الهیات ابن سینا: مطالعهای در سیاق تاریخی و علمی
الهیات ابن سینا: مطالعهای در سیاق تاریخی و علمی | |
---|---|
پدیدآوران | ویزنوسکی، روبرت (نویسنده) عسگری، احمد (مترجم) |
ناشر | کتاب طه |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1401 |
شابک | 1ـ99ـ7260ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
الهیات ابن سینا: مطالعهای در سیاق تاریخی و علمی تألیف روبرت ویزنوسکی، ترجمه احمد عسگری؛ کتابی است حول پاسخ ابنسینا و اسلافش به دو زوج سؤال: نفس چیست و چگونه به عنوان علت با بدن مرتبط است و خدا چیست و چگونه به عنوان علت با عالم مرتبط است؟ هر دو زوج سؤال متناظراند؛ زیرا هر رأیی در خصوص نحوۀ علیت نفس برای بدن اتخاذ شود، لاجرم نحوۀ تعریف نفس را شکل میدهد، دقیقاً همانطور که هر رأیی که در خصوص طریقۀ علیت خدا برای عالم اظهار شود، ناگزیر تعریف از خدا را شکل میدهد.
ساختار
کتاب از دو بخش و چهارده فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
زمینه و سیاقی که مباحث فلسفی در آن ظهور و تکون داشته، برای فهم آنها بسیار مهم و اساسی است؛ بنابراین انواع مطالعات از هر سنخ و از هر قبیل ترتیب میگیرد تا عناصر و مفاد سیاق مربوط تا آنجا که ممکن است معلوم شود. در این نوع مطالعه به جای آنکه متمرکز بر متنی خاص و مقید به فیلسوفی مشخص باشیم، سیر فلسفه را در تاریخ تعقیب میکنیم و آن را بیشتر از حیث مسائلی که فکر فلسفی را تحریک و تنظیم نموده بحث میکنیم. این کتاب نمونهای بارز و قابل توجه از این نوع مطالعه در سنت فلسفی اسلام و به طور مشخص ابنسیناست. نویسنده در این کتاب کوشیده است عناصر و مفاهیمی را در تاریخ فلسفه بررسی کند که در شکلگیری مابعدالطبیعه در جهان اسلام تأثیر بسزایی داشتهاند و با این وجود تا کنون از این منظر مغفول بودهاند.
این کتاب حول پاسخ ابنسینا و اسلافش به دو زوج سؤال حرکت میکند: نفس چیست و چگونه به عنوان علت با بدن مرتبط است و خدا چیست و چگونه به عنوان علت با عالم مرتبط است؟ هر دو زوج سؤال متناظراند؛ زیرا هر رأیی در خصوص نحوۀ علیت نفس برای بدن اتخاذ شود، لاجرم نحوۀ تعریف نفس را شکل میدهد، دقیقاً همانطور که هر رأیی که در خصوص طریقۀ علیت خدا برای عالم اظهار شود، ناگزیر تعریف از خدا را شکل میدهد.
به منظور پاسخ به دشوارههای فوق، ابنسینا و اسلافش مفاهیم و تمایزاتی جدید طرح کردند و در مفاهیم و تمایزات سابق تجدید تفسیر کردند. بخش نخست کتاب دربارۀ سابقۀ بغرنج یکی از این مفاهیم یعنی «انتلخیا» است؛ اصطلاحی یونانی که غالباً به فعلیت ترجمه شده است. ارسطو این اصطلاح را جعل کرد و مهمترین جایی که از آن استفاده کرد، در تعریف نفس (پسوخه) و حرکت (کینسیس) بود.
در فصل نخست به تعریف نفس و حرکت پرداخته شده است. در فصل دوم مساعی اسکندر افرودیسی و ثامسطیوس به منظور حل این مسئله که استفادۀ ارسطو از «انتلخیا» تا چه حد با استفادۀ آن در تعریف حرکت وفق میکند، تحقیق شده است. در فصلهای سوم و چهارم مساعی شراح نوافلاطونی ارسطو ذکر شده است؛ از سوریانوس تا فیلوپونوس و نیز آمونیوس فرزند هرمیاس که در اینجا شخصیتی محوری است و فهمی جدید از «تلیوتیس» را به معنای آن اضافه کردند. در این دو فصل بحث میشود که نتایجی عظیم متعاقب این فهم جدید از کمال و کامل حاصل شد که به گونهای افلاطونیان جدید برای پاسخ به مسائل و دشوارههای مابعدالطبیعی از آن بهره جستند.
در فصل پنجم ترجمۀ کلیۀ اصطلاحاتی یونانی ـ انتلخیا، تلیون، تلوس، تلیوتیس ـ به عربی در قرن نهم و دهم (سوم و چهارم هجری) تبیین شده است. در فصل ششم طرقی که ابنسینا وارث این سلسلۀ طولانی تفاسیر از کمال و کامل بوده است، ملاحظه میشود. مشخصاً اطلاق مفهوم کمال بر نفس ابنسینا به مطالعه گذاشته شده است و نیز همانند فصل چهارم بر نقشی که کمال در مباحث او از رابطۀ علی نفس با بدن دارد، تمرکز شده است.
در بخش دوم ابتدا به نقش کمال و کامل در مباحث کلیتر در خصوص روابط علی تمرکز شده است. موردی از دشوارههای عدیده که مفسر بحث غایت نزد ارسطو با آن مواجه میشود، تعیین نحوۀ هماهنگی و انطباق علت غایی با سایر علل است؛ یعنی علل صوری، مادی و فاعلی.
در فصلهای هفتم تا نهم دربارۀ ماهیت و وجود بحث شده است. فصل هشتم به بحثی لازم در خصوص یک مسئلۀ لغوی اختصاص دارد: اینکه آیا آن فقرات خاص از متون ابنسینا، مواردی که اصطلاح شیئیة را به نظر میرسد به کار برده است، باید به صورت سببیه اصلاح شود. در فصل نهم سعی بر این است که توضیح داده شود به چه نحوه اطلاق تمایز ماهیت / وجود از اهتمام او به حل مسئلهای در تفسیر ارسطویی، یعنی طریقۀ منع دور در این فرض که سلامت و فعالیت علیت متقابل دارند. در فصل دهم بحث این است که مساعی ابنسینا به منظور حل مسئلۀ رابطۀ تکمیلی علیت غایی ـ فاعلی با تمسک به تمایز وجود/ ماهیت باید همچنین در سیاق وسیعتر جهانشناسی نزول و صعود نوافلاطونی لحاظ شود.
در فصول یازدهم تا چهاردهم این مطلب شرح داده شده است که ابنسینا چگونه طرحی نو به منظور حفظ هر دو جنبه ـ تعالی و استغنا و ارتباط و خالقیت ـ درانداخت، بدون اینکه مستلزم ثنویتی نامطلوب در خدا باشد. فصل یازدهم تا سیزدهم فهرستی جامع است از منابعی که ابنسینا از آنها مستفید شد تا به قالب ترکیبی خود نایل شود. در پایان نیز نتیجهگیری مباحث آورده شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات