الکوکب الساطع
الکوکب الساطع | |
---|---|
پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) ولوی، محمد (شارح) |
عنوانهای دیگر | الجلیس الصالح النافع بتوضیح معاني الکوکب الساطع ** نظم جمع الجوامع |
ناشر | دار ابن الجوزي |
مکان نشر | عربستان - دمام |
سال نشر | 1431ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الكوكب الساطع نظم جمع الجوامع، اثر عبدالرحمن سیوطی (متوفی 911ق)، منظومهای است که در آن «جمع الجوامع » جلالالدین قزوینی (متوفی 739ق) پیرامون اصول فقه و اصول دین را به نظم درآورده است. در پانوشت صفحات این کتاب نیز «الجليس الصالح النافع بتوضيح معاني الكوكب الساطع» ارائه شده که شرح محمد بن علی بن آدم موسی اتیوبی ولوی (معاصر) بر «الكوكب الساطع» است.
سیوطی کتاب «جمع الجوامع» را در ضمن مقدمه (مشتمل بر 12 مسئله) و هفت کتاب (مباحث اقوال، سنت، اجماع، قیاس، استدلال، تعادل و تراجیح و اجتهاد) در 1480 بیت به نظم درآورده است.
محمد آدم اتیوبی در ابتدای کتاب در معرفی «شرح الجليس الصالح» چنین مینویسد: این، شرحِ لطیف، مختصر و مفیدی است که بر «الكوكب الساطع نظم جمع الجوامع»، تألیف... عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی (849-911ق) نوشتم و مشتمل بر ضبط الفاظش برای حفّاظ آن و توضیح معانی آن برای جویندگان معنا و اهل تحقیق است. این شرح در حقیقت خلاصه و زبده شرح خود ناظم (سیوطی) بر نظم مذکور، شرح شیخ شمسالدین محمد بن احمد محلّی (781-864ق) و حواشی مکتوب بر آن و سایر مطالبی است که علما در این علم و سایر علوم نوشتهاند[۱].
نمونه شرح
کتاب با شرح این بیت آغاز شده است:
لله حمدٌ لا يزالُ سرمدا | يُؤذن بازدياد منٍّ ابدا |
.
در شرح و توضیح این بیت چنین آمده است: قوله (لله حمدٌ) مبتدا و خبر و جمله (لا يزال) صفت برای حمد است. (يؤذن) به ضم یاء، از مصدر ایذان به معنای اعلام است و (المنّ) به فتح میم و تشدید نون، به معنای عطا است؛ یعنی: آن حمد و سپاس الهی، همواره فراوان شدن عطا و نعمت را اعلام میکند؛ چراکه شکر سبب افزایش است؛ همان گونه که در آیه 7 سوره ابراهیم آمده است:لئن شكرتم لأزيدنكم[۲].
شارح در توضیح ابیات دیگری از منظومه در ضمن یک تنبیه چنین آورده که: ممدوح و پسندیده بودن این منظومه و اصل آن بهلحاظ آن است که اصولیان متأخر، روش متکلمان را اساس و پایه برای بنای اصول فقه و اصول دین میدانند، اما بهلحاظ حقیقت، این منظومه و اصل آن، مستحق ثنا و ستایش نیست؛ چراکه در آن با پیشینیان در بسیاری از مسائل مخالفت شده است و در جای خود به این مخالفتها اشاره خواهد شد[۳]. تاریخ اتمام شرح آنگونه که در انتهای اثر آمده، 1417ق است[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه شارح و متن کتاب.