اسکندرانی، تئون
زندگینامه
تئون اسکندرانی، ریاضیدان و منجم یونانی، از مردم اسکندریه.
وی در همین شهر به تعلیم نجوم و ریاضیات اشتغال داشت. تئون در دانشنامهای بیزانسی به نام سودا که منبع اطلاع راجع به بسیاری از دانشمندان اسکندرانی است و در قرن 10م/4ق نوشته شده، «مصری» (Αίγύπτιος) نامیده شده است، اما از اینجا نمیتوان استنباط کرد که او نژاد مصری داشته است.
تاریخ تولد و مرگ تئون درست معلوم نیست. نویسندۀ دانشنامۀ سودا وی را «فیلسوف» و معاصر پاپوس اسکندرانی دانسته است. همچنین میدانیم که تئون در 364م دو گرفت را در اسکندریه رصد کرده، و دخترش هوپاتیا ــ که او نیز فیلسوف و ریاضیدان بوده ــ در 415م به دست عوام مسیحی کشته شده است؛ نیز میدانیم که او در زمان مرگ دخترش زنده نبوده است. بنابر این، میتوان زمان مرگ تئون را در حدود سال 400م و دوران کمال او را حدود سال 370م دانست. ابن عبری این تئون را با تئون ازمیری (یا تئون معاصر بطلمیوس) اشتباه کرده، و از اینکه نام تئون در مجسطی و نام بطلمیوس در قانون تئون آمده، بهخطا نتیجه گرفته است که این دو معاصر بودهاند.
جایگاه علمی
تئون ریاضیدانی نوآور نبود، و اهمیت او بیشتر به سبب شرح¬هایی است که بر برخی از آثار مهم نجوم و ریاضیات یونانی نوشته، و نیز تحریرهایی که از برخی دیگر از این آثار فراهم آورده است. با این حال، آثار او بر تحول بعدی ریاضیات و نجوم تأثیر عظیمی داشتهاند.
آثار
نجوم: مهمترین آثار نجومی تئون شرح او بر مجسطی و دو شرح او بر «جدول¬های آسان» بطلمیوس و نیز رسالۀ او دربارۀ اسطرلاب است. بخش¬هایـی از شـرح مجسطی او ــ که ظاهراً از درس¬های او فراهم آمده، و به نوعی تکمیل و توضیح شرح پاپوس اسکندرانی است ــ از میان رفته، اما بخش عمدۀ آن باقی است. مقالات اول تا چهارم این شرح را رُم و همۀ بخش¬های باقیماندۀ آن را گرینائوس منتشر کرده است. تئون در شرح بزرگ خود بر «جدول¬های آسان»، نه تنها راه استفاده از این جداول را بیان کرده، بلکه روش ساختن آنها را نیز شرح داده است. شرح بزرگ تئون بر «جدول¬های آسان» را موژونه و تیئون، و شرح کوچک او را یک بار هِملا و بار دیگر تیئون همراه با ترجمۀ فرانسوی منتشر کردهاند.
از این 3 اثر تئون ظاهراً شرح او بر مجسطی و شرح بزرگ او
بر «جدول¬های آسان» در دوران اسلامی شناخته نبوده است، اما شرح کوچک او بر «جدول¬های آسان» را به نام «قانون» میشناختهاند؛ زیرا مسعودی جزو کتاب¬های بطلمیوس، و در کنار مجسطی از کتابی به نام «قانون» نام برده است که تئون اسکندرانی بر آن شرح نوشته بوده است؛ و از اینجا معلوم میشود که منظور از کتاب «قانون» بطلمیوس همان «جدول¬های آسان» و منظور از قانونی که در بسیاری از منابع دوران اسلامی به تئون نسبت داده شده، همان شرح او بر «جدول¬های آسان» است. از سوی دیگر، صاعد اندلسی موضوع این کتاب را بیان مختصر تعدیل ستارگان و تقویم آنها بر حسب رأی بطلمیوسیان دانسته، و گفته است که تئون در این کتاب حساب حرکت اقبال و ادبار را بر حسب نظر اصحاب طلسمات افزوده است. یعقوبی نیز این کتاب را که موضوع آن علم نجوم و محاسبات نجومی است، از کاملترین و روشنترین کتاب¬های نجومی شمرده، و حرکت اقبال و ادبار را از جملۀ مطالب آن دانسته است؛ اما چون تئون از نظریۀ اقبال و ادبار در شرح کوچک خود «بر جدول-های آسان» بطلمیوس سخن گفته، بنابراین، اثری که یعقوبی و صاعد اندلسی از آن به نام کتاب «القانون» یاد کردهاند، همان شرح کوچک تئون بر «جدول¬های آسان» است.
نام این کتاب در متونِ دیگرِ دوران اسلامی به صورت¬های «جداول زیج بطلمیوس المعروف بقانون المیسر»، «قانون زیج ثاؤن»، «زیج ثاون»، «القانون فی النجوم» و «زیج ثاون المعروف عند اهل المغرب بالقانون» نیز آمده است. به اعتقاد کِنِدی و پینگری، این کتاب از نخستین کتاب¬هایی است که در دوران نهضت ترجمه به عربی ترجمه شده است. این دو آن را همان «زیج بطلمیوس» میدانند که ابن ندیم از آن سخن گفته، و نوشته است که ایوب و سمعان آن را برای محمد بن خالد بن یحیی بن برمک «تفسیر کردند». از این رو، کندی و پینگری ترجمۀ این کتاب را مقدم بر این «تفسیر» دانستهاند. چون محمد بن یحیى برمکی در 178ق/794م از منصب حجابت عزل شده است، بنابر این، تاریخ این تفسیر باید اواخر قرن 2ق/8م، و تاریخ ترجمۀ «قانون» مقدم بر آن باشد. اما چون ابن ندیم نام ایوب و سمعان را در ضمن فهرست مترجمانی آورده است که از زبان-های مختلف به عربی ترجمه میکردند و نیز اصطلاح «فسّر» را در همین فهرست در مورد ابن بهریز هم به کار برده است، میتوان گفت که منظور از تفسیر همان ترجمه است و ایوب و سمعان مترجمان این کتاب بودهاند و تاریخ ترجمۀ این کتاب همان نیمۀ دوم قرن 2ق است. چون در جای دیگری از ترجمۀ «جدول¬های آسان» به عربی یاد نشده است، اگر نظر کندی و پینگری درست باشد، باید گفت که مسلمانان «جدول¬های آسان» را تنها از راه شرح تئون بر آن میشناختهاند.
ترجمۀ عربی «قانون» تئون ظاهراً از میان رفته است، اما نویسندگان دوران اسلامی از دیرباز به آن توجه داشتهاند و نیز منقولاتی از آن در آثار ایشان باقی مانده است. احتمالاً کتابی که قفطی با عنوان «فیما اغفله ثاؤن فی حساب کسوف الشمس و القمر»(آنچه تئون در حساب خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی از نظر دور داشته است) از جملۀ آثار ثابت بن قره ذکر کرده، در تکمیل این کتاب بوده است. هاشمی در علل الزیجات برخی از روش¬های محاسباتی «قانون» را نقل کرده است. مسعودی به نقل از «قانون» تئون اسکندرانی، شمار پادشاهان یونان را از فیلیپ تا کلئوپاترا 16 تن، و مدت سلطنت ایشان را 293 سال و 18 روز، و به نقل از همو شمار پادشاهان روم را از آوگوستوس تا کنستانتینوس(قسطنطین بن هیلانی) 29 تن دانسته است. از این منقولات معلوم میشود که ترجمۀ عربی شرح کوچک تئون بر «جدول¬های آسان» نهتنها در میان منجمان، بلکه در میان مورخان قرن¬های 4-5 ق/ 10-11م شناخته بوده است.
این کتاب تأثیر ژرفتری نیز بر نجوم دوران اسلامی داشت. مسلمانان «جدول¬های آسان» بطلمیوس را ــ که به احتمال زیاد مستقیماً به عربی ترجمه نشده بود ــ از طریق آن میشناختند و نیز از راه این کتاب بود که با نظریۀ معروف به «اقبال و ادبار» آشنا شدند. در بسیاری از متون اسلامی این نظریه از «قانون» تئون نقل شده، و تنها بتانی آن را به اشتباه به بطلمیوس نسبت داده است. دلیل این اشتباه این است که بتانی «قانون» تئون، یعنی شرح او بر «جدول¬های آسان»، را با خود «جدول¬های آسان» بطلمیوس ــ که آن نیز در جهان اسلام به «قانون» معروف بوده ــ اشتباه کرده است. نظریۀ اقبال و ادبار در جهان اسلام پیروانی یافت و بعدها بر نجوم قرون وسطای اروپا بسیار تأثیر گذاشت.
برخلاف بطلمیـوس ــ که در مجسطی مبدأ تاریخ را از بخت¬نصر گرفته ــ تئون در «قانون» خود مبدأ تاریخ را از مرگ اسکندر فرض کرده است؛ به همین سبب، تاریخ او را «تاریخ اسکندر» گفتهاند. با این حال، چون این تاریخ را تاریخ فلیبس یا فیلفس(فیلیپوس) نیز مینامیدهاند، برخی از مورخان و منجمان دوران اسلامی گمان بردهاند که مبدأ این تاریخ آغاز سلطنت اسکندر و یا مرگ فیلیپ پدر او ست. مثلاً مسعودی آورده است که ثاون صاحب کتاب «قانون» مبدأ تاریخ را از «مملکت اسکندر بن فلیبس المقدونی» گرفته؛ هاشمی نیز این تاریخ را «سنی فیلبس ابوالاسکندرالاول» خوانده است. این اشتباه در زمان بیرونی بهحدی رایج بوده است که به نوشتۀ او، «جمهور» گمان میکردهاند که تاریخ اسکندر نیز، مانند تاریخ یزدگردی، از ابتدای به تخت نشستن او آغاز میشود. بیرونی در قانون مسعودی، علت این اشتباه را بیتوجهی به تاریخ اهل مغرب و اخبار یونانیان ــ که جز اندکی از آن به عربی ترجمه نشده بوده است ــ ذکر میکند و میگوید: آن فیلیپ که این تاریخ به نام اوست، برادر اسکندر است که بعد از مرگ او حکمران مقدونیه و اطراف آن شد. از اینرو، این تاریخ را، به این دلیل که از مرگ اسکندر آغاز میشود، تاریخ اسکندر، و به این دلیل که از به تخت نشستن فیلیپ برادر او آغاز میشود، تاریخ فیلیپ نامیدهاند؛ و این دو تاریخ یکی است. با این همه، او در آثار الباقیه همان خطای «جمهور» را تکرار میکند و فیلفس را پدر اسکندر میداند، و شگفت اینکه مینویسد: فیلفس پس از اسکندر به تخت نشست. معلوم نیست که باید این تناقض را در اثر خطای ناسخان آثار الباقیه دانست و یا باید گفت که بیرونی هنگام تألیف آثار الباقیه مانند دیگران میاندیشیده، و بعدها هنگام نوشتن قانون مسعودی به این خطا پی برده، و آن را تصحیح کرده است.
صاعد اندلسی کتابی نیز به نام «کتاب الافلاک» به تئون نسبت داده، و موضوع آن را بیان حرکت افلاک و شمار آنها و مقدار حرکت ستارگان به پیروی از روش بطلمیوس در مجسطی، اما به صورت توصیفی محض و بدون برهان(«مرسلاً مجرداً من البرهان»)، دانسته است. با این حال، معلوم نیست که منظور از این کتاب شرح تئون بر مجسطی، یا شرح بزرگ او بر «جدول¬های آسان» است، یا اثر دیگری است که ابن ندیم و قفطی و ابن عبری به نام کتاب المدخل الی المجسطی به تئون نسبت دادهاند.
در آثار دوران اسلامی دو کتاب دربارۀ آلات نجومی به تئون نسبت داده شده که نام آنها به صورت¬های گوناگون آمده است. ابن ندیم این دو را «کتاب العمل بذات الحلق» و «کتاب العمل بالاسطرلاب» نامیده؛ اما ابن عبری نام این دو کتاب را به صورت «کتاب ذات الحلق» و «کتاب الاسطرلاب» آورده است. ظاهراً اصل یونانی کتاب اول از میان رفته، اما نسخههایی از کتابی به نام «فی العمل بذات الحلق» در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است که در فهرست این کتابخانه به تئون نسبت داده شده است. کتاب دوم نیز به صورت کامل باقی نمانده؛ اما یعقوبی جزو آثار بطلمیوس از دو کتاب به نام¬های «کتاب فی ذات الحلق» و «کتاب فی ذات الصفائح و هی الاسطرلاب» یاد کرده، و فهرست مبسوطی از مطالب آنها آورده است.
کلامروت که نخستین بار این بخش از کتاب یعقوبی را به آلمانی ترجمه کرد، دریافت که کتابی که یعقوبی دربارۀ اسطرلاب به بطلمیوس نسبت داده، در واقع از تئون است. بعدها نویگباور این نظر را تأیید کرد و نشان داد که این اثر رسالهای است از تئون اسکندرانی؛ و از راه مقایسۀ مطالب یعقوبی و رسالههایی که از یحیى نحوی(فیلوپونُس) فیلسوف اسکندرانی(قرن 6م) و سوروس سبخت در بارۀ اسطرلاب باقی مانده است، ثابت کرد که هر 3 اثر در واقع یک منبع دارند که همان رسالۀ تئون در بارۀ اسطرلاب است. اهمیت این رساله ــ که شامل بحثی نظاممند دربارۀ نظریۀ اسطرلاب و کاربرد آن است ــ در این است که نشان میدهد یونانیان اسطرلاب را میشناختهاند و ابداع این آلت نجومی از شرقیان نیست.
هندسه: از بیشتر نسخههای متن یونانی اصول اقلیدس بر میآید که این متون بر تحریر تئون مبتنیاند، چون در عنوان بیشتر آنها آمده است «بر اساس تحریر تئون» یا «بر اساس درس¬های تئون». خود تئون هم در شرح خود بر مجسطی بطلمیوس نوشته است که بخش دوم از قضیۀ 33 از مقالۀ 6 اصول را او بر این مقاله افزوده است. تغییراتی که تئون در تحریر خود از اصول داده است، زیاد نیست؛ برخی از مقولۀ اصلاح عبارتی است، گاهی عبارت اقلیدس را کوتاهتر کرده، گاهی مفصلتر، و گاهی نیز برخی از اشتباهات جزئی اقلیدس را تصحیح نموده، و گاهی نیز خودش اشتباهاتی بر آن افزوده است. ترجمهای لاتینی که در قرن 12م/6 ق از اصول اقلیدس از اصل یونانی صورت گرفته ــ و احیاناً در سیسیل پس از 1165م فراهم آمده ــ بهشدت تحت تأثیر تحریر تئون است.
نورشناسی: مهمترین اثر تئون در نورشناسی تحریری است از المناظر اقلیدس که اصل یونانی آن باقی مانده است. در متون دوران اسلامی از این اثر یاد نشده است، با این حال، قراینی گواهی میدهد که مسلمانان در قرن 3ق/9م آن را میشناختهاند. هرچند در متن المناظر اقلیدس، از انتشار نور جز در یک مورد سخنـی به میان نیامـده است، در مقدمۀ این تحریر ــ که احتمالاً از روی درسگفتارهای تئون فراهم آمده ــ مـؤلف انتشار مستقیـم الخط نور را با آزمایش¬هایی نشان داده است. وی با اتکا به نحوۀ تشکیل سایهها و نیز مسیر نوری که از روزنهای میگذرد، نشان میدهد که نور همیشه به خط مستقیم سیر میکند و نیز نوری که از یک منبع نورانی گسیل میگردد، از همۀ نقاط آن در راستای خطوط مستقیم صادر میشود. کِنْدی در رسالهای که اصل عربی آن از میان رفته، و تنها ترجمۀ لاتینی آن به نام دِ اسپکتیبوس باقی مانده، همین آزمایش¬های تئون را با تفصیل بیشتر تکرار کرده است. گذشته از این، وی در اثری دیگر به نام فی تقویم الخطأ و المشکلات التی لاقلیدس فی المناظر، بطلمیوس و تئون اسکندرانی را میستاید که در براهین ریاضی شرایط فلسفی را رعایت کردهاند. به نظر کِنْدی تئون، در مسئلۀ رؤیت، مانند بطلمیوس بنا بر دلایل طبیعی معتقد بوده است که پرتوهایی که از چشم خارج میشوند، بر خلاف نظر اقلیدس، گسسته نیستند، بلکه یک مخروط یکپارچه را تشکیل میدهند. اما چنین مطلبی در تحریر تئون از المناظر اقلیدس یافت نمیشود.
آزمایش¬های تئون در مورد انتشار مستقیم الخط نور، و تقریر جدید کندی از این آزمایش¬ها، در تکوین نظریۀ کندی دربارۀ رؤیت ــ که در منابع جدید به تحلیل نقطهایِ رؤیت معروف است ــ سهم مهمی داشته، و از این راه بر تحول علم نورشناسی در عالم اسلام تأثیر گذاشته است[۱]
پانویس
- ↑ حسین معصومیهمدانی، ج 16، ص726-730
منابع مقاله
معصومیهمدانی، حسین، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378