الحنين إلى الأوطان

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الحنين إلى الأوطان
    الحنين إلى الأوطان
    پدیدآورانجاحظ، عمرو بن بحر (نويسنده)
    ناشردار الرائد العربي
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1402ق - 1982م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ح9 3714 PJA
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الحنين إلی الأوطان، نوشته ابوعثمان عمرو بن بحر (160-255ق)، معروف به جاحظ است. اشتیاق به وطن، پیشینه‌ای به قدمت سرزمین میهنی دارد. نویسنده، دسته‌ای از اخباری را که عرب درباره میهن گفته، در دست داشته است. این اخبار، از اشتیاق و دلبستگی‌های این قوم به زادگاهشان حکایت می‌کند. جاحظ، که ادیب چیره‌دستی است، به تدوین نوآفریدها و زیباترین‌های این آثار دست زده است.

    جاحظ در مقدمه، انگیزه تألیفش را بیان کرده، می‌گوید: «هرگاه ادیبان از تمییز اخبار و استنباط آثار غفلت ورزیده، گوهرهای نفیس حکمت را مشابه‌یابی نکردند، فرزانگی و دانش از میانشان به تباهی رفته، فرهنگ و ادبشان میرانده شد. باز این تلاش عالمان در ثبت اندوخته‌هایشان بود که جلوی تباهی علم از آغاز تا انجامش را گرفت»[۱]. او در مقدمه، به حالات برخی فرمانروایان فاتح در اشتیاقی که به میهن خود و بازگشت به آن داشته‌اند، اشاره کرده، آنگاه شوق به وطن را از کلام عرب و دیگرانی چون بقراط و جالینوس بیرون ‌کشیده است. او به حالاتی چون غربت و دلتنگی برای وطن (هرچند آدمی در جایی خرّم‌تر از آنجا به سر برد) اشاره می‌کند[۲]‏.

    جاحظ از نثر و نظم در شیوه نگارش خود بهره جسته است. او سخن از حب وطن را تیمّناً با آیه‌ 66 سوره نساء آغاز می‌کند تا اهمیت میهن‌دوستی را گوشزد نماید؛ در این آیه، مسئله «اینکه بندگان دست به کشتن یکدیگر بزنند» با مسئله «خروج آنها از دیارشان» یکسان انگاشته شده است[۳]‏. او سپس، به عادت عرب در برگرفتن مشتی از خاک وطن به هنگام سفر اشاره می‌کند[۴]‏ و در ادامه، نقل قول‌هایی را در اشتیاق به وطن از زبان افراد گوناگونی می‌آورد. بیشتر این اخبار (مانند حکایت ولید بن عبدالملک با یک اعرابی) از زبان اعراب‌ بادیه‌نشین است[۵]. ‏همچنین، حکایت‌هایی از عثمان بن عفان با یک اعرابی، ابوعبدالله جعفری با همسرش و باز حکایت عروسی عثمان با نائله در این شمارند[۶]‏. جاحظ در پردازش حب وطن، از اشعاری از ابونصر اسدی، غنوی، ابوعمرو بجلی، مازنی، همسر عقیل و ذوالرمه یاری می‌جوید[۷] و در پایان، به شعری از فرزدق استشهاد می‌کند[۸]‏.

    این اثر، نخستین کتاب از مجموعه «سلسلة اللغة و الأدب» است و نامی از محقق آن درج نشده است. محقق، واژه‌های دشوار را معنا نموده و متن کتاب را در برخی آثار دیگر پی گرفته است[۹]‏. او در پایان کتاب، تنبیهی را آورده و در آن به نکته‌ای از ابوحیان توحیدی، دانشمند و ادیب و فیلسوف ایرانی‌ سده چهارم هجری، درباره رغبت مردم به کتب جاحظ اشاره کرده است[۱۰]. کتاب از هرگونه فهرستی تهی است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص6-5
    2. ر.ک: همان، ص11-6
    3. ر.ک: متن کتاب، ص12-11
    4. ر.ک: همان، ص16-15
    5. ر.ک: همان، ص23-12
    6. ر.ک: همان، ص27-23
    7. ر.ک: همان، ص35-25
    8. ر.ک: همان، ص43
    9. ر.ک: همان، ص20 و 28
    10. ر.ک: همان، ص46-45

    منابع مقاله

    مقدمه نویسنده و متن کتاب.


    وابسته‌ها