ایرانشهر، ایدئولوژی و تخیل
ایرانشهر، ایدئولوژی و تخیل تألیف سید نوید کلهرودی، ایران در این کتاب ذیل شبکهای از مفاهیم همچون تخیل، ایدئولوژی، اسطوره و روایت بررسی شده است و نویسنده تلاش میکند با تلقی ریکور از آن یعنی همگرایی یا ادغام مورد بررسی قرار دهد. ایران به این تعبیر یک مفهوم روایی ـ تخیلی است و فرض نگارنده این است که تنها روایت مثبت از ایران، اندیشۀ «ایرانشهری» است که نقصان نگرشهای ایدئولوژیک پیشین به این مفهوم را ندارد.
ایرانشهر، ایدئولوژی و تخیل | |
---|---|
پدیدآوران | کلهرودی، سید نوید (نویسنده) |
ناشر | قصیده سرا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 2ـ09ـ8054ـ600ـ978 |
موضوع | ایران -- تاریخ علوم سیاسی,ایران -- تاریخ ایدئولوژی,ایران -- تاریخ روشنفکران |
کد کنگره | JA ۸۴/ک۸الف۹ ۱۴۰۲ |
ساختار
کتاب در هشت فصل نگارش یافته است.
گزارش محتوا
قصهها و روایتهای یک ملت سازندۀ جهان سیاست هستند و ساخت این روایات توسط عنصر خیال امکانپذیر میگردد. تخیلی که نزد ایرانیان همواره جایگاهی اساسی داشته است و نقشی محوری در شکلدهی به هویت آنان و تداوم آن در قالب یک تاریخ اسطورهای داشته است. در این کتاب با ابتنای بر دستگاه فکری پل ریکور، ایدئولوژی نیز نوعی از ساختار اندیشه دانسته میشود که میتوان آن را به هر گروه، طبقه یا ملت خاصی نسبت داد. مراد از این مفهوم در تلقی ریکوری آن نوعی کاربست است و نه انحلال تمامی ارزشها در عقایدی مبهم مانند جامعه اشتراکی و امت.
بنابراین ایران در این کتاب ذیل شبکهای از مفاهیم همچون تخیل، ایدئولوژی، اسطوره و روایت بررسی شده است و نویسنده تلاش میکند با تلقی ریکور از آن یعنی همگرایی یا ادغام مورد بررسی قرار دهد. ایران به این تعبیر یک مفهوم روایی ـ تخیلی است و فرض نگارنده این است که تنها روایت مثبت از ایران، اندیشۀ «ایرانشهری» است که نقصان نگرشهای ایدئولوژیک پیشین به این مفهوم را ندارد.
فصل نخست توضیحی در باب برخی از مهمترین مفاهیمی است که در طول این نوشتار مورد استفاده بوده است؛ مفاهیمی همچون ملت، ناسیونالیسم و بهویژه ایدئولوژی. اهمیت تمرکز بر توضیح ایدئولوژی در این فصل به این دلیل است که نشان داده شود درک عمومی از این واژه که هماره با نگاهی منفی به آن همراه بوده، از کجا ریشه میگیرد. البته در ادامه با توضیح نگاه متفاوت ریکور به این مفهوم نشان داده شده است که مراد از ایدئولوژی در این نوشتار آن چیزی است که ریکور توضیح میدهد نه آن قرائت مرسوم از آن.
فصل دوم تلاشی است برای ارائۀ یک دیدگاه متفاوت در باب مفهوم تخیل. فصل سوم بر سلسلۀ ساسانی و میراث ایرانشهری تمرکز دارد. از اینرو تلاش شده است عناصر مختلفی در کنار یکدیگر قرار داده شوند که به گمان نویسنده دستگاه نظری و مفاهیم حاکم بر سلسلۀ ساسانی را در روزگار کهن شکل دادهاند. در این فصل نشان داده میشود که چگونه ساسانیان ارزش قصهها و استفاده از ابزار تخیل را درک کردند، بر روی نوشتهها و متون مقدس برجایمانده از روزگار پیش از خود سوار شدند و نظامی سیاسی را با محوریت ایدۀ ایرانشهر شکل دادند. این فصل همچنین بر اهمیت جایگاه شاهی تأکید دارد و نشان داده میشود که مفهوم شاهی در ایران فراتر از مفهومی صرفاً سیاسی است و به دلایلی در عمق اندیشۀ ایرانیان جای گرفته است.
چهارمین فصل تلاشی است برای بازیابی اندیشۀ ایرانشهری در دورۀ پهلوی اول و البته پیش از آن تغییر و تحولات این میراث در عصر قاجار. فصل پنجم ضمن ترسیم درک فرهنگی ـ ایدئولوژیک پهلوی دوم و روشنفکران نزدیک به او از میراث ایرانشهر به بازخوانی برخی متون و نوشتهها و اقدامات محمدرضا پهلوی در دوران سلطنتش میپردازد. اینکه چگونه دستگاه سلطنت بر اهمیت نهادهایی همچون آموزش و پرورش پی برده بود و چطور تلاش میکرد تا با خلق نوعی بیزمانی در زمان حقیقی پلی میان دوران خود و گذشتۀ باستانی ایرانیان بزند و به میراث ایرانشهری دست یازد.
در دو فصل ششم و هفتم نیز به آنچه اندیشۀ سیاسی ایرانشهری خوانده میشود، پرداخته شده است. در فصل ششم تلاش شده است مهمترین وجوه اندیشۀ جواد طباطبایی در جایگاه جدیترین متفکر در باب اندیشۀ سیاسی ایرانشهری شرح داده شود و بهویژه بر این نکته تأکید شده است که اندیشۀ طباطبایی نسبتی با آن معنای عام و رایج از مفهوم ایدئولوژی ندارد و خود او جدیترین و شاید اولین منتقد نگرش ایدئولوژیک به تاریخ ایران است که مباحث خود را درون دستگاه نظری و فلسفی مشخصی بیان کرده است. در فصل هفتم نیز از منتقدان اندیشۀ سیاسی ایرانشهری سخن به میان آمده و آنها در قالب گروههایی همچون چپگرایان یا فقهاندیشان و ... تقسیمبندی شدهاند و تلاش شده به نقدهای آنان پاسخ داده شود. همچنین توضیح داده میشود اندیشۀ ایرانشهری در صورت کنونی ضمن برخورداری از وجوهی ارزشمند همچنان صورتی کلاسی دارد و هنوز موضع و میزان انسجامش برای مواجهه با عناصر شکلدهنده به سیاست در دنیای مدرن در هالهای از ابهام است.
درنهایت در بخش نتیجهگیری نیز مدعیات به معرض آزمون گذاشته شده است و نشان داده میشود که چگونه میتوان سه دوره از تاریخ ایران را ذیل تقسیمبندی سهگانۀ ریکور از مفهوم ایدئولوژی جای داد و چه نسبتی میان این ادوار مهم از تاریخ این سرزمین و متفکران آن با تقسیمبندی ریکور از ایدئولوژی وجود دارد.[۱]
پانويس