مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضاة همدانی
مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضاة همدانی | |
---|---|
پدیدآوران | عينالقضاة، عبدالله بن محمد (نويسنده)
پورجوادی، نصرالله (مصحح) غزالي، احمد بن محمد (نويسنده) |
ناشر | خانقاه نعمتاللهي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1356ش, |
موضوع | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
غزالي، محمد بن محمد، 450 - 505ق. - نامهها و يادبودها نامههای فارسی - قرن 5ق. نثر فارسی - قرن 5ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 285/2 /غ4م7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضاة همدانی، نامههایی عرفانی است میان احمد غزالی (متوفی 520ق) و مرید و شاگردش عین القضاة همدانی (متوفی 525ق) که به زبان فارسی رد و بدل شده است. این اثر با مقدمه و اهتمام نصرالله پورجوادی فراهم شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق و نه نامه فارسی است. غزالی در این نامهها با استفاده از اصطلاحات و معانی خاص صوفیانه بهاختصار و ایجاز به پرسشهای عین القضاة پاسخ میدهد.
گزارش محتوا
مطالبی که در مشافهه میان شیخ و سالک رد و بدل میشده چیزی است که هرگز امید بازیافتن آنها نمیرود، مگر اینکه شخصی پارهای از آنها را درجایی ثبت کرده باشد؛ اما آنچه را که به دلیل بُعد مسافت از طریق نامه میان مشایخ و مریدان ایشان رد و بدل میشده ممکن است جستهوگریخته پیدا شود و هرگاه چنین سندی از بزرگان صوفیه به دست آید کمک مهمی به شناخت شخص ایشان و رابطهشان با هم و نحوه تعلیم و تعلم و رموز و نکاتی که در طریق آنها بوده است خواهد کرد[۱].
یکی از مهمترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بیامان تاریخ مصون مانده نامههایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عین القضاة همدانی رد و بدل شده است. این نامهها که بهطورکلی نشاندهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش میآمده است[۲].
شرح مفصل زندگانی و افکار و عقاید احمد غزالی و عین القضاة بهعنوان دو متفکر و عارف بزرگ در تاریخ تصوف و عرفان خود مطلبی است که در اینجا نمیتوان بدان پرداخت. آنچه در این کتاب منظور نظر است ارتباط این دو یا به عبارت دقیقتر مکاتبات ایشان با هم است. از این ارتباط مورخین صوفیه بهاجمال آگاهی داشتند، چنانکه به غلط مشهور بوده که خواجه احمد کتاب معروف خود «سوانح» را در پاسخ به تقاضای عین القضاة نوشته، یا یکی از نامههای غزالی که به موعظههایش شبیه است به عین القضاة خطاب شده و به همین جهت نیز به «عینیه» شهرت یافته است. اگرچه این دو انتساب غلط است، نفس انتساب حکایت از اطلاعی مجمل از ارتباطی میکند که تا حدودی بهصورت مکتوب میان ایشان برقرار بوده است.[۳].
نخستین کسی که گزارش نسبتاً دقیقی از این مکاتبات داد بروکلمن (متوفی 1956م) بود و پسازآن تحقیقات آقای رحیم فرمنش و مطالعات و تحقیقات دکتر عفیف عسیران و آقای علینقی منزوی (متوفی 1389ش) پرده از کموکیف این نامهها برداشت. مجموع نامههایی که این محققان معرفی کردهاند و در اینجا تصحیح و چاپ شده نه نامه است، گرچه احتمالاً نامههای بیشتری میان ایشان رد و بدل شده که هنوز پیدا نشده است. از نه نامهای که در اینجا چاپ شده فقط یکی از آنها از عین القضاة است که به احمد غزالی نوشته شده است. این نامه اولین مکتوبی است که در اینجا چاپ شده است. نامه دوم پاسخنامه اول است و بعدازآن به ترتیب نامههای سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم همه از احمد غزالی است که به عین القضاة نوشته شده است[۴].
اولین نامهای که در این مجموعه آورده شده نامه عین القضاة به احمد غزالی است؛ اما تقدیم این نامه بر نامههای دیگر، بهجز نامه دوم بههیچوجه تقدم تاریخی آن را نشان نمیدهد. ازآنجاکه این نامه، تنها نامه عین القضاة به احمد غزالی در میان نامهها بوده پیش از دیگران آمده و پسازآن پاسخ غزالی به این نامه آورده شده است[۵].
ازآنجاکه در نامههای احمد غزالی، بهجز یکی از آنها، ما با پاسخهایی روبرو هستیم که سؤالهایشان مفقود است، گاهی اوقات مطالب نامهها کاملاً مفهوم نیست؛ و باز آنچه به معضل بودن بعضی از عبارات این مکتوبات میافزاید مسئله موجز بودن عبارات غزالی است. بهطورکلی روش احمد غزالی در نوشتن آثارش، بخصوص در «سوانح»، این است که مطالبی را که میخواهد بگوید در کمال ایجاز بیان میکند. این روش خود مبتنی بر یک اصل است و آن استفاده از اشارت برای شنونده ایست که اهل ذوق است. عبارات از نظر غزالی صورت ظاهر اشارات اهل ذوق است و اشارت در بطن عبارت نهفته و کسی میتواند از این عبارات به اشارات یعنی به باطن آنها برسد که خود صاحبذوق باشد. ازآنجاکه عین القضاة اهل ذوق و عالم به علم اشارت است و با این زبان کاملاً آشنایی دارد، غزالی با استفاده از اصطلاحات و معانی خاص صوفیانه بهاختصار و ایجاز به پرسشهای قاضی پاسخ میدهد و در این پاسخگویی هم خود را مسئول عدم درک دیگران از این مطالب نمیداند[۶].
دو نامه آخر این مجموعه یعنی نامههای هشتم و نهم با نامههای دیگر غزالی فرق دارد. این دو نامه که نسبتاً مفصلتر و مشروحتر از نامههای دیگر است، یکی از حیث مخاطب آن و دیگری از حیث نویسنده آن مشکوک است. نامه هشتم را که بدون شک از احمد غزالی است به دلایلی نمیتوان مطمئن بود که به عین القضاة نوشته شده است. در نامههای دیگر غزالی به عین القضاة، خواجه غالباً ً نام مخاطب خود را ذکر میکند ولی در اینجا اسمی از عین القضاة یا کسی دیگر نبرده است. ثانیاً لحن کلام غزالی در این نامه با نامههای دیگری که به مریدش عین القضاة نوشته است فرق دارد. این نامه که بیشتر شبیه یک رساله کوچک است از یک مقدمه و هفت فصل کوتاه تشکیل شده است. مقدمه که ربط چندانی با ذیالمقدمه ندارد احتمال این را که نامه به عین القضاة نوشته شده باشد زیاد میکند؛ اما فصولی که ذیالمقدمه را تشکیل میدهد شامل بعضی دستورات عملی است که یک شیخ معمولاً به یک مرید مبتدی میدهد. شاید هم اصلاً این ذیالمقدمه متعلق به آن مقدمه (که فقط در یک نسخه اصلی موجود است) نباشد. بههرحال، گرچه این دلایل برای اثبات این مطلب که نامه مزبور به عین القضاة نوشته نشده کافی نیست، همینقدر هست که ما را در مورد مخاطب نامه مردد میکند. این نامه بخصوص از حیث جنبه عملی تصوف غزالی خواندنی است. در ضمن فصول هشتگانه برخی از اذکار و اوراد طریقه غزالی و کیفیت شبزندهداری و اعمال شب آدینه و بهطورکلی نحوه عبادت و عبودیت سالک سخن رانده شده است[۷].
آخرین نامه که درباره تعبیر رؤیا نوشته شده مانند نامه هشتم مورد تردید است؛ منتهی این بار نه از حیث مخاطب نامه بلکه از حیث نویسنده آن. عسیران با استناد به نامههای دیگر عین القضاة که در آنها از فرزندی به نام احمد یاد شده نتیجه گرفته است که این نامه که در آن نویسنده از فرزند مخاطب به نام احمد نام برده از غزالی به عین القضاة است. عجب اینجاست که فرمنش با استناد به همین شواهد احمد را فرزند کامل الدوله بشمار آورده است.
نحوه تفکر غزالی عموماً تألیفی است و معانی را با عباراتی کوتاه و به اشاره بیان میکند. بخصوص وقتی که به عین القضاة نامه مینویسد. آنچه در این نامه نوشته شده مطالبی است که غزالی میتوانست در چند سطر برای عین القضاة بنویسد و دیگر لزومی نداشت که آنهمه درباره قوای ظاهری و باطنی برای فیلسوفی چون عین القضاة بهتفصیل سخن گوید[۸].
وضعیت کتاب
نصرالله پورجوادی، جهت تصحیح نامهها از چهار نسخه خطی استفاده برده که شرح هرکدام را در مقدمهاش آورده است[۹]. سپس درباره کارهای تحقیقی خویش میگوید: در ذیل صفحات سعی شده است که همه اختلاف چهار نسخه ضبط شود و روشی که در ضبط آنها بهکار رفته هلموت ریتر در تصحیح متون است. در رسمالخط نسخهها، جز گذاشتن سرکش گاف و نقطههای پ و چ و برداشتن نقطه ذال فارسی و جدا نوشتن «است» از فعل و «به» از اسم و «آنکه» بجای «آنک» تغییر دیگری داده نشده است. رقم سوره و آیه برای آیات قرآن در داخل دو ابرو و پس از نقل هر آیه ذکر شده است. کلمات و عباراتی که معنی آنها روشن نبود تعدادشان کم نبود اما بهندرت پسازآنها علامت سؤال در داخل ابرو گذاشته شد و علت خودداری از افراط در این کار هم این بود که چ بسا معنی کلمه یا عبارتی که برای مصحح نامفهوم بوده برای خوانندهای مفهوم باشد و مشاهده علامت سؤال جز برانگیختن تردید بیهوده در ذهن او اثری نداشته باشد[۱۰].
فهرست آیات، احادیث و سخن بزرگان، اشعار، اصطلاحات، لغات و ترکیبات و فهرست نامها در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.