبختی | |
---|---|
پدیدآوران | اقبال آشتیانی، عباس (نویسنده) |
ناشر | طهوری |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1357 ش |
چاپ | 3 |
موضوع | نوبختیان (خاندان) |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | CS 1419 /الف7خ2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
خاندان نوبختى از آثار عباس اقبال آشتيانى (آشتيان/ 1275- 1334ش/ رُم) است كه در آن، تاريخ و زندگانى بزرگان خاندان مشهور نوبختى را به صورت مستند و تحليلى شرح داده است. از مهمترين شخصيتهاى اين خاندان، سومين نايب خاصّ حضرت مهدى موعود(عج) حسين بن روح نوبختى و متكلم بزرگ ابواسحاق ابراهیم نوبختى مؤلّف كتاب ياقوت است كه توضيحات كافى درباره آنان در اين اثر آمده است.
ساختار
اين كتاب از مقدمه نویسنده و 15 فصل به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1- نوبخت جدّ اين خاندان، 2- ابوسهل بن نوبخت، 3- پسران ابوسهل بن نوبخت، 4- ظهور علم كلام و متكلمين اوليه، 5- فرقه شيعه و متكلمين اوليه آن، 6- ابوسهل اسماعيل بن على، 7- ابومحمدحسن بن موسى، 8- ابواسحاق ابراهیم مؤلّف كتاب ياقوت، 9- ابويعقوب اسحاق بن اسماعيل و پسرش ابوالفضل يعقوب، 10- ابوالحسين على بن عباس و پسرش ابوعبداللّه حسين، 11- شيخ ابوالقاسم حسين بن روح، 12- ابوالحسن موسى بن كبرياء، 13- ابومحمدحسن بن حسين، 14- ساير افراد خاندان نوبختى و 15- فهرست اسامى فرق شيعه يا منتسبين به ايشان.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمهاش -كه آن را در تهران آذر 1311ش نوشته- هدف و چگونگى نگارش كتاب حاضر را توضيح داده است.[۱]
- بر طبق پژوهش نویسنده: خاندان ايرانىنژاد نوبختى از جمله خانوادههاى اصيل ايرانيند كه با قبول آئين اسلام در خدمت خلفاى عبّاسى و امراى مسلمان داخل شده و از راه نشر علوم و حكمت و آداب و اداره پارهاى مشاغل ديوانى نام نيك خود را در تاريخ تمدّن اسلامى جاودان ساختند. اعضاى اين سلاله بزرگ از نيمه قرن دوّم تا اوايل قرن پنجم هجرى بيشتر در دارالخلافه بغداد مصدر كارهاى كشورى و يا در يكى از شعب علوم و ادبيّات شاخص و ممتاز بودهاند مخصوصاًً چند نفر از ايشان از پيشوايان جليلالقدر فرقه اماميّه اثنىعشريّه محسوب مىشدهاند...». سپس نویسنده افراد تأثيرگذار خاندان نوبختى را به شش طبقه (1-مترجمين كتب فارسى پهلوى به عربى و منجّمين، 2- متكلّمين امامى، 3- اصحاب و خواصّ ائمّه اثنىعشريّه، 4- ادبا و رواة اشعار، 5- كتّاب و منشيان و 6- علماى اخبار امامى) تقسيم كرده و براى هر كدام مثال آورده و توضيح داده است.[۲]
- نویسنده مجملى از احوال متكلّمين اوليه فرقه اماميّه قبل از آل نوبخت نيز ذكر كرده و از جمله به شرححال ابوجعفر مؤمن الطاق (اواسط قرن دوّم) پرداخته و چنين نوشته است كه: ابوجعفر محمّد بن نعمان از موالى كوفه است كه چون در طاق محامل در كوفه دكّان صرّافى داشته او را مؤمن الطّاق و مخالفين به مناسبت احول بودن او را شيطان الطّاق لقب دادهاند و او از معاصرين ابوحنيفه (80- 150ق) و از اصحاب حضرت امام جعفر صادق(ع) (83- 148ق) است و از قدماى شيوخ شيعه و از متكلّمين اوليّه اين فرقه محسوب مىشود و با ابوحنيفه و رؤساى معتزله و خوارج مناظرات بسيار داشته است. ابوجعفر از جمله قدماى متكلّمين شيعه است كه به عقيده تشبيه متّهم بوده است؛ مخصوصاًً معتزله در اين خصوص بر او تاختهاند و چون او از قديمترين كسانى است از اماميّه كه در باب ذات و صفات باريتعالى به تكلّم پرداخته و هنوز علم كلام مطابق مذهب اين فرقه مدوّن نشده بوده، متكلّمين ديگر اماميّه پارهاى از عقايد او را نپذيرفتهاند و از آنجمله ابومحمّد هشام بن الحكم، كتابى بر ردّ بعضى از عقايد او نوشته بوده است. وفات ابوجعفر بعد از وفات حضرت صادق(ع) اتّفاق افتاده است. ابوجعفر در تأييد مذهب شيعه و اثبات امامت حضرت اميرالمؤمنين على(ع) به رأى اين فرقه و ردّ آراء خوارج و معتزله در اين خصوص و حكم در باب جنگ جمل و طلحه و زبير و عايشه كتابها نوشته است. اصحاب او را نعمانيّه و مخالفين شيطانيّه مىخواندهاند.[۳]
- بر طبق تحقيق نویسنده: يكى از مشهورترين كتب ابومحمّد حسن بن موسى نوبختى كتاب فرق الشّيعة است كه موضوع آن شرح افتراق فرقه شيعه به فرقههاى چند از غلات و زيديّه و اماميّه و فروع اين سه شعبه و مقالات مختلفه ايشان بوده و اين كتاب به مناسبت جنبه تاريخى و اشتهار مؤلّف آن كه از متكلّمين فلسفى مشرب اماميّه است، اهميّت مخصوص داشته و مؤلّفين بعد از ابومحمّد نوبختى از آن استفاده بسيار كردهاند. سپس نویسنده به پاسخ اين پرسش پرداخته است كه: آيا فرق الشيعة موجود از ابومحمد نوبختى است؟ نویسنده با ذكر قراينى به اين پرسش پاسخ منفى داده و بر آن است كه كتاب مذكور نوشته ابوالقاسم سعد بن عبداللّه اشعرى قمّى است.[۴]
- نویسنده در مورد شرحهاى كتاب كمبرگ ولى پربار ياقوت نوشته ابواسحق ابراهیم بن نوبخت چنين نوشته است: شرح ابن ابىالحديد به دست ما نرسيده ولى شرحى كه خوشبختانه به دست ما رسيده از علّامه حلّى است كه انوار الملكوت فى شرح الياقوت نام دارد. علّامه حلّى در شرح كتاب الياقوت چنانكه خود مىگويد نهتنها نظم و ترتيب كتاب شيخ ابواسحاق را حفظ كرده بلكه در اين كار عين عبارات مؤلّف را ابتدا نقل و بعد شرح نموده است و در پارهاى موارد رأى مؤلّف اصل كتاب را نيز كه نزدیک به مشرب معتزله است نپذيرفته و عقيده خود را كه حاصل اجتهادات متكلّمين امامى بعد از شيخ ابواسحاق، مثل شيخ مفيد و سيّد مرتضى و شيخ طوسى و خواجه نصير الدّين طوسى و امثال ايشان است در مقابل ايراد كرده است. نویسنده افزوده است: كتاب الياقوت تا حدّى كه نگارنده اطّلاع دارد قديمترين كتاب كلامى است كه از فرقه اماميّه در دست و موجود است. ايشان سپس براى آنكه ترتيب مباحث كلامى متكلّمين امامى در آن ايّام آشكار شود، فهرست مطالب كتاب ياقوت را به شكلى كه علّامه حلّى در انوار الملكوت آورده است، به ترتيب ذكر كرده است.[۵]
- نویسنده تأكيد كرده است كه: بعد از ابوسهل اسماعيل بن على، مشهورترين افراد خاندان نوبختى ابوالقاسم حسين بن روح است و عمده اشتهار او به واسطه مقام دينى بزرگى است كه در ميان شيعه اماميّه دارد و از نوّاب اربعه حضرت قائم محسوب مىشود. او به عقيده شيعه اماميّه سوّمين نايب حضرت حجت است كه بعد از ابوعمرو عثمان بن سعيد عمرى و پسرش ابوجعفر محمّد بن عثمان به اين مقام برگزيده شده است. يكى از كسانى كه به مخالفت با حسين بن روح برخاست و از راه حسد به تأسيس مذهب جديدى قيام كرد ابوجعفر محمّد بن على شلمغانى بود. مؤلف با توضيح اوضاع تاريخى آن دوران و عقايد انحرافى شلمغانى، چگونگى صدور توقيع لعن بر شلمغانى را ذكر كرده كه از سوى حضرت مهدى موعود(عج) صادر شده و به دست حسين بن روح آشكار گرديده است.[۶]
وضعيت كتاب
نویسنده فهرست منابع مورد استفاده را با بيان مشخصات كتابشناختى در پايان اثرش آورده است. همچنين فهرستهاى فنى (فهرست تعريفات، القاب، اسامى فرقهها، اسامى كتب مذكور در متن، اعلام تاريخى و جغرافيائى) نيز براى اثر حاضر تنظيم شده است. كتاب حاضر مستند است و نویسنده، ارجاعاتش را به صورت پاورقى آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نام نویسنده، كتاب مورد استناد، شماره جلد و صفحه مورد نظر ذكر شده است. همچنين وى در برخى از پاورقىها توضيحاتى اصطلاحى و تاريخى مطرح كرده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.