داروین در عهد قاجار: سه رسالۀ قاجاری پسامشروطه
داروین در عهد قاجار: سه رسالۀ قاجاری پسامشروطه | |
---|---|
پدیدآوران | سنقری حائری، محمدعلی (نویسنده)
دستغیب، میرزا عنایتالله (نویسنده) خارقانی، سید اسدالله (نویسنده) معصومی ، محمد (مصحح) |
ناشر | کرگدن |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 9ـ48ـ7765ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
داروین در عهد قاجار: بررسی سه دیدگاه مختلف از دانشمندان ایرانی در برابر نظریۀ داروین، مبتنی بر سه رسالۀ قاجاری پسامشروطه (1330 ـ 1350ق)، تألیف محمدعلی سنقری حائری، میرزا عنایتالله دستغیب، سید اسدالله خارقانی؛ مقدمه، پژوهش و تصحیح از محمد معصومی؛ این کتاب دربردارندۀ سه رسالۀ فارسی قاجاری دربارۀ نظریۀ تکامل داروین است. میتوان گفت نخستین گزارشها از نظریۀ داروین و تکامل از عصر قاجار و به طور مشخص از عهد ناصری در ایران وجود داشته است؛ هرچند احتمالاً اسناد بررسینشدۀ فراوانی وجود دارد که باید خوانده و بررسی شود تا بتوان روشنایی بیشتری به این موضوع تاباند.
ساختار
کتاب از سه فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
توجه به تاریخ انتقال علوم جدید از سرزمینهای غربی به دیگر ممالک، بهمثابۀ وجه مهمی از تاریخ علم و تمدن در سالهای اخیر با آهنگ سریعتری گسترش یافته است. یکی از علوم طبیعی در ایران با سابقهای زیاد که تا زمان انتقال علوم جدید رشد قابل ملاحظهای داشت، علم زیستشناسی است. در دوران انتقال علوم جدید به ایران در قرن سیزدهم این رشته اهمیت ویژهای یافت و کتابهای زیستشناسی و جانورشناسی اروپایی جزء اولین کتابهای درسی بودند که به فارسی برگردانده شدند.
این کتاب دربردارندۀ سه رسالۀ فارسی قاجاری دربارۀ نظریۀ تکامل داروین است. میتوان گفت نخستین گزارشها از نظریۀ داروین و تکامل از عصر قاجار و به طور مشخص از عهد ناصری در ایران وجود داشته است؛ هرچند احتمالاً اسناد بررسینشدۀ فراوانی وجود دارد که باید خوانده و بررسی شود تا بتوان روشنایی بیشتری به این موضوع تاباند.
اولین رسالۀ کتاب از علامه آیتالله محمدعلی سنقری حائری (1293 ـ 1378 ق) به نام «مرآت العقل» است که تا شوال 1330 قمری به نگارش درآمده است. از این نسخه نمونهای به شکل دستنویس در دو جلد به خط مؤلف در کتابخانهای در قم نگهداری میشود. ظاهراً این کتاب قدیمیترین رسالۀ فارسی نوشتهشده توسط عالمی شیعی در ایران است که تا کنون به دست آمده است و در آن داروین و اصول چهارگانۀ نظریهاش ذکر شده است؛ ضمن اینکه سنقری قنقد کلامی به اندیشههای داروین داشته، مسیر گذشتگان را پیموده و از کتابهای اسدآبادی و حسین جسر بخشهای نسبتاً مفصلی را ذکر کرده است. توجه اصلی او در این رساله به نقد عقلی افکار مادی است؛ از اینرو کوشیده است دلایل فراوانی برای رسیدن به این مقصود اقامه کند. او پس از عرضۀ دلایل عقلی، شواهدی نقلی از آیات و روایات و همچنین داستانها و قصههای مرتبط با موضوع ذکر میکند.
زبان سنقری در این رساله ـ مگر بخشهایی که به زبان اهل علم سخن گفته و بحثهای فلسفی پیش کشیده است ـ فارسیای شیرین و روان و مزین به واژگان خوشتراش است.
نسخۀ دوم تصحیحشده «تنقید مقالۀ دارونیستها» اثر سیداسدالله خارقانی/ خرقانی (درگذشتۀ 1315 ش) است که در سال 1338قمری در طهران چاپ سربی حروفی شده است. این رساله نسبتاً مختصر رویکردی جدلی دارد و بیشتر به نظریۀ داروین دربارۀ انسانها پرداخته است. وی احتمالاً از کتابی عربی بخشهایی را آورده و برای اینکه بر وجوه علمی کارش بیفزاید، صورت ضبط لاتین اسامی و عناوین را نیز ذکر کرده است. این متن نمونهای آشکار از یک نثر فنی و سخت قاجاری است.
سومین رسالۀ این کتاب «داروین و حکمای مشرقزمین» یا «سردارنامه» اثر میرزا عنایتالله دستغیب شیرازی متخلص به روحی (درگذشتۀ 1307 ش) است. او از علاقمندان به علوم جدید و مروجان اندیشههای سیاسی تازه بوده است. از محتوای این رساله میتوان دریافت او بر زبان عربی و متون فلسفی حکمای مسلمان تسلط داشته است. او با وجود دردستبودن ترجمۀ عربی کتاب داروین، از آن هیچ استفادهای نکرده و شاید از وجود آن هم مطلع نبوده است. او به گزارشی از نظریۀ داروین بر مبنای «فلسفة النشوء والارتقاء» شبلی شمیل بسنده کرده است. دستغیب در این رساله نه به خلقت انسان، آنگونه که خارقانی پرداخته بود، اشاره میکند نه به چالشهای مادیگرایانۀ مدنظر شمیل و بوخنر نظر میاندازد؛ از اینرو رویکرد او شیوهای متفاوت با اندیشهورزی میان متفکران مسملان دورۀ قاجار است؛ روشی که در نوع خود در عرصۀ تاریخ مواجهات مسلمانان محل توجه است.
درواقع هدف مصحح از انتخاب سه رساله فارسی نسبتاً متفاوت در مواجهه با نظریۀ تکاملی داروین، مقایسۀ تفاوتهای موجود در شیوۀ رویارویی متفکران عصر قاجار بر اساس سه نوع تفکر در میانۀ سالهای 1330 ـ 1350 قمری است. این مقایسه افزون بر دیدگاههای زبانی و شکلی و شیوۀ بیان دلایل، نظر به محتوای علمی و ارزشگذاری استدلالها نیز دارد و میتواند بخشی از مهمترین مقطع تاریخ علم دوران پسامشروطه باشد.[۱]
پانويس