مسلمانان در اسپانیا (سالهای 1614-1500م/ 1019-905ق)
مسلمانان در اسپانیا (سالهای 1614-1500م/ 1019-905ق) | |
---|---|
پدیدآوران | پاتریکهاروی، لئونارد (نویسنده)
ناصری طاهری، عبدالله (مترجم) باقری، انسیه (مترجم) |
ناشر | نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه |
مکان نشر | قم |
سال نشر | ۱۳۹۷ش |
موضوع | موریسکوها -- تاریخ,مسلمانان -- اسپانیا -- تاریخ,اسپانیا -- تاریخ -- فردیناند و ایزابل، ۱۴۷۹-۱۵۱۶م.,اسپانیا -- تاریخ -- خاندان هابسبورگ، ۱۵۱۶-۱۷۰۰م. |
کد کنگره | DP۱۰۴/ه۲م۵ ۱۳۹۸ |
مسلمانان در اسپانیا (سالهای 1614-1500م/ 1019-905ق) تألیف لئونارد پاتریکهاروی؛ ترجمه دکتر عبدالله ناصری طاهری- دکتر انسیه باقری؛ این کتاب روایتگر زندگی مسلمانانی است که در قرن شانزدهم میلادی در اسپانیا میزیستند و به اجبار از اسلام به مسیحیت گرویده بودند. آنها با عنوان جدیدشان «موریسک» یعنی مسلمانان مسیحی شده تلاشهای پنهانی در حفظ آیین اسلامی خود داشتند. این جامعهی نو مذهب در ابتدا تلاش میکرد تا میان آموزههای دین جدید با مذب پیشین خود پیوند برقرار نماید، اما به تدریج با فشارها و سختگیریهای دادگاههای تفتیش عقاید نسبت به تغییر مذهب واقعی آنها، تنش هاو درگیریها میان مسیحیان و مسلمانان بالا گرفت و قیامهای اسلامی در مناطق مختلف اسپانیا و پرتغال به وقوع پیوست که این قیام ها به شدت سرکوب شد و سرانجام به اخراج تمام مسلمانان شبه جزیرهی ایبری در سال 1614 م انجامید.
ساختار
کتاب در دوازده فصل نگارش یافته است. عناوین فصلهای کتاب عبارتند از:
فصل یکم: آغاز اسلام مخفی در شبه جزیرهی ایبری
فصل دوم: مسلمانان اسپانیا تحت فرمان جدید
فصل سوم: وضعیت مسلمانان آراگون و والنسیا تا زمان تغییر اجباری دین
فصل چهارم: مسلمانان پنهان در سرزمینهای پادشاهی کاستیل و آراگون، 1560-1525 م
فصل پنجم: زندگی ادبی مسلمانان مخفی اسپانیا
فصل ششم: جنگها و بحران ها: گرانادا/ غرناطه، 1571-1567م
فصل هفتم: همسان سازی یا طرد؟ دهههای 1570 م و 1580 م
فصل هشتم: آخرین کتابهای نوشته شده به زبان عربی در اندلس و مسئلهی یکسان سازی
فصل نهم: اخراج
فصل دهم: روابط بینالمللی
فصل یازدهم: نتایج ناخوشایند
فصل دوازدهم: هورناخوس/ هوناخوس: یک مرد خاص
گزارش کتاب
ترجمهی کتابی که پیش روی خوانندگان است در زمینهی مطالعات تاریخ اسپانیای اسلامی با آگاهی از سرنوشت مسلمانان پس از فروپاشی دولتهای اسلامی در آنجا نوشته شده است و به خوبی نمایانگر شرایط دشوار حاکم بر مسلمانان از فاصلهی سالهای 1614-1500 م است. یعنی سالهای پس از معاهدهی دولت مسلمان بنواحمر در گرانادا/غرناطه در سال 1492م. با مسیحیان و واگذاری حکومت به آن هاست. در این دورهی زمانی که به تدریج این عهدنامه از سوی مسیحیان زیر پا نهاده شد و به سمت تغییر مذهب اجباری مسلمانانی که پس از سقوط اسلام در اندلس بر دین خود باقی مانده بودند پیش رفت، مسلمانانی که در ادبیات تاریخی اسپانیا و نیز تاریخ ادبیات عرب به مدجنان یا مودخارها معروف هستند، این مسلمانان با صدور احکام جدید از سوی مسیحیان مجبور به تغییر مذهب یا اخراج از اسپانیا شدند. این فرمانهای جدید در برخی مناطق موجب نارضایتی مسلمانان و منجر به قیامهایی از سوی آنان شد. مسیحیان حاکم تمامی این قیام ها را سرکوب و در نهایت مسلمانان در این دوره شیوهی جدیدی از «زیست پنهانی» را آغاز کردند. نویسنده در این کتاب به استناد اسناد دست اول به تبیین شرایط زیستی و فرهنگی مسلمانان در آن دوران و نیز به بررسی این فرمانها و احکام در مناطق مختلف پرداخته و آنها را تجزیه و تحلیل کرده است. این اثر تحقیقی منبعی مهم در این دورهی تاریخی از حیات سیاسی- اجتماعی مسلمانان پس از عصر سقوط است که پژوهشگران کمتر با آن آشنایی دارند.
ماجرای این گزارش تاریخی از سال 1500م/905ه، و یا به طور دقیق تر از 18 دسامبر سال 1499م/904ه آغاز میشود. در آن زمان ساکنان آلباییسین / البیازین در بخش مهم مسلمان نشین گرانادا / غرناطه از ناکارآمدی مقامات کاستیل / قشتاله در رعایت مفاد اساسی مشخص شده برای این شهر که هشت سال پیش تسلیم شده بود به ویژه تعهداتی که نسبت به حقوق مسلمانان وجود داشت، به ستوه آمده و شورش کردند تا زمام امور شهر را به عهده بگیرند. ساکنان آنجا به آسانی کنترل محلههای باریک و پرپیچ و خم را در دست گرفتند، اما از آنجا که این جنبش بسیار ناگهانی و بدون برنامه ریزی صحیح صورت گرفته بود، در عرض سه روز از هم پاشید و هنگامی که دامنهی این جنبش به کوههای آلپوخاراس/ البشارات، که شرایط در آنجا متفاوت از آلباییسین / البیازین بود، کشانده شد، در آلباییسین/ البیازین به سرعت نظمی دوباره حاکم شد. با وجود این، رخدادهایی که بین دسامبر 1499 م / 904 ه، تا ژانویه 1500 م، در گرنادا / غرناطه رخ داد، تاکنون هم در خاطرهها باقی مانده است. اگر به آن حوادث فقط به عنوان حوادث بومی نگریسته شود باید آن را به مثابه جنبش مدنی نگریست، که توسط عملیات شدید نظامی سرکوب شد، در غیر این صورت اگر در زمره تاریخ شبه جزیره ایبری در نظر گرفته شود، به عنوان شروع دورهای مورد توجه قرار میگیرد که منجر به پایان یافتن اسلام اسپانیایی در حدود 114 سال پس از آغاز آن شد.
حاکمان مسیحی مناطق مختلف اسپانیا تا پیش از پایان سال 1499م، هم بر مسلمانان و هم بر شهروندان مسیحی حکمرانی میکردند و مسلمانان در اسپانیا از جایگاه خوب و مطمئنی برخوردار بودند. اگرچه گاهی اوقات و در مکان هایی دشمنی با مسلمانان نمود پیدا میکرد، ولی هرگز در این مسئله که آنها به سرزمینی تعلق دارند که در آن به دنیا آمدهاند، تردید به وجود نیامده بود. تا اینکه در اوائل سال 1500 م، به بعد به طور جدی روندی آغاز شد که منجر به حذف مسلمانان از جامعهی اسپانیا شد. در مرحلهی اول آنها را مجبور به تغییر دین میکردند. البته این کار به یک باره انجام نشد و روند اجرای آن تا اواسط دههی 1520م/925ه، که باقی ماندهی مسلمانان مجبور به تسلیم شدند، ادامه یافت و به دنبال آن و در اواخر قرن شانزدهم، دوران آزار و اذیت مسلمانان آغاز شد و سرانجام زمان اخراج و محو تمام مسلمانان از خاک اسپانیا فرا رسید. یعنی اخراج 1614-1609م/1019-1014ه. پس از آن تاریخ، حداقل در ظاهر هیچ مسلمانی باقی نماند. در حقیقت تعداد مسلمان به جای مانده به قدری کم بود که میتوان گفت سال 1614م، عملا خاتمهی حضور مسلمانان و اسلام در اسپانیا بود.
بدین ترتیب این کتاب روایتگر زندگی مسلمانانی است که در قرن شانزدهم میلادی در اسپانیا میزیستند و به اجبار از اسلام به مسیحیت گرویده بودند. آنها با عنوان جدیدشان «موریسک» یعنی مسلمانان مسیحی شده تلاشهای پنهانی در حفظ آیین اسلامی خود داشتند. این جامعهی نو مذهب در ابتدا تلاش میکرد تا میان آموزههای دین جدید با مذب پیشین خود پیوند برقرار نماید، اما به تدریج با فشارها و سختگیریهای دادگاههای تفتیش عقاید نسبت به تغییر مذهب واقعی آنها، تنش هاو درگیریها میان مسیحیان و مسلمانان بالا گرفت و قیامهای اسلامی در مناطق مختلف اسپانیا و پرتغال به وقوع پیوست که این قیام ها به شدت سرکوب شد و سرانجام به اخراج تمام مسلمانان شبه جزیرهی ایبری در سال 1614 م انجامید.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران