كلمات علیه غرا: شرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ‏کلمات علیه غرا: شرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام
    كلمات علیه غرا: شرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام
    پدیدآورانمکتبی شیرازی (نویسنده) عابدی، محمود (تصحيح و تعليق)
    عنوان‌های دیگرشرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام
    ناشردفتر نشر ميراث مکتوب، آينه ميراث
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1378 ش
    چاپ1
    شابک964-6781-27-6
    موضوعشعر فارسی - قرن 9ق.

    شعر مذهبی - قرن 9ق.

    علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار - شعر
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏5825‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ ‎‏1378
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كلمات علیه غرا: شرح منظوم کلمات امیرمؤمنان علی علیه‌السلام، تألیف مكتبى شيرازى به زبان فارسى ترجمه منظوم نهج‌البلاغه است كه به رشته تحرير درآمده است. اين اثر از آنجايى كه براساس سخنان امیرالمؤمنین على(ع) مى‌باشد و سخنان حضرت را در قابل شعر آورده است؛ در نوع خود قابل توجه مى‌باشد.

    ساختار

    كتاب، شامل مقدمه مصحح، متن، خاتمه، توضيحات و تعليقات مى‌باشد.

    مطالب كتاب بعد از بيان عنوان كتاب در قالب شعر آمده كه بعد از اشعار مربوط به موضوع اصلى در آن موضوع تمثيلى نيز در قالب شعر بيان شده است.

    گزارش محتوا

    مقدمه مصحح در دو بخش «پيش از مكتبى» و «مكتبى شيرازى و كلمات عليّه» بيان شده است. متن كتاب، شامل هفتاد ريز موضوع از كتاب نهج‌البلاغه مى‌باشد كه موضوعاتى؛ همانند: جلّ من لا يموت، خف اللّه تأمن غيره، ثواب الآخره خير من نعيم الدّنيا، صدق المرء نجاته، ذكر الموت صيقل القلب، نسيان الموت صدأ القلب، ثلاث مهلكات: بخل و شحّ و عجب،... مى‌باشد.

    اين اثر نگاهى گذرا به ميراث مكتوبى كه امروزه با نام على(ع) در دسترس ما است، به خوبى آشكار مى سازد كه سخن على(ع) به لحاظ لفظ و محتوا در سطح و درجه‌اى والا قرار دارد.

    از روزگاران گذشته تاكنون مجموعه‌هايى از سخنان على(ع) به همت افراد گوناگون فراهم آمده و به اين وسيله، آن سخنان مجالِ بيش ترى براى ظهور و بروز يافته‌اند.

    يكى از اين مجموعه‌ها (كلمات عليّه غرّا) است كه شرحِ منظوم كلمات اميرالمؤمنين على(ع) تأليف و سروده مكتبى شيرازى است. در ميان آشنايان با ادبيات فارسى شهرت مكتبى شيرازى (در گذشته پس از 895ق) بيش‌تر به خاطر ليلى و مجنونى است كه به تقليد از نظامى سروده است. گويا وى خمسه‌اى نيز به پيروى از نظامى به نظم آورده كه امروزه از آن بى‌خبریم؛ حتّى صحّت انتساب اين اثر به مكتبى مورد ترديد محققان قرار گرفته است.

    كلمات عليه غرا در ميان آثار تعليمى و اخلاقى، از زمرهء نصيحه الملوك‌ها و پندنامه‌هاى قرن چهارم محسوب مى‌شود.

    نمونه‌اى از اشعار كتاب را براى مثال در اينجا بيان مى‌كنيم:

    «داء النّفس فى الحرص»

    حرص بگذار كافت مرد استواندر او نفس را بسى درد است
    حرص طمّاع را كه خودكامه استزهر در جام و مار در جامه است
    محنت از حرص خيزد اى درويشهر كه را حرص بيش محنت بيش
    چون كه دام اجل نهاد ايّامحرص را ساخت دانه آن دام
    به كه با حرص كس نياميزدزان كه از حرص نقص دين خيزد


    فى التمثيل

    بشنو اين را كه دزد آگاهىتاجرى را فكند در راهى
    بى‌محابا به قصد كشتن اوزخمها زد ز تيغ بر تن او
    زر چو خورشيد رفت، همچون ميغچاكها ماند در تنش از تيغ
    خواجه را در جنازه در كردندپيش حجّام شهرش آوردند
    مرد حجّام هم به ناكامىكرد خيّاطيى نه حجّامى
    عارفى مى‌گذشت در بازارسوى حجّامش اوفتاد گذار
    ديد او را ز سوزن حجّامهمچو غربال رخنه بر اندام
    گفت آن كش حريصى آموزندجامه دولتش چنين دوزند
    پاره‌ها دوختن به پيرهنتبه كه دوزند پاره پاره تنت


    در خاتمه كتاب نيز در طى يك قصيده نام كتاب و موضوع آن بيان شده است:

    شد تمام اين كتاب روح افزاكلمات عليّه غرّا
    شكر كاين دولتم ميسّر شدكه به دست من اين مصوّر شد
    زانچه دانستم از قليل و كثيرسخنى گفتم از كلام امير

    انتساب آن به مكتبى شيرازى ترديد كرده‌اند.

    اين اثر در پيروى از كار ابن السّاوجى (729ق) و به ويژه درويش اشرف مراغى (م:864) است و، مانند آنها، بر وزن هفت پيكر نظامى و به شيوه حديقه سنايى سروده شده است. مكتبى شيرازى، صد كلمه از نثر اللآلى را برگزيده و پس از ترجمه هر سخن در چند بيت، با حكايتى منظوم آن را شرح كرده است.

    اين رساله با صورتى كه اكنون در اختيار ماست، شامل 70 كلمه (سخن) و 1185 بيت است و آشكارا پيداست كه از آن بخش‌هايى، از جمله مقدمه آن، ساقط شده است، چرا كه از دير زمان، اغلب شاعران، بنا بر يك سنّت ادبى، در آغاز منظومه خود مقدمه‌اى در توحيد، ستايش پيشوايان دينى و معاصران خود و در سبب نظم كتاب آورده‌اند، چنانكه در ليلى و مجنون مكتبى نيز چنين است؛ امّا آيا سراينده ليلى و مجنون، در اينجا، از رعايت آن سنت سرباز زده است يا منظومه خود را نخست به نام ديگرى ساخته و به سبب تغيير احوال و روزگار خود آن را تغيير داده است يا كاتب ناامين و تنگ حوصله دوره صفوى، به دلايلى، در آن تصرف كرده است. در حال حاضر در باب هيچ يك از اين احتمالات به قطع نمى‌توان حكم كرد. آنچه هست اين است كه نظم كلمات عليه، در خراسان، به توصيه ملك على نامى انجام گرفته است كه پيرو و معتقد اميرمؤمنان(ع) بوده، سال‌ها در ولايت كافران مى‌جنگيده و فرزندى ملقب به «خراسان خان» داشته است. اين ملك على معتقد به على ولى(ع)، با پسرى ملقب به «خراسان خان» كه در اوايل قرن دهم در خراسان حكومتى داشته باشد، براى ما شناخته شده نيست، جز آنكه در اكبر نامه ابوالفضل علّامى، ذيل حوادث 941، آمده است كه قواى همايون پادشاه گوركانى (م: 963)، براى تصرّف گجرات، با سيد على‌خان و ميرزا مقيم، ملقب به «خراسان خان»، جنگ كرده‌اند. اگر اين «ميرزا مقيم» فرزند سيد على‌خان باشد، مى‌توان پذيرفت كه «ملك على» مكتبى، همين سيد على‌خان است و البته «خراسان» او نيز خراسانى است كه با «خراسان خان» موافق شود و نه خراسانى كه محل حكومت اميران تيمورى و ازبكان بوده است.

    در كلمات عليه واژه‌هاى خاصى هست كه با اين معنى پيش از قرن نهم سابقه ندارند و بعضى از آنها را واژه‌هاى عصرى و احيانا محلى مى‌توان ناميد، از جمله آنهاست: اختلاط (همنشينى، صحبت):

    اختلاط و محبت نادان بكند خانه‌هاى آبادان

    در كلمات عليه كه داراى 1185 بيت است، شواهد گويايى هست كه حضور مكتبى را در هند و آشنايى و الفت ذهن او را با عناصر فرهنگى هندوان نشان مى‌دهد. از جمله: سخن شاعر درباره آن كه خود در هند بوده است:

    مى‌شديم از قضا به جنگل هندبود با ما شكم‌پرستى رند

    ترجمه و شرح صد كلمه منسوب به اميرمؤمنان(ع) بوده است؛ امّا نسخه‌اى كه در دست ماست؛ شامل 70 كلمه و 1185 بيت است. همه اين كلمات از نثر اللآلى گرفته شده‌اند و اغلب آنها به سبب لطف و جامعيت لفظ و معنى در حكم مثل سايرند و بيشترشان در زبان فارسى هم معادل‌هايى يافته‌اند.

    بعضى از داستان‌هايى كه شاعر در شرح كلمات پرداخته است، بازنويسى حكايت‌هايى از متون مشهور فارسى؛ مانند شاهنامه، مرزبان‌نامه و منطق‌الطيرند كه گاهى نيز در قياس با صورت نخستين خود بافت و ساخت خوش و استوارى نيافته‌اند؛ اما زبان ساده و بى‌پيرايه شاعر ماجراى داستان‌ها را آسان‌ياب كرده است و البته توافق و تناسب آنها با موضوع سخن نيز غالباً به لطف كار شاعر افزوده است.

    زبان دور از تكلّف و نزدیک به محاوره، اين ظرفيت و امكان را به شعر مكتبى داده است كه در جاى جاى سخن خود، در ترجمه كلمات يا در بيان نتايج داستان‌ها، به ايراد عباراتى موجز مثل‌وار يا ارسال مثل بپردازد، به گونه‌اى كه تعداد قابل ملاحظه‌اى از آن‌ها در امثال و حكم دهخدا راه يافته است.

    وضعيت كتاب

    در پايان كتاب بخشى به نام «تعليقات و توضيحات» كنجانده شده است كه محقق در آن مطالب مشكل و عربى كتاب را توضيح و به فارسى ترجمه كرده است. ايشان در بيان اين امر گاهى از اشعار فارسى نيز استفاده كرده است. همانند: «تدارکفى اخر العمر ما فاتك فى اوّله: آنچه را كه در جوانى از دست تو رفت در پيرى جبران كن. (نگونسارى: در اينجا، خفتن، آسودن. تكش سايه را به راه گذاشت: [رونده پيك پيك مسرع] چنان تيز تك بود كه سايه خود را به راه مى‌گذاشت و مى‌گذشت. بيان مبالغه‌آميزى است براى نشان دادن سرعت بسيار.

    مانند (گرشاسبنامه، به نقل لغت نامه دهخدا، ظاهرا در صفت اسب):

    چو شب بد و ليكن چو بشتافتىبه تك روز بگذشته دريافتى


    وابسته‌ها