ابن جباب، احمد بن خالد
ابن جَبّاب، ابو عمر احمد بن خالد بن یزید قرطبى (246-322ق/ 860 -934م)، محدث و فقیه مالكى.
وی را به جیانى و ابوعمرو نیز یاد كردهاند كه مورد اخیر، نادرست به نظر مىرسد. جبّاب كه به زبان اهل اندلس به معنى جبّه فروش است، شغل او و شغل پدرش بوده است. اصل وی از جیان (از شهرهای اندلس) ولى ساكن قرطبه بوده است.
اساتید
در اندلس از اساتید بزرگى چون قاسم بن محمد (اولین كسى كه مذهب شافعى را به اندلس برد)، محمد بن وضاح، محمد بن عبدالسلام خشنى، بقى بن مخلد و دیگران حدیث شنید، سپس به مكه رفت و از على بن عبدالعزیز بغوی، محمد بن على صائغ و ابوبكر احمد بن عمرو مكى حدیث آموخت، آنگاه به صنعا رفته از اسحاق بن ابراهیم دبری و عبیدالله بن محمد كشوری و دیگران حدیث شنید. ابن جباب به كرت (اقطریطش) و افریقیه سفر نمود و به دلیل روایتش از ابوزكریا یحیى بن ایوب علاف كه وی را فقیه اهل مصر خوانده، مىتوان نتیجه گرفت كه سفری نیز به مصر داشته است.
شاگردان
وی بعداً به اندلس بازگشت و روزگاری دراز در آنجا به روایت حدیث پرداخت و فرزندش محمد، ابومحمد عبدالله بن محمد بن على باجى، محمد بن محمد بن ابىدلیم، محمد بن حزم معروف به ابن مدینى و دیگران از او روایت كردهاند.
جایگاه علمی
ابن فرضى وی را امام دوران در فقه و حدیث و عبادت معرفى كرده است. ذهبى از قول ابوعلى غسانى، از ابن عبدالبر نقل كرده كه در اندلس كسى فقیهتر از قاسم بن محمد و ابن جباب نبوده است. همو از قاضى عیاض نقل مىكند كه او در مذهب مالك، امام دوران و در حدیث، بلامنازع است. همچنین ذهبى مىگوید كه اندلس حافظى چون ابن جباب و ابن عبدالبر نداشته است. ابن فرحون نیز در مقایسه میان قاسم بن اصبغ و ابن جباب از قول ابن ابىالفوارس مىنویسد كه یك روز ابن جباب از تمام عمر قاسم، ارزشمندتر است. بالاخره ذهبى، وی را بىنظیر و صفدی او را حافظ كبیر خوانده است. با این وصف، نه تنها اطلاعات حاضر در مورد وی ناچیز است بلكه به دلیل عدم وجود یا شناسایى اثری از او، اظهارنظر در مورد مقام علمى و نقش اجتماعى ابن جباب میسر نیست.
آثار
حمیدی گفته است كه او در مسند حدیث مالك بن انس و غیر از او [كتاب] نوشته است و ذهبى، كتاب الإیمان، كتاب الصلاة، كتاب قصصالأنبیاء و ابن فرحون، كتاب فضائلالوضوء و الصلاة و حمدالله و خوفه را به وی نسبت دادهاند. مقری گفته است كه وی كتابى در مورد [حلیت قبول] هدایای سلطان نوشته و پالنسیا «صحیفه»ای در خصوص نقد رأی و عقیده محمد بن عبدالله بن مسرة قرطبى (د 318 ق) - اولین متفكر اندلسى كه به آراء معتزله گرایش داشته - به او نسبت داده است. اما منبع سخن این دو نفر معلوم نیست.[۱]
پانویس
- ↑ مؤذن جامى، محمدهادی، ج3، ص202-203
منابع مقاله
مؤذن جامى، محمدهادی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.