آشنایی با حکمت فهلوی

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    آشنایی با حکمت فهلوی
    آشنایی با حکمت فهلوی
    پدیدآورانعالیخانی، بابک (نویسنده)
    ناشرمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک9ـ44ـ6331ـ622ـ978
    موضوعسهروردي، يحيي بن حبش، 549؟ - 587ق. - نقد و تفسير

    فلسفه اسلامي - متون قديمي تا قرن 14

    اشراق (فلسفه) - متون قديمي تا قرن 14
    کد کنگره
    ‏5آ2ع / 771 BBR

    آشنایی با حکمت فهلوی تألیف بابک عالیخانی؛ این کتاب با دعای صباح حضرت امیر(ع) آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس سهروردی بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است.

    ساختار

    کتاب با دعای صباح آغاز می‌شود و با هفت بهر ادامه می‌یابد. فهرست این هفت بهر عبارتند از:

    بهر یکم: هیاکل النور

    بهر دوم: الواح عمادی

    بخر سوم: آخر شاهنامه

    بهر چهارم: نامۀ تنسر

    بهر پنجم: اندرزهای پیشینیان

    بهر ششم: اندرز آذرباد مارسپندان

    بهر هفتم: آبان یشت

    و در ادامه در بخش ضمائم سه ضمیمه آمده است.

    ضمیمۀ یکم: شرح احوال و آثار سهروردی به نقل از «نزهة الارواح» شهرزوری

    ضمیمۀ دوم: مثانی قرآنی مذکور در رسالۀ الالواح العمادیة

    ضمیمۀ سوم: نکته‌ای چند از دینکرد ششم

    گزارش کتاب

    در گاهان زرئشت که سرچشمۀ حکمت فهلوی است، امشاسپندان همان امشاسپندان سنت زردشتی است؛ ولی به گونۀ انفسی به آنها نگریسته‌اند، یعنی تو گویی در درون ذات زردشت‌اند و هر یک مقامی از مقامات معنوی او به شمار می‌روند. در الهیات کتب پهلوی، شش امشاسپند هر یک حاکم بر یکی از اجزای خلقت‌اند: بهمن حاکم بر جانور، اردیبهشت حاکم بر آتش، شهریور حاکم بر فلزات، اسفندارمذ حاکم بر زمین، خرداد حاکم بر آب و امرداد حاکم بر گیاه. سهروردی با این ادبیات کاملاً آشنا بوده است، با این وجود که به اقتضای روح اشراقی خود، گذار از این قالب و رسیدن به معانی انفسی گاهانی را می‌خواسته است. نتیجه این شده است که در حکمت اشراق، نظم قالبی امشاسپندان درهم شکسته شود. با در دست بودن گاهان زردشت، اکنون به‌خوبی می‌توان مقاصد سهروردی را دریافت و در تحقق آن کوشید.

    حکمت اشراق را گاه از دید ابن‌ سینا بررسی کرده‌اند و گاه از دید صدرالمتألهین و کمتر محققی مانند هانری کربن پیدا شده است که اسرار سهروردی را نه از ظن خود، بلکه از درون تعالیم او جستجو کند؛ ولی همین فیلسوف نیز متأسفانه با توقف در نیمۀ راه، لباب حکمت اشراق را با آراء و اهواء مانویه و اسمعیلیه و آذرکیوانیه و به‌ویژه با مطالب شیخیه پاک درهم آمیخته است. عنصر اصلی حکمت سهروردی، طلب خمیرۀ ازلی و ابدی - یا پوریوتکیشی به لفظ پهلوی - است که شیخ اشراق آن را در سه سنّت ایرانی و اسلامی و یونانی جُسته و یافته است. حکمت ایرانی در زبان و بیان سهروردی، حکمت خسروانی یا حکمت فهلوی نام گرفته و او خصوصاً در چارچوب کتاب «حکمة الاشراق» در پی احیا و تجدید آن بوده است. در کتاب حاضر که گونه‌ای درسنامه به شمار تواند رفت، با کاوش در متون دو زبانه‌ای مانند «هیاکل ‌النّور» و «الواح عمادی» - هر دو از شیخ اشراق - و جزئی از شاهنامۀ فردوسی و کل نامۀ تنسر و پاره‌ای از متون اندرزی پهلوی و جملگی آبان‌یشت اوستا، کوشیده است ابعاد گوناگون احیای حکمت فهلوی مشخص شود.

    این کتاب با دعای صباح حضرت امیر(ع) آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس سهروردی بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است. توأم‌ساختن مباحث فلسفی با دعا شیوه‌ای است که از شیخ اشراق به یادگار مانده است. او در ابتدا و انتهای رسائل و کتب خود گاه قطعاتی در دعا آورده است.

    سپس دو رساله از رسائل سهروردی که چکیده‌ای از کتاب «حکمة الاشراق» را دربر دارد، به صورت برابرنهاد متن فارسی و عربی آورده شده است. توضیحات لازم را در پیش‌گفتار هر رساله و در پانوشت صفحات می‌توان یافت.

    سهروردی در پی احیای حکمت فهلوی بوده است. پس از دو رسالۀ سهروردی، خواننده این کتاب با خواندن «آخر شاهنامه» و «نامۀ تنسر» به مطالبی برمی‌خورد در موضوع هزاره‌های زردشتی و آپوکالیپس. شاهنامه از مأخذی است که از خدای‌نامۀ پهلوی ترجمه کرده‌اند و نامۀ تنسر را هم از ابن‌ مقفع از زبان پهلوی ترجمه کرده است؛ ولی امروزه اصل پهلوی هیچ‌یک از آن دو در دست نیست.

    سپس دو متن پهلوی آمده است که خواننده از رهگذر خواندن آنها با متون اندرزی دورۀ ساسانی به گونۀ مستقیم آشنا می‌شود. سرانجام از اوستا در اینجا «آبان یشت» آورده شده است که قدمت فراوانی دارد.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها