صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشه‌های صائب تبریزی

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشه‌های صائب تبریزی
    صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشه‌های صائب تبریزی
    پدیدآورانفتوحی، محمود (نویسنده)
    ناشرسخن
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲
    شابک6ـ097ـ260ـ622ـ978
    کد کنگره

    صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشه‌های صائب تبریزی تألیف محمود فتوحی، ین کتاب خوانشی تطبیقی است میان اندیشه‌ها و ایماژهای شعری صائب تبریزی و آرای وجودگرایانۀ حکمت متعالیه؛ شعر نازک‌خیال صائب و حکمت متعالیۀ صدرا که هر دو در سدۀ یازدهم هجری در مرکز ایران از بطن یک دگرگونی فرهنگی، سیاسی و اعتقادی برآمده‌اند.

    ساختار

    کتاب از 9 فصل تشکیل شده است.

    گزارش محتوا

    پس از حافظ که به روایتی قلۀ ادب فارسی است، شعر فارسی تا عبدالرحمان جامی در سرازیری تکرار و کلیشه‌سازی بر مدار الگوها و انگاره‌های افلاطونی و سینوی افتاده بود. در قرن دهم از آسمان عرفان به زمین عشق وقوعی فرود آمد و در قرن یازدهم شیوه‌های متنوعی در شعر پدید آمد که عموماً با نام «طرز تازه» معرفی می‌شد. از آن میان طرز نازک‌خیال با پیشتازی صائب تبریزی به دلیل تازگی بیان و نگریستار همبسته و اشتمال بر حکمت شاعرانه جایگاه بالاتری از هم‌عصرانش به دست آورد.

    این کتاب خوانشی تطبیقی است میان اندیشه‌ها و ایماژهای شعری صائب تبریزی و آرای وجودگرایانۀ حکمت متعالیه؛ شعر نازک‌خیال صائب و حکمت متعالیۀ صدرا که هر دو در سدۀ یازدهم هجری در مرکز ایران از بطن یک دگرگونی فرهنگی، سیاسی و اعتقادی برآمده‌اند.

    فیلسوف به موضوعی می‌اندیشد و با تفکر منطقی به یک ایده دربارۀ آن موضوع می‌رسد و با روش استدلالی، فکر خود را بیان می‌کند؛ شاعر هم به همان موضوع می‌اندیشد و با تخیل دربارۀ آن به یک فکر یا مضمون می‌رسد و با اسلوب شاعرانه و در قالب صورت‌های خیالی آن فکر را بیان می‌کند. به دیگر سخن آنچه فیلسوف با روش تحلیلی و از طریق استدلال منطقی آشکار می‌کند، شاعر با روش تخیلی و از طریق قیاس و محاکات می‌توان آن را در صورت‌های خیالی پدیدار کند و به دد ایماژهای شاعرانه به آن شکل دهد.

    در این کتاب فرضیۀ خویشاوندی و هم‌دوشی شعر صائب با حکمت متعالیۀ صدرا بر سه اصل نهاده شده است و بنیاد نظری این تطبیق را این سه اصل می‌سازد:

    اصل نخست: شعر شکلی از شناخت است که بر تخیل استوار است. اندیشیدن تخیلی یا تخیل مفهومی می‌تواند منبع معرفت و آگاهی باشد؛ بنابراین شعر در کنار فلسفه، شیوه‌ای از اندیشیدن و شکلی از دانش است که چنان فلسفه به پرسش‌های مطرح دربارۀ وجود می‌پردازد. سخن شعری و سخن فلسفی دو اسلوب شناخته در تفکر بشری‌اند؛ شعر هم بسان فلسفه ارزش معرفتی دارد.

    اصل دوم: شعر و فلسفه دو رویۀ پدیدارسازی و ایجاد حقیقت هستند. دو شیوۀ شناخت و مواجهه با هستی که هر کدام به روش خاص و اسلوبی مطابق گفتمان خود، حقیقت‌هایی را پدیدار می‌کنند یا وضعیت‌هایی را می‌سازند.

    اصل سوم: پدیدارسازی حقیقت و ایجاد وضعیت جدید در شعر و فلسفه در میدان زبان و در قالب جملات رخ می‌دهد. موجودیت این دو قلمرو شناخت، بر شالودۀ سخن و سخن‌ورزی استوار است و بیرون از میدان سخن، شعر و فلسفه تحقق پیدا نمی‌کند؛ شاعر و فیلسوف حقیقت را در جمله و با جمله پدیدار می‌سازند. حقیقت گزاره‌ای در جملات فلسفی و حقیقت شاعرانه در جمله‌های شعری آشکار می‌شود. در فصل نخست کتاب به‌تفصیل از این سه فرضیه و پیشینۀ آنها سخن می‌رود.

    این پژوهش کل آثار شاعر را به‌مثابۀ یک گفتمان به مطالعه می‌گیرد و کار را با این پرسش پیش می‌برد که آیا مایگان متنوع، تصویرها و تخیلات پراکندۀ دیوان در درون یک شبکۀ مترابط از طرح‌واره‌های مفهومی با هم پیوند می‌خورند؟ با این روش اسکلت مفهومی متن صائب بازسازی می‌شود؛ پاره‌های یک بن‌مایۀ فکری را که چونان مولکول‌های هم‌نوع اما پراکنده در بیت‌های پراکنده در سراسر کلیات شاعر پاشیده است کنار هم می‌چیند و طرح‌وارۀ شناختی شاعر را ترسیم می‌کند و از کنار هم‌نهادن طرح‌واره‌ها یک پیکرۀ منسجم و نظام‌مند پدیدار می‌کند.

    فصل‌های اول و دوم زمینۀ نظری و تاریخی بحث است. فصل نخست شعر و فلسفه را چونان دو رویۀ برساختن حقیقت معرفی می‌کند و می‌کوشد تا مناسبات تاریخی این دو اقلیم را بکاود و درنهایت با تأکید بر خویشاوندی و چهار وجه مشترک آن دو، زمینۀ نظری این پژوهش را فراهم سازد.

    فصل دوم به اختلاف میان دو دیدگاه فلسفی در حکمت متعالیه و حکمت مشاء می‌پردازد تا تصویری از سپهر فکری ایران در زمان ظهور مکتب نازک‌خیال شعر فارسی ارائه کند.

    فصل سوم از وجود و اصالت آن در کار صدرا و صائب می‌آغازد و در فصل چهارم به سوی طبیعت و حرکت جوهری در گیتی می‌آید؛ آن‌گاه در فصل پنجم سراغ جان را می‌گیرد که اساس وجود آدمی است و این جان از بدن و در بدن است؛ ماجرای بدن و حرکت کمالی آن را در فصل ششم بررسی می‌کند؛ عالی‌ترین نمود بدن، در زیبایی و حسن است که موضوع فصل هفتم است و صائب در این زمینه آرای مختلفی دارد. در فصل هشتم به پیامد زیبایی بدن یعنی عشق مجازی می‌رسد که از مسائل جنجالی است و آخرین فصل هم از پدیده‌ای بحث می‌کند که یکی از دو اقلیم جستجوی حقیقت در این کتاب است یعنی از شعر و مسائل آن. هر فصل فرجامه‌ای کوتاه دارد که بیشتر دربرگیرندۀ جمع‌بندی مطالب فصل و دیدگاه انتقادی و تطبیقی نگارنده پیرامون مطالب آن فصل است. بخش فرجامین کتاب نیز دربرگیرندۀ جمع‌بندی یافته‌ها و فرجام این پژوهش با نگاهی انتقادی و تطبیقی است.

    پس از فصل نهم پیوستی است دربرگیرندۀ هفتصدبیت شاهد تحقیق که از دیوان صائب یا برخی شاعران قرن یازدهم و دوازدهم برای مستندکردن بحث‌های درون متن دست‌چین شده است. درواقع هر بیت سندی است برای موضوع و مدعایی که در متن کتاب طرح شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها