فقه الثقلین في شرح تحریر الوسیلة
فقه الثقلين في شرح تحرير الوسيلة؛ كتاب الطلاق، تقریر دروس فقیه معاصر و عضو پیشین فقهای شورای نگهبان، آیتالله یوسف صانعی (1316-1399ش)، به قلم سید ضیاء مرتضوی، شرحی استدلالی و غیر مزجی بر بابهای فقهی طلاق و ملحقاتش از کتاب (تحرير الوسيلة نوشته امام خمینی) است. این دروس در سالهای 1414 تا 1416ق، بیان شده است[۱]. مقایسه آرای شارح و نظریات فقهی نویسنده متن اصلی و داوری درباره آن، فعالیتی اجتهادی تخصصی، برعهده صاحبنظران و خارج از موضوع معرفی اجمالی حاضر است.
فقه الثقلین في شرح تحریر الوسیلة | |
---|---|
پدیدآوران | صانعی، یوسف (نويسنده)
مرتضوی، ضیاء (مقَرر) خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | تحریر الوسیله. برگزیده. شرح ** کتاب الطلاق |
ناشر | مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدسسره) |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1380ش - 1422ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-335-448-2 |
موضوع | خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368. تحریر الوسیله - نقد و تفسیر - طلاق (فقه) - فقه جعفری - رساله عملیه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /خ8 ت30236 1380 183/9 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار و محتوا
اثر حاضر، در 5 باب فقهی بهترتیب ذیل سامان یافته است:
- طلاق (امضایی و ایقاع بودن طلاق، ندرت وقوع طلاق در روزگاران پیشین، تعریف و کراهت طلاق، شروط و صیغه آن، اشتراط گواهی 2 شاهد عادل مذکر، انواع طلاق، عده وفات و...).
- خلع و مبارات (تعریف لغوی، اصطلاحی و مشروعیت خلع و مبارات و...).
- ظهار (تعریف، صیغه، شروط، احکام و کفاره ظهار و مراجعه به حاکم شرع).
- ایلاء: سید ضیاء مرتضوی یادآور شده است ازآنجاکه آیتالله یوسف صانعی مسائل کتاب ایلاء را مطرح نکرده است (شاید به جهت مشابهت احکامش با احکام ظهار)، در اینجا فقط مسائل متن (تحرير الوسيلة نوشته امام خمینی) آورده میشود[۲].
- لعان (تعریف و مشروعیت لعان، شروط واجب و مستحبّ آن و...).
هدف و روش
- ناشر (مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س))، با بیان آنکه تحرير الوسيلة بهترین وسیله برای شناخت مسئولیتهای عملی مکلفان است، افزوده است با توجه به اهمیت این کتاب، این مؤسسه، نشر شروح و حواشی دانشمندان محقق بر آن را برعهده گرفت و کتاب حاضر یکی از آن شرحها است[۳].
- یوسف صانعی نیز با ستودن شاگردش سید ضیاء مرتضوی، از کوشش و حسن سلیقه او در نگارش این اثر قدردانی کرده است[۴].
- مقرّر، با یادآوری آنکه این کتاب، حاصل دروس آیتالله صانعی از تاریخ 4 ربیع الثانی 1414 تا 18 رجب 1416ق، برابر با آذر 1374ش است، افزوده است من از آغاز تا انجام در این درسها حاضر بودم و به نگارش پرداختم و آنچه تقدیم میشود شرحی تفصیلی و اجتهادی بر کتاب طلاق تحرير الوسيلة و مرتبطات آن است[۵].
انتقاد مقرّر
سید ضیاء مرتضوی گاهی وارد انتقاد نیز شده است؛ از جمله اینکه او در مورد بحث سندی یک روایت نوشته است: میتوان گفت جعفر بن بشیر که این روایت از او نقل شده، عصابه (دانشمندان شیعه) اجماع دارند که هر مطلبی که ثابت شود از اوست، صحیح است؛ همان طور که استاد خودش نیز بیان کرده است[۶].
نمونه مباحث
- مشروعیت طلاق از ضروریات اسلام است و سخنی در آن نیست و حقّ آن است که طلاق از امور تشریعی امضایی با زیاد کردن قیود و شرایطی است و احکامش نیز همینطور است. همان طور که محمدحسن نجفی در جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام به آن اشاره کرده و گفته: «در عقود و ایقاعات، حقیقت شرعی نیست؛ به این جهت که وجود داشتن این معانی در زمان قبل از پیامبر(ص) آشکار و ضروری است، ولی در عقود و ایقاعات صحیح، اموری معتبر و شرط شده است و دانشمندان شیعه به همین معنا آن را اصطلاح شرعی در مقابل معنای لغوی قرار دادهاند». پس بنابر آنچه گذشت، هنگام شکّ در شرطی از شروط یا قیدی از قیود یا مانعی از موانع و با فقدان دلیلی بر آن، به نظر مقبول در نزد عقلا مراجعه میشود...[۷].
- مبحث طلاق، روایات کمتری از مبحث نکاح دارد و همچنین اختلاف اقوال هم در آن کمتر است و به نظر میرسد کمتر بودن بحث در طلاق به این جهت است که فروع فقهی در آن کمتر است؛ چون در زمانهای گذشته مردم کمتر گرفتار جدایی و طلاق میشدند، ولی در روزگار ما یعنی سال 1415ق، چنین نیست و گرفتاری به آن فراوان است. شاید راز این مطلب، آن است که در روزگاران پیشین، تعبد و تقیّد آنان به احکام اسلام و اخلاق اسلامی، قوی بود و رسانههای جمعی و وسائل ارتباطی، گستره و تأثیرگذاری چندانی نداشت؛ برعکس زمانه ما که هرچند دینداری والایی وجود دارد، ولی فعالیتهای رسانهای چشمگیر، مشکلات و جنبههای منفی جدیدی برای ما پدید آورده است[۸].
- روایاتی که بر کراهت طلاق - در صورت وجود هماهنگی بین زوجین و بدون ضرورت - دلالت میکند، فراوان است و گروهی از عالمان ربانی به آن تصریح کردهاند و بلکه ظاهراً اجماعی است؛ حتی در نزد سنیان و در روایت نبوی سنی آمده که: «أبغض الحلال عندالله الطلاق» و روایاتی که بر مطلاق بودن امام حسن مجتبی(ع) دلالت دارد، مخالف آن است... آیتالله یوسف صانعی بعد از ذکر روایات مذکور، به بررسی آنها پرداخته و سرانجام، روایات کراهت طلاق را مقبول و روایات مطلاقیت امام حسن مجتبی(ع) را با توجه به 2 دلیل، مردود دانسته است:
- مخالفت با اصول و قواعد شرعی قطعی و کتاب و سنت قطعی؛ زیرا امام(ع) برای مردم و حاکم به قسط و عدل است و هرگز مرتکب ظلم نمیشود و هیچگاه مبغوض در نزد خدای متعال را انجام نمیدهد؛ چون امامت که عهد الهی است هرگز به ستمگران نمیرسد. افزون بر آنکه این روایات موهون است. چگونه میتوان باور کرد که امام علی(ع) فرزندش را از ارتکاب فعل قبیح بازندارد؟! و چگونه باورکردنی است: امام حسن مجتبی(ع) که حلیم است و حلمش آدمی را به شگفتی میآورد، صبرش را از دست بدهد و چنین فعل ناپسندی را مرتکب شود؟! و...
- ضعف سندی این روایات: در روایت اول عبدالله بن سنان، سند برقی به ابن محبوب معلوم نیست و در روایت دوم، یحیی بن ابیالعلا مجهول و مبهم است و روایت سوم - که روایت دوم عبدالله بن سنان است و در حدائق و مرآة العقول از آن بهعنوان موثقه یاد شده است - اشکالش این است: محمد بن زیاد بن عیسی در کتابهای رجالی، حال و وضعش بیان نشده است[۹].
پانویس
منابع مقاله
مقدمهها و متن کتاب.