شاهنامه و هنر نقالی: داستان سیاوش در سه روایت
شاهنامه و هنر نقالی: داستان سیاوش در سه روایت | |
---|---|
پدیدآوران | تقوی، علی (نویسنده) |
ناشر | پایا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ش |
شابک | 8ـ95ـ6748ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
شاهنامه و هنر نقالی: داستان سیاوش در سه روایت تألیف علی تقوی، این کتاب به تحلیل و بررسی تعامل شاهنامه با یکی از مردمیترین هنرهای ایرانی، یعنی هنر نقالی میپردازد که در چند دهۀ اخیر متأسفانه رفتهرفته رو به فراموشی نهاده است و تنها گاه میتوان در برنامههای مناسبتی یا زورخانهها کورسویی از آن را دید.
ساختار
کتاب در دو فصل به نگارش درآمده است.
فصل نخست: تحلیل و تبیین تعامل شاهنامه و هنر نقالی
فصل دوم: نقد و تحلیل داستان سیاوش در سه روایت (شاهنامۀ فردوسی همچنین بر اساس روایت هفت لشکر و پیرنگ داستان سیاوش بر اساس روایت شاهنامۀ کردی
گزارش کتاب
شاهنامه بزرگترین و مهمترین منظومۀ حماسی ایران، همواره در گسترۀ فرهنگ و ادب و هنر ایران حضوری چشمگیر داشته است. حکیم ابوالقاسم فردوسی در اثر جاودانۀ خود که بهدرستی حماسۀ ملی ایران شناخته شده است، هم صورتی منظوم و منسجم از قدیمترین روایات اساطیری، افسانهای و پهلوانی ایران را در بهترین شکل و صورت ممکن و با زبانی سخت پیراسته و رسا فراهم آورده هم به بیان پارهای از عالیترین مفاهیم و مضامین انسانی پرداخته است. با توجه به این نقش ویژه و خاص شاهنامه در صیانت از زبان، فرهنگ و هویت ایرانی، بسیاری از ادیبان و هنرمندان ایرانی و غیرایرانی از همان سدۀ پنجم بدینسو مستقیم یا غیرمستقیم وامدار شاهنامه بودهاند.
شاهنامه با دربرداشتن داستانها، افسانهها و اسطورههای کهن ایرانی و بهویژه با هنرنمایی تحسینبرانگیز فردوسی در پرداخت دقیق عناصر نمایشی آنها، زمینههای مناسبی را برای شکلگیری یا گسترش انواع هنرهای نمایشی از جمله هنر نقالی فراهم آورده است. این کتاب به تحلیل و بررسی تعامل شاهنامه با یکی از مردمیترین هنرهای ایرانی، یعنی هنر نقالی میپردازد که در چند دهۀ اخیر متأسفانه رفتهرفته رو به فراموشی نهاده است و تنها گاه میتوان در برنامههای مناسبتی یا زورخانهها کورسویی از آن را دید.
در نوع و چگونگی تعامل شاهنامۀ فردوسی و هنر نقالی اختلاف نظر است. برخی میان روایتهای نقالان با شاهنامه ارتباط چندانی نمییابند و برخی دیگر نیز به تأثیر شاهنامه در شکلگیری ساختار کلی داستانها و روایتهای ملی و حماسی نقالان اشاره میکنند. برخی ساختار و درونمایۀ داستانهای پهلوانی نقالان را بسیار متفاوت با شاهنامۀ فردوسی میدانند. از دیدگاه آنان ساختار و درونمایۀ داستانهای پهلوانی در روایتهای نقالان، هم به دلیل باورهای شخصی آنان هم به سبب چشمداشتهای شنودگان و پشتیبانان و ستایندگان ایشان با شاهنامۀ فردوسی دیگرگونگی بنیادی و گوهری دارد و ساختمایههای گوناگون اندیشگی و مذهبی و عرفها و سنتها پیوسته به این روایتها راه یافته است.
در این کتاب با توجه به ضرورت تبیین و تحلیل نوع تعامل و ارتباط شاهنامه و هنر نقالی، در فصل نخست با استناد به منابع موجود، ابتدا بهاختصار به تعریف، پیشینه و انواع هنر نقالی و سپس با تفصیل بیشتر به بررسی نوع و چگونگی تعامل میان شاهنامه و هنر نقالی و شاهنامهخوانی پرداخته شده است. به طور کلی باید گفت تعامل شاهنامه و هنر نقالی، تعاملی دوسویه است؛ از سویی در تأثیر شاهنامه بر رواج و گسترش نقالی هیچ تردیدی نباید روا داشت و از سوی دیگر بخش عمدهای از شاهنامۀ فردوسی به واسطۀ شاهنامۀ منثور ابومنصوری و برخی منابع دیگر از همین روایتهای راویان و نقالان شکل گرفت و در سدههای بعدی نیز نقالان و شاهنامهخوانان خود در گسترش اقبال مردم به شاهنامه در مقاطع مختلف تاریخی سهم بسزایی داشتند.
از داستانهای اساطیری که بسیار مورد استقبال نقالان واقع شد و صورتهای متعدد و متنوعی از آن را با اختلافاتی در پارهای از عناصر داستانی برای مخاطبان نقل کردند، «داستان سیاوش» است. از اینرو فصل دوم کتاب به نقد و تحلیل تطبیقی داستان سیاوش در سه روایت شاهنامۀ فردوسی، هفت لشکر و شاهنامۀ کردی اختصاص یافته است. متن «هفت لشکر» فراهم آمده از طومار نقالان و دربردارندۀ روایتهایی از دوران کیومرث تا بهمن است.[۱]
پانويس