تاریخ فرهنگی عینک
تاریخ فرهنگی عینک | |
---|---|
پدیدآوران | سابین، استفانا (نویسنده) حبیبزاده، مهدی (مترجم) |
ناشر | ماهی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 2ـ404ـ209ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
تاریخ فرهنگی عینک تألیف استفانا سابین، مترجم مهدی حبیبزاده؛ این کتاب نشان میدهد که چگونه عینک طی چند قرن به تحولاتی تاریخی صورت بخشید و سرچشمۀ یک انقلاب بیسروصدای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شد.
گزارش کتاب
چاپ سربی، ماشینیکردن، خودکارسازی و دیجیتالیشدن زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را چنان متحول کرده است که این سازوکارها را در انقلابهایی دورانساز به شمار میآورند؛ ولی انقلابهایی هم در روند توسعۀ تدریجی محقق میشوند که طی آن اشیای ظاهراً پیشپاافتاده تغییراتی اساسی را در شرایط زیستی و کاری به بار میآورند. ابداع و رواج عینک یک نمونه از انقلابهای تدریجی است. حتی میتوان گفت که عصر مدرن با یک تغییر پارادایم طبی و فلسفی آغاز شد که ضعف باصره را از یک بیماری که میباید با بلسان و تنتور علاج میشد، مبدل به نقص اندامواری کرد که میتوان به کمک ابزارهای فنی اصلاحش کرد.
عینک که محصول تلاشهای طبی، فنی و صنعتگرانه بود، زندگی کاری مضاعفی را میسر کرد و امکان دقت بیشتر و پیدایش و رونق حرفههایی متکی بر خواندن، نوشتن و محاسبه را فراهم نمود و به این ترتیب مهد رشد و توسعۀ تمدن شد. این ابزار امروزه یکی از اقلام متداول مورد استفاده است؛ ابزاری دیداری برای کمک به اصلاح بینایی معیوب، حائلی فیزیکی برای محافظت چشم در برابر تأثیر عوامل بیرونی و یکی از لوازم مد در عصر مدرن و نماد شأن اجتماعی.
دشوار بتوان گفت مخترع عینک مثل بسیاری از اشیای دمدستی چه کسی بوده است یا نخستین بار کی و کجا به کار رفته است؛ درحقیقت عینک واقعاً «اختراع» نشده است؛ به این معنا که یک کشف بزرگ باشد یا حاصل الهام منحصربهفردی که راهحلی را برای مشکلی سابقاً لاینحل به دست داده باشد. بهکارگیری عینک بیشتر فرایندی تدریجی بود که دوشادوش دیگر کشفیات علمی و فنی صورت گرفت.
عینک با اصلاح بینایی ما موجب بهبود تجربههای بصری و درک برخی لذات زیباشناختی شد و به فهم ما از واقعیتی دیداری دربارهی جهان یاری رساند؛ و نقش بسزایی در رشد سوادآموزی و تولید مکتوبات ایفا کرد.
این کتاب نشان میدهد که چگونه عینک طی چند قرن به تحولاتی تاریخی صورت بخشید و سرچشمۀ یک انقلاب بیسروصدای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شد. این کتاب مروری است بر تکثر معنا و کارکردهای این ابزار که در طول تاریخ پیدایش و تکامل ساختاری خود محمل رقابتی شدید بر سر پیشرفتهای علمی و منافع اقتصادی بوده است؛ دلالتهای استعاری گوناگونی در الهیات و ادبیات، در هنر و رسانه، یافته است و مبدل به نمادی از فرهیختگی، شأن اجتماعی، و اقتدار در حوزههای مختلفی از دنیای مد تا سیاست شده است.
استفانا سابین در این کتاب، تاریخ را از گذشتههای دور تا عصر مدرن مرور میکند تا نشان دهد عینک در اعصار گوناگون تاریخ چگونه نقشآفرینی کرده و چه تأثیراتی بر جوامع انسانی، نگرش و آگاهی بشر، پیشرفت علم و عرصههای فرهنگ و اقتصاد و سیاست به جا گذاشته است. در تبارشناسی عینک، به عصر نرون میرود و از زمردی سخن میگوید که نرون، وقتِ تماشای نبرد گلادیاتورها، آن را مقابل چشم خود میگرفته است. البته به اعتقاد نویسنده، این زمرد نه پدَرجدّ عینکهای طبی، بلکه در بهترین حالت یک عینک آفتابیِ ابتدایی بوده است.
در این کتاب، در بحث از اختراع عینک، از ابنهیثم ـ ریاضیدان و دانشمند عرب ـ به عنوان اولین کسی سخن رفته که فهمید سطوح شیشهای منحنی قابلیت بزرگنمایی دارند و با توجه به این قابلیت، گویهایی برای خواندن ساخت. نویسنده شرح میدهد که غربیها چه موقع از کشف ابنهیثم مطلع شدند و این کشف چه تأثیری بر تاریخ غرب گذاشت.
نویسنده افزون بر جنبههای اجتماعی و اقتصادی و علمی عینک، از عینک در هنر و ادبیات هم سخن میگوید و رد عینک را در تابلوهای نقاشی، قصهها و متون ادبی، زندگی هنرمندان و نویسندگان و شاعران و همچنین در فیلمها دنبال میکند.[۱]
پانويس